چهره
اتحاد تجار علیه مالیات فرمانفرما
عبدالحسین میرزا فرمانفرما از چهرههای عجیب تاریخ ایران معاصر است که سرگذشت او را منصوره اتحادیه (نظام مافی) در کتابی با نام «زمانه و کارنامه سیاسی و اجتماعی، عبدالحسین میرزا فرمانفرما» در ۲ جلد تحریر کرده است. در بخشی از این کتاب که به رفتار فرمانفرما در حوزه مالیات در استان فارس اختصاص دارد که عینا از صفحههای ۴۴۹ تا ۴۵۲ نقل میشود:
مالیات و نارضایتی مردم:
فرمانفرما میبایست هرچه زودتر در امر مالیات تجدیدنظر میکرد، چرا که به واسطه آفتزدگی محصول لازم بود در مالیات فارس تخفیف داده شود. در ۲۳ربیعالثانی ۱۳۳۸/دسامبر ۱۹۱۹ رعد نوشت: کمیسیونی از اعضای خبره تشکیل شده تا میزان آفتزدگی را تعیین کند: «رای کمیسیون به مقام وزرا تقدیم شده، مقرر گردید به طوری که کمیسیون پیشنهاد کرده، معمول دارند.»
از طرفی تا مالیاتها جمع نمیشد، فرمانفرما نمیتوانست حقوق ادارات را بپردازد و مردم هم از پرداخت مالیات سر باز میزدند. فرمانفرما تقاضا کرد دولت اجازه دهد برای وصول مالیات، به شمال ایالت فارس قوای نظامی اعزام کند.
اقدامات او تا ذیقعده هنوز نتیجه چندانی نداده بود و کارگزار فارس میگفت هنوز مردم حاضر به ادای مالیات نشدهاند و حقوقبگیران ادارات در نهایت فلاکت به سر میبرند و سه چهار ماه حقوقشان عقب افتاده است. به گفته کارگزار، مالکان، جلساتی تشکیل میدادند و زمزمههایی میشد که ای کاهش میدانستیم مالیاتی که میپردازیم به چه مصرفی میرسد:
این ادارات مالیه و عدلیه و نظام و غیره که این همه اجزای بیکار جمع کرده و حقوق گزاف میگیرند، باید تفتیش و رسیدگی شوند. به علاوه این مملکت خودش استعداد لازم دارد، مخارج دارد، عایدات اینجا مثل مالیات تحدید، چرا باید به تهران ارسال شود.
کارگزار میگفت به نظر میرسد میخواهند اشخاصی را انتخاب کنند که نظارت داشته باشند. میخواهند رشته امور را به دست خودشان بگیرند و میگویند همهجا امروز منقلب است و وضع شمال معلوم نیست و اگر در فارس اتفاقی بیفتد، پول و اسلحه وجود ندارد. مجامع سری داشتند و بعضی موافق و برخی مخالف مجمع اعیان بودند. شبنامههایی هم انداخته بودند که یکی از آنها «شعله انتقام» نام داشت.
فرمانفرما که از تشکیل آنگونه جلسات خبر داشت، سعی میکرد از مردم کمک بگیرد و با نظر مساعد آنان، به صورتی مردمی حکومت کند. در ۲۵ذیقعده جلسهای تشکیل داد که کارگزار خبر آن را نوشت. عدهای را دعوت کرد و به آنها گفت امکان دارد انقلابات سایر نقاط به فارس نیز سرایت کند: «من که ایالت هستم، آنچه تصور میکنم به تنهایی نمیتوانم کار بکنم. اگر آقایان که با آنها بنشینم و در کارها و پیشآمدها مشاوره و هر طور رای دادند، اقدام شود.» فرمانفرما پیشنهاد کرد اعضای هیات، هفتهای سه روز حاضر شوند و در مصالح ایالات مشورت کنند و بگویند از حکومت او راضیاند یا نه. جواب هیات، قاطع و روشن نبود و ظاهرا تدبیر فرمانفرما موفقیتآمیز نبود، چون او نزد دموکراتها، هیچگونه محبوبیتی نداشت.
دموکراتها بانی برپایی آن نوع جلسات و اظهارات علیه فرمانفرما بودند و از زمان ریاست وزرایی علاءالسلطنه فعالتر شده بودند. بعد از انقلاب روسیه، دموکراتها حتی آزادانهتر عمل میکردند و به حملات خود مانند سابق ادامه میدادند. روزنامههای دموکرات در تندروی حد و مرز نمیشناختند و کار به جایی رسید که فرمانفرما در ۲۸صفر ۱۳۳۸/اکتبر ۱۹۱۹، روزنامه استخر و در ۲۸شوال ۱۳۳۸-ژوئن ۱۹۲۰روزنامه را بست.
بستهشدن روزنامههای فارس، به دموکراتها بهانه داد که بیشتر به فرمانفرما بتازند. رهنما گزارش داد به علت توقیف گلستان، سران فرقه دموکراتها جمع شده و تصمیم گرفتهاند نزد روحانیون سرشناس بروند و از آنان بخواهند «بیش از این به خسارت این جریده معصوم رضایت ندهند.»
توقیف روزنامه عصر آزادی هم موجب درگیری فرمانفرما با دموکراتها شد، روزنامهای که به گفته رهنما توزیع نشده، از طرف ایالت توقیف شد. رهنما نوشت، شماره اول عصر آزادی، با مدیریت و محرری مدیرزاده، هنوز بین مشترکین توزیع نشده بود که بدون علت و سبب مشروعی، از طرف ایالت توقیف شد و احرار عموما از این مساله متحیر و متاسف گردیدند.
دموکراتها از توقیف عصر آزادی متهیج شده و آقای میرزااحمدخان پژوه را مامور کردند که در روز مجلس ترحیم آیتالله شیرازی، بالای منبر رفته، از طرف فرقه اظهار تاسف کرده، به علما تسلیت گویند و یک مقداری در زمینه آزادی و دموکراسی سخن گویند و مساله عصر آزادی را پیش کشیده و برای رفع توقیف آن مردم را با خود همآواز نمایند. آقای پروژه بالای منبر خطابه صعود نموده، تسلیت را گفته، وارد موضوع دوم شدند که از طرف نظمیه به وسایلی ممانعت شده، نطق خاتمه یافت. فرقه از این مساله هم عصبانی شده و قرار به این دادهاند که شاهزاده فرمانفرما ایالت فارس را ملاقات کرده و در موضوع نطق و ممانعت اجزای نظمیه خاطرشان را مستحضر سازند و ضمنا از ایالت رفع توقیف روزنامه عصر آزادی را تقاضا نمایند.
بعضی از اعضای فرقه دموکرات خدمت شاهزاده رسیدند و از توهینی که از طرف یکی از اجزای نظمیه به آقا شیخ محمدحسین حیات شده بود، خبر دادند و رفع توقیف عصر آزادی را استدعا کردند: «شاهزاده در جواب فرمودند که هر وقت فرقه دموکرات بخواهد میتینگی داشته باشد، باید زمینه نطق را به ماموران نظمیه گفته و از موضوع هم خارج نشود و اگر اینطور کرده بودید، هرگز این قسم ممانعت نمیشد و راجع به روزنامه عصر آزادی یک مقدار طفره رفته بعد فرمودند مطابق قانون مطبوعات دو نفر از شما بیایند اینجا تا من ثابت نمایم که این روزنامه برخلاف قانون انطباعات قلمفرسایی کردهاند. راجع به توهینی هم که به آقا شیخ محمدحسین حیات شده بود، قرار شد به عدلیه عرض حال داده تا رسیدگی شود.
ارسال نظر