بختیاریها و مساله شرکت نفت جنوب
علیرضا ابطحی- در همان ایامی که مذاکرات و رایزنیها پیرامون اسهام خوانین بختیاری در شرکتهای فعال در اراضی بختیاری مطرح بود، بختیاریها در تاریخ یازدهم ربیعالاول ۱۳۲۷/ سوم آوریل ۱۹۰۹ طی قراردادی، اختلافات فیمابین خاندان ایلخانی و حاجیایلخانی را که از دیرباز وجود داشت و به دلیل جانبداری خاندان حاجیایلخانی از محمدعلیشاه در دوران مشروطه و استبداد صغیر شدت یافته بود، تا حدی حل کردند و متعهد شدند از یکدیگر پشتیبانی کنند. دامنه عملکرد بختیاریها پس از این توافق گسترش یافت. به این ترتیب که پس از حل مشکلات موجود در بین خاندان که با وساطت حاجآقا نورالله ثقهْالاسلام اصفهانی ــ فرزند حاج شیخ محمدباقر مسجدشاهی و برادر آقانجفی اصفهانی ــ قوای بختیاری به فرماندهی ابراهیمخان ضرغامالسلطنه به سوی اصفهان راه افتادند و در تاریخ نهم ذیالحجه ۱۳۲۶ق/ دوم ژانویه ۱۹۰۹ اصفهان را تصرف کردند و از آنجا عازم تهران شدند و در روز ۲۴ جمادیالثانی سال ۱۳۲۷ق/ ۱۳ ژوئیه ۱۹۰۹ تهران را نیز فتح کردند.
علیرضا ابطحی- در همان ایامی که مذاکرات و رایزنیها پیرامون اسهام خوانین بختیاری در شرکتهای فعال در اراضی بختیاری مطرح بود، بختیاریها در تاریخ یازدهم ربیعالاول ۱۳۲۷/ سوم آوریل ۱۹۰۹ طی قراردادی، اختلافات فیمابین خاندان ایلخانی و حاجیایلخانی را که از دیرباز وجود داشت و به دلیل جانبداری خاندان حاجیایلخانی از محمدعلیشاه در دوران مشروطه و استبداد صغیر شدت یافته بود، تا حدی حل کردند و متعهد شدند از یکدیگر پشتیبانی کنند. دامنه عملکرد بختیاریها پس از این توافق گسترش یافت. به این ترتیب که پس از حل مشکلات موجود در بین خاندان که با وساطت حاجآقا نورالله ثقهْالاسلام اصفهانی ــ فرزند حاج شیخ محمدباقر مسجدشاهی و برادر آقانجفی اصفهانی ــ قوای بختیاری به فرماندهی ابراهیمخان ضرغامالسلطنه به سوی اصفهان راه افتادند و در تاریخ نهم ذیالحجه ۱۳۲۶ق/ دوم ژانویه ۱۹۰۹ اصفهان را تصرف کردند و از آنجا عازم تهران شدند و در روز ۲۴ جمادیالثانی سال ۱۳۲۷ق/ ۱۳ ژوئیه ۱۹۰۹ تهران را نیز فتح کردند. به موازات این گسترشِ دامنه فعالیت بختیاریها که آنها را از یک نیروی منطقهای و محلی به یک نیروی موثر در حد ملی و کشوری ارتقا بخشید و از حاشیه مسائل سیاسی وارد صحنه و میدان اصلی حوادث کرد، شرکت نفت ایران طی قراردادی با شیخ خزعل ــ فرزند شیخ جابر و حاکم محمره ــ در ۱۶ ژوئیه ۱۹۰۹م/ ۲۷ جمادیالثانی ۱۳۲۷ق، اراضی و نواحی مورد نیاز خود را در محدوده تحت حاکمیت شیخ به مساحت ۶۵۰ جریب از نخلستانهای آبادان واقع شده بین بَریم(۱) و بُوارده(۲) تا رودخانه بهمنشیر اجاره کرد. اراضی مورد بحث برای احداث خط لوله انتقال نفت، ایستگاههای تلفن و تلگراف و تلمبهخانهها و منازل مسکونی در نظر گرفته شده بود. علاوه بر آن، موارد دیگر عبارت بودند از: الف. گماردن نگهبان برای حفظ خط لوله در محلهایی که خط لوله از خاک بیرون است. ب . جلوگیری از خرابکاری و آتشسوزی در خطوط انتقال نفت ج . اجاره اراضی مورد نیاز در اهواز و نصیری در ساحل شرقی کارون از سوی شرکت د . تامین نگهبان از سوی شیخ به شرط پرداخت حقوق از سوی شرکت ه . تعقیب مجرمان و مجازاتهای آنها در محدوده قدرت شیخ و . اعطای حق ایجاد و ساخت ابنیه و ساختمانهای مورد نیاز به شرکت در قلمرو اجارهشده ز . واگذاری اراضی و ابنیه ایجادشده به شیخ در پایان مهلت امتیاز از سوی شرکت ح . پرداخت ۶۵۰ لیره در سال به عنوان حقالاجاره، در آغاز و به صورت هر ده سال یکجا از سوی کنسول انگلیس در محمره ط . تعیین حقوق نگهبانان به صورت ماهی پنجاه ریال که به صورت هر پانزده روز یک بار ۲۵ قران (ریال) به آنها پرداخت میشد. ی . داوری درباره اختلاف شیخ و شرکت نفت بر عهده کنسول انگلیس در محمره بود و در صورت عدم حل موضوع و ادامه مشکلات، رای نهایی را نماینده انگلیس مقیم خلیجفارس صادر میکرد.(۳) به دنبال عقد این قرارداد، دامنه فعالیت شرکت گسترش یافت و اقدامات شرکت بر اساس نیاز و مبتنی بر قرارداد با شیخ خزعل جنب و جوش زیادی در منطقه به وجود آورد. این جنب و جوش و گسترش فعالیت، افرادی را که ناظر بر تحرکات شرکت نفت بودند، واداشت تا نسبت به این تحرکات واکنش نشان دهند. در همان ایام، نامهای از طرف هیات مخفیه بصره، خطاب به مجلس شورای ملی ارسال شد. در این نامه نکاتی چند مورد تاکید قرار گرفته بود: ۱. واگذاری اراضی با مساحت شش مایل طول و دو مایل عرض در عبادان (آبادان) به شرکت نفت جنوب. ۲. ساخت یک قطعه عظیم در کنار آب رودخانه. ۳. عدم بازرسی محمولههای شرکت نفت به وسیله گمرک. ۴. استقرار نگهبانان مسلح و تفنگچی در حوالی چشمهها و چاههای نفت در مسجدسلیمان. ۵. تاکید بر لزوم اعزام مهندس و مفتش قابل اعتماد از مرکز. نامه هیات مخفیه توسط مجلس شورای ملی برای وزارت امور خارجه ایران فرستاده شد. بر ما معلوم نیست که آیا ماهیت، هدف و نحوه عملکرد هیات مخفیه بصره برای اولیای امور و نمایندگان مجلس مشخص و روشن بوده است یا نه. اما به نظر میرسد که حساسیت چندانی در این مورد نشان داده نشده است؛ زیرا مجلس شورای ملی هنگام احاله نامه هیات مخفیه به وزارت امور خارجه بدون کمترین توضیحی از وزارت امور خارجه خواسته است درباره مندرجات نامه تحقیق کند: «وزارت جلیله امور خارجه، تلگرافی را که به امضای هیات مخفیه بصره... مخابره نمودهاند، ایضا ملاحظه فرموده... اقدامات لازمه را دستور فرمایید....»(۴) علاءالسلطنه ــ وزیر امور خارجه ایران ــ پس از دریافت نامه مجلس، طی تلگرافی به کارگزار وزارت امور خارجه در محمره درباره اقدام شرکت نفت در ساخت منازل و تاسیسات در ساحل رود کارون سوال کرد و به کارگزار ایران تذکر داد که این اقدام خلاف نظامنامه و قواعد مملکتی است. کارگزار ایران در محمره نیز نامه وزیر امور خارجه را به رنکینگ ـ کنسول انگلیس در محمره ــ ارائه داد و از او پاسخ خواست. رنکینگ نیز موضوع را با وزیرمختار انگلیس در تهران در میان گذاشت. بارکلی طی نامهای به علاءالسلطنه دلیل ایجاد و احداث ابنیه را در حوالی شوشتر در ساحل کارون، ساخت مخزن و انبارهای شرکت نفت ایران و انگلیس برای استخراج نفت دانست. او در این نامه، نظر وزیر امور خارجه ایران را به قرارداد دارسی جلب کرد و از او خواست اقدامات مقتضی را برای رفع موانع به عمل آورد تا شرکت نفت با خاطری آسوده مشغول انجام کار خود باشد: «... البته جناب اجل این نکته را به خوبی میدانند که اگر در پیشرفت کار کمپانی مانعی پیش آید، مسلما باعث تاخیر وصول منافع سهمی دولت علّیه خواهد شد.»(۵) بنابراین، وزیرمختار انگلیس بار دیگر اقدامات شرکت نفت را با استناد به قرارداد دارسی قانونی شمرد و تاخیر در وصول سهم دولت ایران را از عواید نفت متذکر شد. علاءالسلطنه در پاسخ به نامه بارکلی، به وی اطلاع داد که تلگراف ارسالی به کارگزار محمره به طور عام نوشته شده و راجع به موضوع خاصی نبوده است؛ زیرا به وزارت خارجه اطلاعاتی رسیده است که اتباع خارجی مشغول ایجاد بنا و ساخت منازل در سواحل کارون هستند. لذا از کارگزار محمره توضیحاتی خواسته شده است. او به بارکلی اطمینان داد که هیچگونه مانع و اشکالی در راه اجرای مواد و فصول امتیازنامه دارسی به میان نخواهد آمد. ولی در عین حال، از بارکلی خواست برای جلوگیری از بروز مشکلات احتمالی در آینده از مسوولان شرکت نفت بخواهد تا از آن پس، تمام کارهای جدید خود را به کمیسر دولت ایران اطلاع دهند: «... دولت ایران به هیچ وجه معاملات و قراردادهایی را که کمپانی با اشخاص متفرقه بدون اطلاع دولت ایران مقرر میدارد، در صورتی که دخالت دولت ایران در آن امر لازم باشد، اعتراف نداشته و قبول ندارد...».۶ به این ترتیب، علاءالسلطنه ضمن تایید قرارداد دارسی و تعهدات دولت ایران در قبال آن، بهطور ضمنی و با ظرافت از عقد قراردادهای جدید انتقاد کرد و بدون اشاره به شیخ خزعل، با عنوان کردن اشخاص متفرقه و قراردادهای شرکت با آنها، موضع دولت ایران را در عدم تایید این قراردادها به اطلاع بارکلی رساند. پیام علاءالسلطنه برای وزیرمختار انگلیس به اندازه کافی گویا بود و نشان داد که دولت ایران از قراردادهای جدید شرکت با اُمرای محلی و حکام ایرانی همچون شیخ خزعل باخبر است. ولی آیا چه کاری به جز اعتراض و کنایه از دست دولت ایران برمیآمد؟ اما بارکلی حتی این اعتراض و کنایه را نیز تحمل نکرد و در پاسخی تند، موضع دولت ایران را توهین به حساب آورد: «خاطر مبارکتان را مستحضر میدارد که هرگونه دخالت دولت ایران که موجب تضییع حقوق صاحب امتیاز که به موجب فصل سیّم امتیاز خود [دارا شده است] دولت انگلیس و خود دوستدار، آن را یک گونه توهین نسبت به کمپانی نفت انگلیس و ایران تصور خواهد نمود...».(۷) این بار بارکلی به جای استناد کلی به ماده سوم قرارداد، مضمون آن را در نامه برای وزیر امور خارجه ایران تشریح کرد. با این تفاسیر، معلوم نیست اگر دولت ایران به اعتراضات تندتر و یا اقدامی عملی در جهت جلوگیری از اجرای مفاد قرارداد شرکت نفت و شیخ خزعل دست میزد، واکنش دولت انگلیس چه بود؟ در این اثنا پاسخ حسین اعتلاءالدوله ــ کارگزار ایران در خوزستان و اروندرود و مدیریت سیر سفائن در شط کارون ــ به وزارت امور خارجه رسید. وی برای علاءالسلطنه چنین نگاشته بود: ... اوقاتی که کمپانی نفت تازه میخواست در لندن شروع به حمل آلات و ادوات برای عربستان کند، با تلگراف رمز خدمت مرحوم مشیرالدوله [میرزا نصراللهخان] عرض راپورت و کسب تکلیف کرد. جواب فرمودند: قرارنامه و دستورالعمل خواهند فرستاد و البته باید مراقب باشی که کاری بر خلاف قرارداد نشود... پس از ورود اسباب و آلات... تلگرافا معروض شد بهتر است قبل از شروع به کار، قرارنامه و دستورالعمل را انفاذ بفرمایید.... اخیرا نیز معلوم شد انگلیسیها و کمپانی مزبور با خوانین بختیار بختیاری در آن بابت، قرار میدهند [= قرار میگذارند]... علاوه، البته قراردادی هم با جناب شیخ دادهاند....(۸) در پایان نامه، اعتلاءالدوله درخواست کرده بود تا نسخهای از هر سه قرارداد ذکر شده برای وی ارسال شود تا بتواند بر اساس آن بر اقدامات شرکت نظارت کند. علاءالسلطنه از ارسال چنین نامهای خشمگین شد و طی نامهای برای کارگزار ایران در محمره ضمن اعلام نارضایتی از عدم وصول اطلاعات دقیق چنین نوشت: ... با اینکه با تلگراف رمز استفسار از اقدامات کمپانی نمودم و میدانید که دادن اینگونه اطلاعات از تکالیف حتمیه شماست، نه جواب تلگراف رمز را دادهاید و نه در ضمن این راپورتها متعرض شدهاید. جای افسوس خواهد بود که از طریق غیرمستقیم بعضی اخبار [به ما برسد]... حالا هم که میخواهید چیزی نوشته باشید، مطالبی را متذکر میشوید که ابدا اهمیتی ندارد. اگر دادن اطلاعات صحیح را از قوه خود خارج میبینید، صراحتا بنویسید تا فکر دیگری شود.... (۹) پاورقی: ۱. Bariam ۲. Buwardeh ۳. سازمان اسناد ملی ایران. سند شماره ۵۵۱۵۲۲۳۶۴-۲۴، (متن قرارداد بین شیخ خزعلخان سردار ارفع و کمپانی نفت ایران، ۱۵ ژوییه ۱۹۰۹). ۴. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه. نمره ۳، پوشه ۵، کارتن ۴۳/۱۳۲۷ق و ۲۹ شوال ۱۳۲۷ق تلگراف هیات مخفیه بصره به مجلس شورای ملی. ۵. همان منبع. نمره ۵۹، پوشه ۵، کارتن ۴۳/۱۳۲۷ق، ۵ ذیالقعده ۱۳۲۷ق/ ۱۸ نوامبر ۱۹۰۹م نامه وزیرمختار انگلیس به وزیر امور خارجه ایران ــ محمدعلیخان علاءالسلطنه. ۶. همان منبع. همانجا، ۸ ذیالقعده ۱۳۲۷ق/ ۲۱ نوامبر ۱۹۰۹م (نامه وزیر امور خارجه ایران در پاسخ به نامه وزیرمختار انگلیس در تهران ـ بارکلی). ۷. همان منبع. نمره ۵۸، پوشه ۵، کارتن ۴۳/۱۳۲۷ق، ۹ ذیالقعده ۱۳۲۷ق/ ۲۱ نوامبر ۱۹۰۹م نامه سر جورج بارکلی به وزیر امور خارجه ایران ــ محمدعلیخان علاءالسلطنه. ۸. همان منبع. همانجا، ۱۷ ذیالقعده ۱۳۲۷ق/ ۳۰ نوامبر ۱۹۰۹م (نامه حسین اعتلاءالدوله- کارگزار عربستان- به وزارت امور خارجه). ۹. همان منبع. همانجا. ۴ محرم ۱۳۲۷ق/ ۱۴ ژانویه ۱۹۱۰م (نامه محمدعلیخان علاءالسلطنه ــ وزیر امور خارجه ایران ــ به اعتلاءالدوله ــ کارگزار ایران در عربستان).
ارسال نظر