رجال معاصر- مردان و زنان نامدار ایران-۳۷
همکار بیرحم رضا شاه
سرتیپجان محمدخان امیرعلائی: حدود ۱۲۶۵ در تهران متولد شد. پدرش میرزا احمدخان علاءالدوله از رجال بزرگ عصر ناصری و مظفری و شاغل مقامات درجه اول مانند حکومت فارس بود که در سال ۱۲۹۰ در تهران ترور شد. جانمحمدخان پس از انجام دادن تحصیلات مقدماتی وارد مدرسه قزاقخانه شد و به درجه افسری نائل آمد و سرانجام درجه سرهنگی گرفت. در کودتای ۱۲۹۹ از افسران زیردست رضاخان میرپنج بود و به همراه اردوی او وارد تهران شد و درجه سرتیپی گرفت. او به فرماندهی پادگان عشرتآباد منصوب شد. تمام رجالی که بعد از کودتا دستگیر و زندانی شدند در عشرتآباد زیرنظر او قرار داشتند. بعد فرمانده تیپ تیرانداز قزاق که در همان عشرتآباد مستقر بود، شد و غالبا در جنگهای داخلی برای خلع سلاح عشایر شرکت میکرد.
در ۱۳۰۳ سردار سپه رییسالوزرا و وزیر جنگ در اثر اختلافات با نمایندگان مجلس از سمت خود استعفا داد و به صورت قهر به بومهن ملک شخصی خود رفت. نظامیان در تمام ایران له سردار سپه و علیه مجلس دست به تظاهرات زدند. سرتیپجان محمدخان که فرمانده تیپ عشرتآباد بود با تیپ خود در جلوی مجلس مانوری داد که تا آن روز سابقه نداشت و به این ترتیب مجلس را سخت تهدید کرد. در همان سال در سفر جنگی سردار سپه به خوزستان برای قلع و قمع شیخ خزعل جزء همراهان سردار سپه بود که پیشتر تیپ خود را نیز به جنوب فرستاده بود.
سرتیپ جانمحمدخان در اوایل ۱۳۰۴ به فرماندهی لشکر شرق (خراسان) منصوب شد و اولین اقدام وی در این سمت خلع سلاح ترکمنها بود. او در جوین و کوکلان آنچنان خشونت و کشتار بیرحمانه انجام داد که ترکمنها از ترس وی در صحرا پراکنده شدند. به هنگام تغییر سلطنت و انقراض قاجاریه سرتیپ جان محمدخان تلاش بسیاری نمود و استان خراسان را علیه احمدشاه بسیج کرد. استانداری خراسان و نیابت آستان قدس رضوی نیز به او واگذار شد.
یکی از اقدامات فجیع جانمحمدخان قتل سردار معزز بجنوردی و برادر و داماد و عوامل او بود. سردار معزز حاکم بجنورد بود و آن صفحه را که سرحدی بزرگ بین ایران و روسیه است منظم نگه میداشت و مدت یک قرن تمام سرحدات ایران و روسیه در دست این خانواده بود. سردار معزز در اثر لیاقت محل خود را به خوبی اداره میکرد و در حکومت ثانی وثوقالدوله، استرآباد هم ضمیمه حکومت بجنورد شده بود. جانمحمدخان سه ماه پس از ورود خود به مشهد به بجنورد رفت و مورد استقبال و تکریم سردار معزز قرار گرفت و از او پذیرایی شد. هنگام بازگشت سردار، چند نفر او را بدرقه کردند. این بدرقه تا مشهد ادامه پیدا کرد سرانجام در مشهد سردار معزز و همراهان را گرفته به زندان انداختند و پس از چندی سردار معزز و شش نفر از همراهان او را به دار آویختند و در همان روز ده نفر از مشایخ محل و ۶۵ نفر از روسای ترکمنها در بجنورد و مشهد اعدام شدند. اعدام عشایر از طرف جانمحمدخان ادامه پیدا کرد. از هر قریهای که عبور میکرد چندین نفر بیگناه را به جوخه آتش میسپرد؛ در یک قریه ۲۸ جوان و در قریه دیگر ۷۰ جوان را تیرباران کرد. سفاکی و خونریزی جانمحمدخان در تمام منطقه خراسان و ترکمن صحرا ادامه پیدا کرده و همه روزه عده زیادی به دستور او به قتل میرسیدند.
فرمانده لشکر شرق پس از سرکوبی ترکمنها و جمعآوری ثروت فراوان و دار زدن سردار معزز بجنوردی، دیگر کمتر توجه به امور نظامی داشت چون ضمن فرماندهی لشکر، استانداری و نیابت تولیت آستانقدس رضوی را عهدهدار و مرتبا به جمعآوری مال مشغول بود. حقوق و جیره افراد حیف و میل میشد. در نتیجه پادگان مراوهتپه به فرماندهی سروان لهاکخان به علت نرسیدن حقوق و جیره سر به شورش برداشتند. نخست شهرهای درگز، شیروان و قوچان را تصرف کرده به سمت مشهد حمله نمودند و اعلام جمهوری کردند و در بجنورد عدهای از افسران را که با آنها همکاری نکرده بودند به جوخه آتش سپردند. چون سرتیپ جان محمدخان قادر به جلوگیری از قیام لهاکخان نبود فورا نیرویی از تهران متشکل از پیاده و توپخانه به فرماندهی سرهنگ روحالله جهانبانی با اتومبیل روانه بجنورد گردید و نیروی هوایی نیز به آنها کمک کرد و در نتیجه لهاکخان شکست خورد و به روسیه فرار کرد. رضاشاه پس از دفع لهاکخان متوجه شد که شورش مزبور در اثر سوء جریان در لشکر خراسان و سوءاستفادههای سرتیپ جان محمدخان است لذا برای رسیدگی به خراسان عزیمت نمود. لدیالورود سرتیپ امانالله جهانبانی را به فرماندهی لشکر خراسان منصوب نمود و جانمحمدخان را پس از کندن سردوشیهایش مغضوبا به تهران روانه کرد و مدتی نیز توقیف بود و سرانجام از ارتش اخراج شد. رضاشاه اندوختههای او را گرفت و با آن حقوق معوقه افسران لشکر خراسان را پرداخت. در بجنورد نیز همکاران لهاکخان را که دوازده نفر بودند اعدام کرد.
سرتیپ جان محمدخان پس از اخراج از ارتش به کار دولتی دعوت نشد. به کشاورزی پرداخت. ثروت پدری و ثروتی را که در خراسان اندوخته بود از دست داد. تا اینکه در سال ۱۳۳۰ در تهران درگذشت. درباره اعمال و رفتار سرتیپ جانمحمدخان مورخین مخصوصا ملکالشعرای بهار و حسین مکی و بعضی از روزنامهها مطالب عجیب و غریبی نوشتهاند. چون غالب این نوشتهها مستند نیست از ذکر آنها خودداری میشود. جان محمدخان فوقالعاده عصبانی، تندخو و قسیالقلب بود؛ این صفات در پدر او (علاءالدوله) و تا حدی در عموهای او احتشامالسلطنه، معینالدوله و نظمالسلطنه وجود داشت.
ارسال نظر