خواندنیهای تاریخ
دولتهای آمریکا در برابر مصدق
جنبش ملی شدن نفت در دوران ریاست هری ترومن رقم زده شد، دولتی که با ارائه اصل چهار ترومن به شهرت فراوانی دست یافت. براساس این اصل کشورهای بحران زده ناشی از جنگ دوم جهانی از کمکهای مالی و اقتصادی آمریکا بهره میبردند. این امر به عنوان اهرم نفوذ برای ترومن در سیاست داخلی بسیاری از کشورهای جهان سوم به کار برده شد و بالطبع این کشور از مساله نفت و بحران ناشی از آن نمیتوانست غافل شود. به طور کلی ایران در سیاست خارجی آمریکا بیشتر از جایگاه امنیتی برخوردار بوده تا اقتصادی، زیرا به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک و همسایه شوروی بودن، مقوله امنیتی آن مهمتر از مقولات دیگر بود و این مقوله قبل از کشف نفت، برای انگلستان در مورد حفاظت از هندوستان در برابر روسیه برای ایران آزموده شده بود. آغاز جنگ کره در سال ۱۹۵۰ بر اهمیت این مساله افزود. از دیدگاه سیاستمداران آمریکایی، ایران باید از شرایط صلح و ثبات نسبی برخوردار باشد، زیرا هرگونه بیثباتی زمینه نفوذ شوروی در کشورهای جنوبی خاورمیانه را مهیا میکند. به نظر آنها مساله نفت بدون هرگونه مناقشهای باید حل وفصل میشد و به این ترتیب آمریکا سعی در حل این مساله داشت.
وزارت امور خارجه آمریکا هیچ گاه با ملی شدن نفت در ایران موافق نبود، زیرا این حادثه ممکن بود الگویی برای دیگر کشورهای منطقه و باعث به خطر افتادن منافع غرب شود، اما بنابر مقتضیات زمانی و مساله کمونیسم و آمادگی کامل افکار عمومی مردم ایران هیچ ممانعتی در شکلگیری این جنبش به عمل نیاورد؛ زیرا که خواهان ایرانی باثبات و آمریکایی صلحجو حامی کشورهای ضعیف بود و با این استراتژی ضریب نفوذ و اعتماد خود را به دولت مصدق تحمیل میکرد. هر چند وابسته سفارت آمریکا در اردن طی نامه ای به وزارت خارجه آمریکا به عواقب ملی شدن نفت اشاراتی دارد. اما جورج مک گی، معاون وزارت خارجه آمریکا استراتژی دولت متبوع خود در مورد ایران را شامل نگاهداری صلح، نگاهداشتن ایران در جانب دول غربی، ادامه جریان نفت و پشتیبانی از حقوق امتیازداری در ایران و بخشهای دیگر جهان دانست و افزود:«اگر ما با ملی شدن مخالفت میکردیم، ایرانیها غرب را متهم میکردند که علیه آنها توطئه کرده است و امکان زیادی داشت که از غرب روی گردان شوند. ما وسیله موثری جز اعمال زور نداشتیم تا ایرانیان را وادار کنیم از ملی کردن چشم بپوشند ولی ما اعمال زور را حتی اگر میتوانستیم به کار بریم راهحل مساله نمیدانستیم.» همچنین در گزارشی دیگر موضع ایالات متحده را چنین بیان میکند:«ما به انگلستان فشار میآوریم که راهی را عرضه دارد که برای ایران قابل قبول باشد، از یک چنین راهی ما کاملا پشتیبانی خواهیم کرد. دلایلی داریم تا باور کنیم که اقدامات ما در ایران ما را در وضعی قرار داده است که نفوذ ما هنوز اهمیت دارد. ما به شدت به دولت ایران فشار آورده ایم که با انگلیسها درباره مساله نفت به گفتوگو بنشیند و تمام مشکلاتی را که ایران در صورت کوشش برای بهرهبرداری از میدانهای نفت بدون شرکت نفت ایران و انگلیس با آن روبهرو خواهد بود، نشان دادهایم.» همچنین خبرگزاری آسوشیتدپرس از کنفرانس مشترک میان جورج مکگی نماینده آمریکا و الیورفرانکیس به اطلاع عموم رساند. این خبرگزاری جریان امر را چنین گزارش داد:«توافق نظر قطعی بین طرفین حاصل شده و مقامات انگلیسی به کمک و همکاری ایران امیدوار شدهاند. حمایت آمریکا از دعوی انگلیس بر سر نفت به سه راه انجام خواهد گرفت:
۱- از راه مذاکرات سعی خواهد شد که پیشنهاد تقسیم متساوی سود را بقبولانند.
۲- در صورت شکست، آمریکا از شکایت انگلیس در سازمان ملل پشتیبانی خواهد کرد.
۳- در دیوان داوری لاهه آمریکا از شکایت انگلیس دفاع خواهد کرد. بدیهی است با اجرای این پیشنهادها در عین حال که رضایت انگلستان جلب میشود نفوذ سیاست آمریکا نیز در صحنه سیاسی و منابع نفتی کشور ما افزایش یافته و تحکیم مییافت.» اطلاعات ۲۵۱۳۰ این گزارشها نشان میدهد که با زیل جکسون معاون شرکت نفت ایران و انگلیس پس از شکست در اولین مذاکره نفتی اعلام کرد تا زمانی که مصدق بر سر کار است مذاکره با او امکان پذیر نیست و این برای آمریکاییها چندان خوشایند نبود و با فرستادن هریمن نماینده ویژه رییسجمهور جهت متقاعد کردن انگلیسیها برای ادامه مذاکره، استراتژی «کمترین هزینه و بیشترین دستاورد» را سرلوحه کار خود قرار دادند. ترومن هنگام حضور مصدق در آمریکا شرایطی را به وجود آورد تا مصدق با بازدید از شرکتهای مختلف نفتی و توان تولید آنها در نقاط مختلف جهان به این امر پی ببرد که آلترناتیوهای فراوانی برای نفت ایران وجود دارد و آمریکا با حذف قانون ضدتراست و با دادن اختیارات بیشتر و اعطای مصونیت قضایی به کارتلهای نفتی سعی داشت تا از این راهکارها بتواند به جبران کسری عظیم نفت جهان که ناشی از قطع تولیدات نفتی ایران بود، بپردازد. همچنین با پرداخت سیصد میلیون دلار به دولت انگلستان مشکلات اقتصادی به وجود آمده ناشی از خلع ید در ایران برای این کشور را کاهش دهد.
دکتر مصدق پس از پذیرش نخستوزیری با استراتژی بهرهگیری از تعارضات موجود میان کشورهای قدرتمند برای دستیابی به نتایج مثبت در برنامههای خود وارد عرصه شد اما از این نکته غافل ماند که کشورهای مرکز به خصوص بلوک غرب به خاطر اهداف بلند مدتی که در عرصه سیاسی خود دارند در مقابل هم صف آرایی نمیکنند و حتی قطب مخالف شوروی هم از همکاری با مصدق امتناع کرد و ترومن با استفاده از اصل چهار و درخواست مصدق برای استفاده از کمکهای این صندوق سعی در کنترل و هدایت دولت داشت. اما دولت ترومن فقط درصد کمی از این صندوق را در اختیار ایران گذارد و اعطای باقیمانده آن را در گرو حل مساله نفت با انگلستان و پیوستن ایران به بلوک غرب یعنی «مقررات پیمان امنیت متقابل» مشروط کرد. بنابراین این تنها دولت آیزنهاور و شخص او نیست که به تنهایی موافقت خود را با کودتا اعلام میکند، بلکه عدم پذیرش مصدق با اعطای هرگونه امتیازی به کشورهای غربی و عدم عدول از قانون ۹ ماده ای ملی شدن نفت و بینتیجه ماندن مذاکرات متعدد نفتی و سرسختی مصدق در کسب منافع ملی کشور و تاثیر آن بر جنبشهای ملی و ضدغربی و الهامگیری از سیاستهای مصدق در کشورهای دیگر جهان سوم در دولت ترومن و اوایل دولت آیزنهاور سبب شد تا دولتمردان آمریکا دیگر به مسالهای جز کودتا نیندیشند.
ارسال نظر