تاریخ ایران- روایت مصطفی فاتح از۵۰ سال نفت ایران-۳
بازی آمریکا، سرسختی مصدق و صبر انگلیسیها
دکتر محمد مصدق در موضوع ملی کردن نفت ایران، سرسخت و آشتیناپذیر بود و از همه ابزارهای سیاسی در داخل مثل به خیابان کشاندن مردم و در خارج مثل کشاندن پای آمریکاییها به بازی به بهانه مبارزه با کمونیستها استفاده میکرد.
آیزنهاور رییسجمهور آمریکا
دکتر محمد مصدق در موضوع ملی کردن نفت ایران، سرسخت و آشتیناپذیر بود و از همه ابزارهای سیاسی در داخل مثل به خیابان کشاندن مردم و در خارج مثل کشاندن پای آمریکاییها به بازی به بهانه مبارزه با کمونیستها استفاده میکرد. انگلیسیهای زیرک نیز با صبر و حوصله منتظر تغییر رییسجمهور ایالات متحده ماندند تا مصدق را در تنگنای تازهای قرار دهند. آنچه میخوانید، گزارش و تحلیل مصطفی فاتح از مدیران ارشد نفت در سالهای پیش از انقلاب است که در کتاب «۵۰ سال نفت ایران» درج شده است.
قبل از عزیمت کاردار و اعضای سفارت انگلیس از تهران دکتر مصدق پیام مفصلی خطاب به ملت انگلیس انشا کرده و از کاردار مزبور تقاضا کرد آن را با خود به انگلستان ببرد، ولی کاردار از قبول آن خودداری نمود. پیام مزبور روز دهم آبان از رادیوی تهران پخش گردید و مشعر بر طمعورزی شرکت نفت و افراط دولت انگلستان در حمایت از منافع موهوم و نامشروع شرکت بود که منتهی به قطع رابطه بین دو دولت گردید و در خاتمه آن چنین گفته بود: «دولت ایران صریحا اعلام میکند که بین ملت ایران و ملت انگلیس نهایت صمیمیت باقی و برقرار و روابط دوستانه بین دو ملت همچنان استوار است. به همین جهت اکنون که آخرین ماموران سیاسی امپراتوری پایتخت ایران را ترک میگویند برای افراد انگلیسی اعم از بازرگانان یا مسافر کمترین مشکلی ایجاد نشده است. اینجانب یقین دارم که اگر روزی دفاتر شرکت سابق نفت در برابر چشم ملت حقپرست انگلیس گذارده شود و مداخلات و حقکشیها و سیاستبازیها و تحریکات و یغمای او را یکایک نظاره کند بدون شک به صبر و بردباری و طاقت ملت ما آفرین خواهند گفت؛ ولی پرده سیاه تبلیغات ناروای شرکت در خارج و داخل انگلستان جلوی نشر حقایق را گرفته و یک بار دیگر این جریانات ثابت کرد که هنوز قدرت پول حق و عدالت قرن بیستم را مسخره میکند، ولی ملت ما آنقدر مبارزه شرافتمندانه خود را ادامه خواهد داد که اکثریت افراد و ملت انگلیس به قضاوت بیطرفانه آقای مکنر برسند و سطوری چند از آنچه را ایشان خوانده و شنیدهاند بخوانند و بشنوند.»
بسیار کسانی بودند که میپرسیدند چرا دکتر مصدق روابط سیاسی ایران را با دولت انگلستان قطع کرد و هنگامی که انگلستان حاضر شده بود، ملی شدن نفت را به عنوان یک امر واقعشدهای بشناسد و از انحصار خرید نفت ایران و دخالت در امور صنعت نفت خودداری کند و تقاضای خود را به مطالبه غرامت محدود نماید، چرا به چنین کاری مبادرت ورزید؟ جواب این سوال را دکتر مصدق در مصاحبهای که با خبرنگار روزنامه نیویورک هرالد تریبون به نام مارگریت هیگینز داشته داده است. شرح این مصاحبه در روزنامه مزبور به تاریخ سیزدهم آبان چاپ شده و به قرار زیر است:
«بنا به گفته دکتر مصدق قطع رابطه با انگلستان بیشتر از لحاظ جلوگیری از اغتشاشاتی بود که پیشبینی میشد و دکتر مصدق عقیده داشت که انگلیسها درصدد این بودند که از هر عدمرضایتی استفاده کرده و یک دیکتاتوری نظامی مانند آنچه ژنرال نجیب در مصر برپا کرده بهوجود آورند.» سپس خبرنگار مزبور از قول خود مینویسد که دکتر مصدق مصمم میباشد که از توسعه کمونیسم در ایران جلوگیری کند و چنانچه دول باختری معتقد به این هستند که باید ایران را از محور روسیه شوروی خارج ساخت صلاح در این است که به ایران کمک کنند، نه اینکه با تضییقات اقتصادی مانع از پیشرفت آن گردند.
داستان جریان ملی شدن نفت تا اینجا که گفته شد حاکی از این بود که در ابتدا انگلیسها بیمیل نبودند که نیرو به کار برده و از تخلیه آبادان جلوگیری کنند، ولی آمریکا روی خوشی به چنین سیاستی نشان نداد و آنها هم منصرف شدند. سپس دولت آمریکا کوشش فراوان کرد که قضیه نفت را با توافق ایران و انگلستان حل نماید و عقیده داشت که حل قضیه به دست دکتر مصدق بهترین طریق برای این کار میباشد و مخصوصا پس از رای دیوان لاهه و تجدید حکومت دکتر مصدق جدیت فراوانی نمود که انگلیسها از دعاوی خود کاسته و گذشتهایی برای حل قضیه بنمایند. به عکس انگلیسها از ابتدا عقیده داشتند که دکتر مصدق مخالف هر گونه کار مثبتی است و تا وقتی که زمام کشور به دست او میباشد، امیدی برای تسویه امر نخواهد بود. از موقعی که دکتر مصدق پیشنهاد مشترک رییسجمهوری آمریکا و نخستوزیر انگلستان را رد نمود تغییر عقیده فاحشی در بین زمامداران آمریکا پدیدار گشت و انگلیسها به وسیله تبلیغات خود توانستند آمریکاییها را با نظر خود همراه نمایند که حل قضیه نفت بدون تغییر حکومت ایران میسر نیست، ولی در عین حال آمریکاییها هواخواهی مردم را از دکتر مصدق مشاهده کرده و میگفتند که نباید دولت ایران را به اندازهای تحت فشار اقتصادی گذاشت که زمینه برای توسعه عملیات حزب توده آماده گردد. در آن ایام دولت انگلستان سعی داشت که حل قضیه به مسامحه بگذرد تا انتخابات ریاستجمهور آمریکا خاتمه یابد و حکومت جدیدی روی کار آید که نظرش با انگلیسها در مورد ایران یکی باشد و به تدریج موجبات تغییر دولت در ایران فراهم گردد. کم و بیش همه میدانستند که شانس و اقبال آیزنهاور در انتخابات آینده زیاد است و اگر حزب جمهوریخواه که طرفدار سرمایهدارهای بزرگ آمریکا و بالطبع کارتل بزرگ نفت است توفیق حاصل کند، توافق نظر بیشتری بین آمریکا و انگلیس طبق دلخواه انگلیسیها فراهم خواهد گشت. این بود که از طرفی دستگاه تبلیغات انگلستان ساعی بود که دکتر مصدق را سیاستمدار کینهتوز و غیرعملی و خودخواه و منفی معرفی کند و از طرف دیگر کار را به تعویق اندازد تا حکومت جدید آمریکا زمام امور را به دست گیرد.
از موقعی که رابطه سیاسی بین دولت ایران و دولت انگلستان قطع گردید تا هنگامی که آیزنهاور به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد، اقدام موثر دیگری برای حل قضیه نفت ایران صورت نگرفت. در خلال این مدت بعضی از شرکتهای مستقل نفت آمریکا به فکر این بودند که مقداری نفت به بهای ارزان، که ایران حاضر شده بود بفروشد، خریداری کرده و به آمریکا حمل نمایند. در تاریخ ۱۶آذر وزارت خارجه آمریکا بیانیهای به شرح زیر صادر کرد:
«پرسشهایی در مورد روش فعلی دولت آمریکا نسبت به خرید نفت ایران از طرف اتباع یا شرکتهای آمریکایی شده است و مقتضی است که هماکنون نظر وزارت خارجه در این باره روشن شود. قبل از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران سالانه بین ۳۰ تا ۳۲ میلیون تن نفت یا تقریبا ۲۴۰ میلیون بشکه نفت خام و مواد نفتی تصفیه شده در این کشور تهیه و عرضه میشد. عواید کلی ایران از محل حقالامتیاز و مالیات و دستمزد بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار در سال میگردید و بنابراین واضح است که صنعت نفت ایران متضمن یک فعالیت وسیع تجاری بود که در آن بزرگترین دسته کشتیهای نفتکش شرکت داشتند و نیز یک سازمان بزرگ توزیع و فروشی در اختیار داشت. از روزی که جریان نفت قطع و پالایشگاه آبادان تعطیل گردید آمریکا از هر گونه کوششی برای کمک به حل اختلاف بین طرفین ذینفع دریغ نداشته و آرزوی آمریکا این بوده که ایران هرچه زودتر از عواید نفت استفاده نماید و از لحاظ تامین منافع دنیای آزاد نیز آمریکا آرزو داشته است که از تعطیلی یک صنعت بزرگ جلوگیری نماید. از زمان قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران شرکت نفت انگلیس و ایران برای تامین مواد نفتی خود به منابع دیگر روی آورده است. از طرف دیگر نظر به بنبست قضیه نفت تسهیلات و وسایل شرکت نفت نیز برای حمل و فروش نفت ایران دیگر در اختیار ایران نبوده است. به نظر وزارت خارجه آمریکا مساله حمل مقدار جزئی نفت خام یا مواد نفتی تصفیه شده ایران در مقابل لزوم پیدا کردن راهی که منجر به حل قضیه نفت و صدور مجدد مقادیر زیادی نفت ایران به خارج گردد چندان حائز اهمیت نبوده و به همین جهت ما معتقدیم که صدور و توزیع و فروش و مقدار جزئی مواد نفت ایران بدون استفاده از کشتیهای نفتکش و وسایل پخش قضیه نفت را حل نخواهد کرد و منافع قابل ملاحظهای نیز از این صنعت نفت عظیم عاید ایران نخواهد شد. در حقیقت چنین به نظر میرسد که این گونه صدور نفت ایران که اشکالات پیچیده قانونی را دربر خواهد داشت به حل مساله نفت لطمه وارد خواهد آورد. نظر به اوضاع و احوال کنونی دولت آمریکا معتقد است که اتخاذ تصمیم مبنی بر اینکه آیا باید نفت ایران را خرید یا نه موکول به نظر اشخاص و شرکتهای ذینفع خواهد بود و خود آنها باید در این باره قضاوت نمایند و اشکالات و مخاطرات قانونی چنین عملی را هم اشخاص و شرکتهای مذکور باید در نظر گرفته و به حل و فصل آن بپردازند. وزارت خارجه آمریکا همچنان مساعی لازم را برای حل مرافعه نفت ایران مبذول خواهد داشت تا اصول اساسی بینالمللی در مورد پرداخت غرامت کافی و موثر مجری و ایران نیز از تجدید فعالیت دامنهدار صنعت نفت خود بهرهمند شود.
روز بعد بیانیه فوق در مجلس مبعوثان انگلستان مطرح و مورد مذاکره قرار گرفت و نمایندگان حزب کارگر از وزیر خارجه انگلیس سوال کردند که آیا مفهوم این بیانیه این است که فتوری در حفظ حقوق و منافع شرکت نفت انگلیس و ایران روی داده و آیا شرکتهای نفت آمریکا میخواهند جانشین شرکت مزبور شوند؟ وزیر خارجه در جواب اظهار کرد که بیانیه وزارت خارجه آمریکا حاکی از این است که دولت مزبور طالب حل کلی قضیه نفت ایران میباشد و تاکید میکند که فروش مقادیر مختصری نفت از طرف ایران کمکی به تسویه امر نخواهد کرد. بیانیه مزبور توجه عموم را به مخاطراتی که متوجه خریداران نفت ایران میشود جلب کرده است. در مورد مخاطرات مزبور لازم است گفته شود که دولت انگلستان طبق اعلامیههای مختلفی که داده است محصول نفت ایران را متعلق به شرکت نفت انگلیس و ایران دانسته و هرگونه حقی را برای خود و شرکت مزبور محفوظ میدارد که تا موقع حل نهایی قضیه نفت ایران بر علیه خریداران نفت ایران در محاکم مربوطه اقامه دعوای نماید.
ارسال نظر