رجــال- مردان و زنان نامدار ایران-۱۱
ارسنجانی: از روزنامهنگاری تا اصلاحات ارضی
دکتر حسن ارسنجانی
اصلاحات ارضی یا الغای رژیم ارباب و رعیتی عبارت است از تغییرات اساسی در میزان و نحوه مالکیت اراضی به ویژه اراضی کشاورزی و مراتع به منظور افزایش بهرهوری عمومی جامعه. پیش از اصلاحات ارضی، ۵۰ درصد از زمینهای کشاورزی در دست مالکان بزرگ بود، ۲۰ درصد تحت نظر اوقاف، ۱۰ درصد زمینها نیز متعلق به محمدرضا پهلوی بود و ۲۰ درصد باقی مانده به کشاورزان تعلق داشت.
علی طجوزی
دکتر حسن ارسنجانی
اصلاحات ارضی یا الغای رژیم ارباب و رعیتی عبارت است از تغییرات اساسی در میزان و نحوه مالکیت اراضی به ویژه اراضی کشاورزی و مراتع به منظور افزایش بهرهوری عمومی جامعه. پیش از اصلاحات ارضی، ۵۰ درصد از زمینهای کشاورزی در دست مالکان بزرگ بود، ۲۰ درصد تحت نظر اوقاف، ۱۰ درصد زمینها نیز متعلق به محمدرضا پهلوی بود و ۲۰ درصد باقی مانده به کشاورزان تعلق داشت. اصلاحات ارضی در ایران با تصویب قانون در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۴۰ آغاز شد و با رفراندوم ۶ بهمن ۱۳۴۱ به مرحله اجرا درآمد. اصلاحات ارضی در سه مرحله انجام شد:در مرحله نخست تعیین شد که هیچ مالکی بیش از یک ده نداشته باشد. مازاد زمینها و دهها میباید به کشاورزانی که در آن زمینها به بهرهبرداری مشغول بودند فروخته شود. با فروش سهام کارخانجات دولتی، ترتیب بازپرداخت بهای زمینها به مالکان فراهم شد.در مرحله دوم صاحبان زمینهای استیجاری میباید یا به تقسیم درآمد حاصل از اجاره بپردازند یا براساس قراردادهای اجاره، زمینها را به کشاورزان بفروشند. به عبارت دیگر، مالکان موظف شدند که یا ملک کشاورزی خود را برای سی سال به کشاورزان اجاره نقدی دهند یا آن را با توافق به آنها بفروشند. بدین ترتیب، حداکثر مالکیت زمین در دست یک مالک بسیار محدود شد. املاک موقوفه عام نیز براساس درآمد آن زمین به اجاره درازمدت ۹۹ ساله به کشاورزان واگذار شد. در مورد موقوفات خاص متولیان مجبور به فروش آنها به دولت و تقسیم آن بین کشاورزان شدند.در مرحله سوم، مالکانی که ملک خود را اجاره داده بودند براساس قانون اصلاحات مجبور به فروش آن به کشاورزان شدند. بدین ترتیب همه کشاورزان ایران صاحب زمین شدند.
اگر اقدام اجرا شدن قانون اصلاحات ارضی جرم است من این جرم را مرتکب میشوم تا نفعش به ۱۵ میلیون جمعیت ایران برسد، اگرچه ۲۰۰ نفر در این مملکت علیه من اعلام جرم کنند که همه آقایان ماشاءالله هزار ماشاءالله متنفذ هر کاری دلشان بخواهد میکنند... اگر روزی ملت ایران به حق خود رسید آن وقت بنده پای میز محکمه میآیم.
مطلب فوق بخشی از سخنان دکتر حسن ارسنجانی است و به دورهای مربوط میشود که وی مامور اجرای قانون اصلاحات ارضی بود و با تهدیدهای بسیاری روبهرو شده بود اما او با اراده و همتی مثالزدنی راه خود را میپیمود و هیچ نفرین و آفرینی در او خلل ایجاد نمیکرد.
آنچه در پی میآید بخش دیگری از معرفی مردان و زنان نامدار ایران است. در این نوشتار علاوه بر کتاب(شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران) تالیف دکتر باقر عاقلی از کتابهای(جامعه، دولت و جنبش زنان - غلامرضا افخمی)، (دکتر ارسنجانی در آیینه زمان- نورالدین ارسنجانی)، (شبه خاطرات- علی بهزادی) و (رجال عصر پهلوی- مرکز بررسی اسناد تاریخی) نیز استفاده شده است.
دکتر حسن ارسنجانی که بود؟
دکتر حسن ارسنجانی در سال ۱۳۰۰ در خانوادهای که جزو خرده مالکین کرج محسوب میشد به دنیا آمد. او دوره ابتدایی را در دبستان پهلوی و دوره تحصیلی متوسطه را در مدرسه سنلوئی گذراند. در سال ۱۳۲۱ش. از دانشگاه تهران در رشته حقوق لیسانس گرفت ودر سال ۱۳۳۳ ش. در مقطع دکترای حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و در سال ۱۳۳۵ ش. از پایاننامه خود با عنوان حاکمیت دولتها در سازمانهای بینالمللی، دفاع کرد. وی همزمان با تحصیل در بانک کشاورزی مشغول به کار شد و تهیه طرح تاسیس تعاونیهای روستایی را برعهده گرفت. او پس از تاسیس تعاونیهای روستای به ریاست آن رسید و اولین مرحله طرح را در منطقه دماوند به اجرا درآورد؛ اما این کار که در تضاد با منافع مالکین بود با مخالفت و تحریکات و حتی تهدیدهایی جانبی علیه او همراه و منجر به کنارهگیری وی از این کار شد و این اولیه تجربه ارسنجانی در مواجهه با مشکلات اساسی و الگوهای اجاره در آن مقطع زمین بود.
ارسنجانی پس از کنارهگیری از شغل خود به فعالیتهای مطبوعاتی روی آورد. او با روزنامه «تجدد»، «نبرد» و «مرد امروز» همکاری میکرد و مقالات تند و آتشین خود را با نام مستعار«داریا» که وارونه ایراد است، منتشر میکرد.در ۱۳۲۳ امتیاز روزنامه داریا به نام او صادر شد. وی افکار تند و انقلابی داشت و در آن تاریخ با روشنفکران و چپگرایان همفکری و همگامی میکرد. روزنامه داریا از نخستین روزهای انتشار چهره خود را نشان داد. مقالات تند و آتشین، انتقادات کوبنده، طرفداری از طبقات دهقان تقریبا هدفی بود که روزنامه دنبال میکرد.
در سال ۱۳۲۴ به قوامالسلطنه نزدیک شد و در تاسیس حزب دموکرات ایران سهمی بسزا داشت. سازمان جوانان آن حزب را رهبری میکرد و روزنامه دموکرات ایران ارگان رسمی حزب را نیز او منتشر میکرد. همهکاره قوامالسلطنه شد. اغلب نطقهای تندو انقلابی قوام به قلم او بود. در سفر و حضر در کنار قوام بود. در انتخابات دوره پانزدهم، قوامالسلطنه او را از شهر خود، لاهیجان کاندیدا کرد و ارسنجانی از آن شهر به نمایندگی مردم به مجلس رفت. ناصر ذوالفقاری در مجلس با اعتبارنامهاش مخالفت کرد. کار به جنجال کشید و نمایندگان مخالف انتقام قوامالسلطنه را از او گرفتند. با آنکه ملکالشعرای بهار دفاع از اعتبارنامه او را به عهده گرفت، نتوانست کاری از پیش ببرد. بهار در آن روز رهبر فراکسیون دموکرات ایران در مجلس بود. وی هنگام دفاع به مجلس هشدار داد اگر اعتبارنامه ارسنجانی را رد کنند او هم نظیر پیشهوری خواهد شد و سرانجام گفت، ارتجاع بر آزادی چیره شد. با این حال سرانجام اعتبارنامه حسن ارسنجانی با اختلاف یک رای رد شد.
او بدون سروصدا به انتشار روزنامه پرداخت. وی وفاداری خود را به قوامالسلطنه برخلاف دیگران از دست نداد. در اوایل ۱۳۲۸ که صحبت تشکیل مجلس موسسان و اصلاح قانون اساسی پیش آمد، قوامالسلطنه در پاریس اعلامیه شدیداللحنی خطاب به شاه منتشر ساخت و او را از شبیخون زدن به قانون اساسی برحذر داشت. قوامالسلطنه این اعلامیه مفصل، مستند و محکم را با کمک ارسنجانی در پاریس تهیه نمود و چون توزیع آن با مشکلاتی مواجه شد، ارسنجانی به تهران آمد و آن را ضمیمه روزنامه داریا کرد و خود در تهران و شهرستانها به توزیع آن پرداخت. گرچه حاصل این اعلامیه سلب لقب جناب اشرف از قوامالسلطنه بود، ولی معالوصف شهامت قوامالسلطنه و ارسنجانی در آن روز قابل ستایش است.در تیرماه ۱۳۳۱ قوامالسلطنه با اظهار تمایل مجلس هفدهم و فرمان شاه برای بار پنجم به نخستوزیری رسید، ارسنجانی معاونت سیاسی و ریاست تبلیغات او را عهدهدار شد و اعلامیه مشهور قوامالسلطنه تحتعنوان «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» به قلم ارسنجانی بود. ولی حکومت پنج روزه قوام حاصلی جز رنج و درد برای خود او و ارسنجانی نداشت و او از انتشار روزنامه هم محروم شد.در ۱۳۴۰ در کابینه دکتر علی امینی به وزارت کشاورزی منصوب شد تا قانون اصلاحات ارضی را پیاده کند. جز او در آن تاریخ کسی از عهده این کار برنمیآمد.اعلامیههای متعدد و مکرر او که از نثر محکم و انشاء سلیس برخوردار بود، به این کار کمک میکرد. در آن تاریخ معتقد بود اجرای قانون اصلاحات ارضی قدم اول برای واژگونی سلسله پهلوی است؛ البته این مطلب را جز با خواص با کسی در میان نمینهاد.اساس عقاید او در آن تاریخ بر مبنای سوسیالیسم قرار داشت. دو سال در راس وزارت کشاورزی بود و بعد از علی امینی در کابینه امیر اسدالله علم هم وزیر بود. پس از آنکه نظام کشاورزی ایران را دگرگون کرد، جای خود را به سپهبد ریاحی داد و به سفارت ایران در رم اعزام گردید. او کسی نبود که با شغل بیسروصدای سفارت سر کند. برای احراز مقام صدارت به تکاپو افتاد و مطبوعات خارج را با خود همراه کرد. با حربه انتقاد برای تصاحب کرسی نخستوزیری به تلاش افتاد، ولی پس از یک سال سفارت از کار معزول و به تهران احضار شد.
ارسنجانی یکی از چهرههای برجسته دوران حکومت مشروطه ایران است. نویسندهای بود توانا، صحنهساز، چیرهدست، خطیب و سخنوری کمنظیر و حقوقدانی مسلط، از روزنامهنگاران آن روز جز محمد مسعود کسی همطراز وی نبود. فیالبداهه سخن میگفت و چیز مینوشت. مقالات و یادداشتهای خود را که مرتجلا تهیه میکرد، هیچ وقت مرور نمینمود و هرگز قلمخوردگی نداشت. در منطق و استدلال کسی حریفش نمیشد. از به کار بردن الفاظ رکیک هنگام محاوره خودداری نمیکرد. کمتر هنرپیشهای میتوانست نقش خود را مثل او بازی کند. از چند پرونده وکالت در دادگستری صاحب ثروت شد. وقتی وکالت وراث عباس اسکندری را تمام کرد، حقالوکاله خوبی نصیبش گردید که مبنای ثروت او را تشکیل داد. در ۱۳۴۸ به طور ناگهانی در ۴۸ سالگی درگذشت.
ارسال نظر