تاریخ آلمان- توسعه صنعتی آلمان در قرن نوزدهم-۴
پیشرفت در سایه منابع طبیعی
روش و استراتژی آلمان برای رسیدن به توسعه با توجه و سرمایهگذاری در علوم پایه به دست آمد. این روند را دکتر علی رشیدی در کتاب تاریخ توسعه اروپا توضیح داده است.
آلمانیها از رقبای بدون آموزش خود پیشی گرفتند. در سال ۱۹۱۳ تقریبا ۸۰ درصد کل تولید رنگهای صنعتی آلمان صادر میشد. در همان سال آلمان ۸۸ درصد کل رنگهای صنعتی جهان را تولید میکرد، در حالی که سهم انگلستان فقط سه درصد بود. از بقیه، ۶ درصد توسط سوئیس، ۲ درصد توسط ایالات متحده و یک درصد توسط فرانسه تولید میشد.
تحت تاثیر این انقلاب شیمیایی، قیمت رنگهای صنعتی به شدت سقوط کرد و جای رنگهای طبیعی را گرفت و در هندوستان میلیونها جریب زمین که قبلا در آن نیل کشت میشد فدای معادن زغال آلمان شد. اقتصاد صنعت شیمی فرا رسیده بود و آلمان در بین همه ملتها، رهبری بلامنازع آن را در دست داشت. نفوذ علم، مخصوصا علم شیمی، تمام صنایع آلمان را در بر میگرفت.
موفقیت در تولید رنگهای شیمیایی درهای تمام صنعت شیمی ارگانیک مدرن را گشود. بسیاری از محصولات مشترک و محصولات فرعی از روند تولید رنگسازی به دست آمد. از مهمترین این محصولات، محصولات دارویی (مثلا آسپرین)، عصارههای چاشنی غذا، پایههای عطریات، مواد شیمیایی عکاسی، مواد منفجره قوی، پلاستیکها و الیاف مصنوعی بود. مثلا از اسید پیکریک میشود هم به عنوان رنگ، هم به عنوان ماده ضدعفونیکننده یا ماده منفجره قوی استفاده کرد. اولین داروهای سولفا(سولفانیلامید) که در آغاز در آلمان در سال ۱۹۰۸ به عنوان ماده میانی تولید رنگ صنعتی تهیه گردید، بعدا کشف شد که یک آنتی بیوتیک بسیار قوی است- از فنون(اسید کاربولیک) میتوان هم در رنگسازی، هم برای لاستیک و هم به عنوان ضدعفونیکننده استفاده کرد.
وقتی که شیمیدانهای آلمانی کار خود را با زغالسنگ به پایان بردند بیش از هزاران نوع رنگ و هزاران محصول رنگ تولید کرده بودند.یکی دیگر از شاخههای شیمی مدرن، صنعت کود شیمیایی است- ژوستوس فن لیبیک یک استاد شیمی آلمانی، از راه کشف اینکه کودهای مصنوعی یا غیرارگانیک، درست مثل کودهای طبیعی(فضولات حیوانی) میتواند بازدهی خاک را حفظ کند،در کشاورزی انقلابی به وجود آورد. معلوم شد مواد معدنی غیرارگانیک- بیشتر فسفاتها، نیتراتها و پتاس(یک پتاسیم ترکیبی) مخلوط شده در خاک، میتواند غذای گیاهان را تامین کند. لیبیک کشف کرد که برای مولد بودن خاک باید تمام عوامل یکجا جمع باشد. فقدان هر یک از مواد غذایی سبب میشود که گیاه محصول ندهد. با تعقیب اکتشافات تئوریک لیبیک صنعت آلمان پیشگام تکامل شیمی صنعت کود شیمیایی شد.
به زودی زارعین آلمان بیش از زارعین هر کشور دیگر، به جز هلند، در هر جریب زمین کود شیمیایی مصرف میکردند و این امر جبران کمبود طبیعی مواد معدنی در خاک آلمان بود. در سراسر جهان متمدن، کشاورزی وابسته به کودهای شیمیایی شده است. یکی از قدمهای اولیه ممالک در حال توسعه، احداث کارخانه کود شیمیایی برای افزایش بازدهی کشاورزی است.
شیمی لیبیک فرآیندی را آغاز کرد که درست به اندازه هر عامل دیگر در کنار گذاشتن یا حداقل به تاخیر انداختن روبهرویی انسان با پدیده فقر و گرسنگی تودهها که آن طور بدبینانه توسط مالتوس پیشبینی شده بود، موثر بود.
اگر کاربرد علم در صنعت توسط یک نیروی کار خوب آموزش دیده و ماهر، بزرگترین منبع انسانی آلمان را تشکیل میداد، زغالسنگ منبع طبیعی آن کشور بود. حتی بیش از بریتانیای کبیر قبل از آن، پیشگامی صنعتی حاصل در دوره امپراتوری آلمان در اثر وجود منابع طبیعی غنی ممکن گردید. زغالسنگ علاوه بر ارزش آن در صنعت شیمی در تامین نیرو در ماشینهای بخار، تامین سوخت در راهآهن، کمک در ذوب و تصفیه فلزات و ماده اولیه در صنایع متعدد دیگر اهمیت فراوان داشت.
آلمان قبل از قرن نوزدهم از زغالسنگ استفاده چندانی نمیکرد. تعجبی ندارد که راهآهن، هم تقاضا برای زغالسنگ و هم عرضه آن از معادن دوردست را که تا آن زمان قادر به پرداخت هزینه حملونقل نبودند، افزایش داد. بعد از سال ۱۸۴۰، تولید زغالسنگ به شدت افزایش یافت و راه را برای ظهور فعالیت تجاری عظیم آن، در دوره امپراتوری هموار ساخت. در سال ۱۸۷۱ تولید زغالسنگ آلمان دو برابر فرانسه بود و در سال ۱۹۱۳ آلمان تقریبا پنج برابر فرانسه زغال تولید میکرد و اگر تولید لیگنایت هم اضافه شود، تولیدات آلمان هفت برابر فرانسه بود. وقتی امپراتوری آلمان تشکیل گردید، این کشور کمتر از یک چهارم انگلستان زغال تولید میکرد (۲۱ میلیون تن در مقایسه با ۱۲۰ میلیون تن)، اما در سال ۱۹۱۳ آلمان دو سوم انگلستان زغال تولید میکرد و با شمول لیگنایت میزان تولید آلمان به ۹۵ درصد انگلستان میرسد. چون انگلستان یک سوم تولید زغالسنگ خود را به خارج، از جمله به آلمان صادر میکرد، مصرف زغالسنگ در آلمان شامل لیگنایت در آغاز جنگ جهانی اول از انگلستان بیشتر بود.
مصرف زغال، بهتر از تولید آن شاخص درجه صنعتی شدن است. چون آلمان دیرتر شروع کرده بود، شرکتهای معدنی آلمان، کارآمدتر و در مقیاس انبوه کار میکردند و به طور متوسط در آغاز قرن هر یک هشتصد کارگر داشتند.
در آلمان نیروی اسب تولید شده با قوه بخار برای صنعت در سالهای قبل از ۱۸۴۰ ناچیز، ولی در سال ۱۸۵۵ حدود ۶۲۰۰۰ قوه اسب بود. طی دو دهه بعد تقریبا ۱۰ برابر شد و قبل از جنگ بینالملل اول دوباره ده برابر گردید و به شش میلیون قوه اسب رسید. علاوهبر رشد سریع کارگیری قوه بخار، فرمهای جدید انرژی شامل نیروی هیدروالکتریک، گاز حاصل از کورههای ککسازی و گازوئیل برای موتورهای با احتراق داخلی ارائه شد.
ارسال نظر