ناظم‌الاسلام کرمانی از مبارزان انقلاب مشروطه بوده و از مزیت‌های او نوشتن خاطرات سیاسی خود است. آنچه می‌خوانید خاطرات او از گفته‌های حاضران در انجمن سری است. ادامه جلسه ششم

فیلسوف گفت: من شنیدم بعضی از هواخواهان امین‌السلطان این اسباب‌ها را فراهم آورده و تمهید مقدمات می‌نمایند، بلکه شاه لابد شود از آوردن امین‌السلطان را به ایران.

نگارنده گفت: این خیالی است باطل چه اکثر از آقایان بر ضد امین‌السلطان هم قسم شده‌اند، محال است بگذارند که او به مسند صدارت قدم بگذارد. امروز امین‌السلطان در فرنگستان است ما را با او کاری نیست. اگر یک وقتی به ایران آمد و بر این مسند نشست آن وقت باید خیالش را کرد. پس بهتر این است اولا، ما اطراف جناب آقا سید عبدالله را بیدار کرده و مقتضیات زمان را حالی آنها نماییم. بلکه کاری بکنیم جنابش با آقای طباطبایی متحد و متفق شوند. ثانیا، بلکه سعی کنیم گفت‌وگوی ایشان نوعیت پیدا کند و غرض شخصی مبدل به اغراض نوعی گردد، آن وقت به مقصود خود نایل خواهیم گردید.اهالی انجمن با کمال میل و جدیت تصدیق نموده قرار بر این شد چند نفر از اهالی انجمن اطراف و اصحاب آقای بهبهانی را داشته باشند و مواظب باشند که این رشته اتحاد و اتفاق را بین سیدین محکم نمایند.نگارنده متقبل شد که آقا سید محمد تقی را که یکی از محارم آقای سیدعبدالله است ملاقات نمایم. پس از قرارداد باز نطقی مبنی بر تاکید و تسدید اتفاق و بیداری ملت و خدمت به مملکت شده و قرار شد که هر فرد از افراد انجمن به کاری که از عهده او ساخته است مشغول بوده، تکاهل و تسامح را روا ندارند و نیز قرار شد که عده انجمن هرگاه به سی نفر برسد آن وقت هر یک از اجزای مامور و ماذون باشند که انجمنی تشکیل دهند. هر وقت عده اجزای آن انجمن‌ها به سی نفر برسد باز اجزای آن مکلف باشند به انعقاد انجمنی دیگر. لکن این انجمن‌ها مجالس یکدیگر را ندانند فقط مرشد و هادی یکدیگر را بشناسند.یکی از اجزا گفت: رسم طایفه بابیه این است که هرکس را که گرفتار محاکمه و مرافعه درب خانه‌های ملاها باشد،‌او را دیده و به طرف خود مایل می‌نمایند. لامحاله از متخاصمین یکی محکوم شده است او را دعوت به دین خود می‌نمایند. حالا خوب است ما ملتفت این نکته باشیم ملاحظه کنیم هرکس که ستمدیده ظلم دیوانیان باشد او را دیده و به مقصود خود او را جذب و جلب نماییم.دیگری گفت: بنابراین امروز در بین اهل ایران کمتر کسی است که ستم و ظلم دیوانیان را ندیده باشد، همه کس مایل به این مقصود است ولی ما باید در بیداری اهالی اختصاص ندهیم هر کس را که بیدار ندیده، بیدار کنیم. ولی در جلب به انجمن هم، ‌مسلک شخصی را منظور داریم که یا درد دین داشته باشد یا دوستی وطن مرکوز ذهن او باشد. یقین بدانید اگر تعجیل و مسابقت و مسارعت نکنید مملکت سهل است که دین هم از دست خواهد رفت. مملکت در خطر، اسلام در خطر، ناموس در خطر، با نهایت تعجیل شروع کنید در بیداری.

جلسه هفتم

روز چهارشنبه پانزدهم محرم سال ۱۳۲۳ که روز بعد از عید نوروز بود، در خانه آقا سید احمد ناصرالشریعه کرمانی انجمن به عنوان مجلس ضیافت مخصوص منعقد گردید. جمعی از اهالی انجمن و غیرانجمن حاضر پس از صرف نهار جناب آقا سید محمدتقی را که در مجلس سابق وعده داده بودم ملاقات نمایم و به بهانه ضیافت او را حاضر نموده پس از تمهید مقدمات، نگارنده گفت: امروز شاید باید کاری کنید که این زحمت و اقدام جناب آقا سید عبدالله بی‌نتیجه نماند مسیو نوز عمامه بگذارد یا اصلا نباشد کاری نکرده‌اید،‌باید این فرمایش آقا نوعیت داشته باشد عوض عزل نوز عدالت بخواهید، رفع ظلم را باعث شوید، ‌احکام قرآن و قانون اسلام را تقاضای اجرا نمایید. حال همه مردم نمی‌دانند فایده عزل نوز را، امروز که شما اقدام می‌نمایید و زحمتی می‌کشید خوب است مطلب بزرگی واهمی را که راجع به نوع باشد عنوان کنید که برای عموم مردم و اهالی مملکت مفید باشد و موجب نیک‌نامی و شرف گردد. آقا سید محمدتقی گفت: عزل نوز مقصود نیست این بهانه است. امروز که نوز از کار عزل شد، فردا مستبدین و ظالمین از ریاست مسلمانان خلع خواهندشد. بلکه به عزل نوز اکتفا نمی‌کنند مقصود عزل عین‌الدوله است.جناب ذوالریاستین گفت: می‌ترسم این هیاهوی به زودی خاموش شود.آقا سید یوسف سیرجانی گفت: من یقین دارم مقصود جناب آقا سید عبدالله منحصر به عزل نوز نیست. ناظم‌الشریعه گفت: مقصود چه عزل نوز باشد و چه عزل عین‌الدوله، چون غرض آقا رفاهیت مردم است منتج نتایج حسنه خواهد بود که بعد از این ظاهر خواهد شد. دانشمندان وطن کار خود را خواهند نمود.

خدا را بر آن بنده بخشایش است

که خلق از وجودش در آسایش است

و اما ماینفع‌الناس فیمکث فی‌الارض