خـاطــرات - خاطرات ناظمالاسلام کرمانی از انجمن سری -۹
لشگر ایران؛ شیر بییال و کوپال
این از سربازهای ما که به هیزمشکنی و فعلگی مشغول هستند، این از توپخانه و توپچی که یا به دادن پول به مردم و گرفتن تنزیل، درب خانههای حکام شرع مشغول مرافعه و نزاع میباشند. آن از نداشتن سواره و پیادهنظام. عوض سرباز و سوار، سرتیپ و سرهنگ و امیر تومان و میرپنج داریم. آخر این سرتیپ کدام سرباز را دارد؟ و فوج او کجا مامور است؟ این میرپنج بر کدام تابین ریاست دارد؟
وضع دولت ایران از دو شق خالی نیست؛ اگر با همه همسایگان بر سر صلح است و خاطر جمعی دارد که جنگی نخواهد شد، در آن صورت این همه سرتیپ، میرپنجه، امیر تومان، سردار اکرم، سردار افخم، سردار اعظم و و و لازم نیست. برای محافظت ارک تنها یک فوج کفایت میکند و هر شهری را نیز به یک حاکم میسپارند با سی چهل نفر فراش بیمواجب ترک و عراقی محافظت میکنند، زیرا که رعیت ایران مطیع اوامر پادشاه میباشند.
آمدیم به شق ثانی؛ هر گاه احتمال میرود که دولت ایران را ممکن است دشمنی پیش آید که ناچار از جنگ بشود پس، لشکر آزموده دولت که به اقتضای زمان مشق دیده باشد کو؟ و مهمات جنگ و آذوقه و اسباب دفاع دشمن از توپ و تفنگ کجاست؟ انبار اسلحه و البسه لشکریان کو؟ اردوهای سرحدی چند فوج است و در کدامین نقاط مهمه سرحد اقامت دارند؟ بیمارخانههای لشکری کجاست؟ اطبا و جراحان این اردوها را در کجا معین کردهاند؟ برای زخمداران و شهدای وطن در کدامین نقاط مملکت سربازخانهها ساختهاند؟ و برای جلوگیری یورش و مهاجمات دشمن در کجا قلاع متین و باستیانهای رصین پرداختهاند که هنگام ضرورت به کار آید؟ آیا با سربازان شصت ساله و سرتیپان بیست ساله جلو این همه دشمنان را که از چهار جانب چشم به وطن ما دوختهاند توان گرفت؟ این همه سرتیپان بیست ساله کدامین خدمت نمایان به ملت و دولت کردهاند که سزاوار شمشیر و حمایل سرتیپی شدهاند؟
کلام به اینجا ختم شد. در این جلسه بهانه کتاب خواندن بود، اما از حفظ خوانده شد که بعضی مطالب نیز ادا گردد. روسا و اجزای انجمن بعضی صحبتهای محرمانه داشتند. دستورالعمل لازم داده شد و تجدید معاهده سابق نیز شد.
جلسه چهارم
روز پنجشنبه دویم محرم ۱۳۲۳ مطابق نهم ماه مارس فرانسه، انجمن مخفی در خانه ادیب بهبهانی تشکیل یافت. پس از تقدیم مراسم ضیافت میزبان محترم ما لب به تکلم و نطق گشود و گفت: امروز اصلاح مملکت به اجرای قانون است، تا ما صاحب قانون نباشیم و تا در مملکت ما قانون اجرا نشود ظلم و تعدی برداشته نمیشود. بدبختی ما از بیقانونی است همه ممالک و عموم ملل روی زمین حتی وحشیان آفریقا بر طبق قانونی که دارند رفتار مینمایند، جز ما که گویا ملتزم شدهایم برخلاف قانون خود رفتار نماییم، بیایید فکرتان را منحصر به اجرای قانون اسلام کنید. اغلب آنچه دیگران دارند از قانون اسلام اتخاذ و اقتباس نمودهاند و (زما دزدیده و بر ما فروشند) پس باید کاری کرد که قانون اسلام در بین ما جاری گردد و از برای دولت هم قانونی که عقلا و دانشمندان بنویسند لازم است. وزرا باید تکلیفشان معلوم باشد، حکام باید حدودشان محدود گردد، رعایا و تبعه خارجه در ایران باید حدودشان محفوظ باشد.
در تاریخ نظری اندازید ببینید چه بودید و چه شدید، ماها در جزء موحدین محسوب میشویم، لکن در عین شرک واقعیم. نظر کنید در کتاب نهجالبلاغه که حضرت امیرالمومنین علیبنابیطالب علیهالسلام در مقام مکالمه با فرزند خود امام حسن علیهالسلام میفرماید: یا بنی لاتکن عبدا لغیرک و قد جعلک الله حرا یعنی: ای پسر من مباش بنده غیر خود چه خداوند تو را آزاد قرار داده است و نیز فرمودهاند: انالله بعث محمد صلیالله علیه و آله لیخرج عباده عن عباده عباده یعنی: خدای برانگیخت محمد را برای اینکه بیرون آورد بندگانش را از بندگی بندگانش؛ یعنی مردم را از قید عبودیت خارج و به عالم حریت و آزادی داخل نماید تا کی ما بیچارگان در بندگی پادشاه و حکام و وزرا مقید باشیم. آیه مبارکه ارباب متفرقون خیر امالله الواحد القهار مشعر است که ما واقعیم در محل شرک که باید بنده شاه و وزیر و حاکم و دیوانیان باشیم. اگر تامل کنیم در اخبار به خوبی میفهمیم که پیغمبر ما چگونه حریت به ما داده است و ما ملتفت نیستیم.
در کتاب اثنی عشریه روایت میکند که روزی حضرت رسول صلیالله علیه و آله از خانه خود بیرون آمد، اصحاب که در خارج خانه دور هم نشسته بودند برای تواضع و احترام آن حضرت برخاستند و ایستادند. حضرت از مشاهده این سلوک متغیر شده فرمود: لاتقوموا کما تقومالاعاجم یعنی: نایستید چنانچه عجمها میایستند و نیز در اخبار وارد است که چند نفر بدون حساب داخل آتش میشوند فلان و فلان و آنکه سوار شود و در جلو خود مردم را پیاده ببرد. در خبر دیگر کسی که او را خوش آید از صدای کفشها که در عقب او راه بروند و در خبر دیگر ملعون من ترایس یعنی ملعونست کسی که بخواهد ریاست کند و ریاست به خود ببندد.مفاد این اخبار این است که عبودیت و بندگی مخلوق منافی با دین اسلام است، حریت و آزادی با آن مستلزم. حالا انصاف دهید آیا اهالی ممالک خارجه و اشخاصی که ما ایشان را مسلمان نمیدانیم بهتر به فرمایشات پیغمبر ما عمل میکنند یا ما؟ آیا آنها به قانون اسلام پیروی میکنند یا ما؟ پس بیایید به حال خود و مردم بیچاره فکری کنیم و از برای این خرابیها علاجی، کاوهصفت درفش کاویانی و علم اسلام را بلند نماییم و این بتها را که ما پرستش میکنیم با تیشه تمدن و قانون از هم متلاشی سازیم.
ارسال نظر