تـاریــخ جــهـان - معرکه روزولت در تهران-بخش آخر
نیروهایی که مصدق را رها کردند
شاه در سخنان خود گفته بود: « آنچه که در ایران روی داده است نمیتواند یک کودتا باشد.» او اذعان کرده بود که فرمان برکناری مصدق را طبق اختیاراتی که مجلس به وی داده، صادر کرده و زاهدی را جایگزین او (مصدق) قرار داده است.
کرومیت روزولت
شاه در سخنان خود گفته بود: « آنچه که در ایران روی داده است نمیتواند یک کودتا باشد.» او اذعان کرده بود که فرمان برکناری مصدق را طبق اختیاراتی که مجلس به وی داده، صادر کرده و زاهدی را جایگزین او (مصدق) قرار داده است. شاه در ادامه گفت که از سلطنت کنارهگیری نکرده و به وفاداری ملت به نظام سلطنتی اعتماد دارد. این واقعه برای پایگاه امیدوارکننده بود. اگر چه وزارت خارجه با هرگونه تماسی با شاه مخالف بود، ولی مرکز فرماندهی از یکی از روحانیون مذهبی بغداد و آقاخان خواست تا از شاه پشتیبانی به عمل آورند. ساعت ده صبح هفدهم از سربازها خواسته شد که به پادگانها باز گردند، زیرا دولت فکر میکرد اوضاع آرام شده است. ساعت ده و نیم رادیو تهران از ژنرال زاهدی خواست تا خودش را تسلیم کند و سپس فهرست اسامی دستگیرشدگان کودتای اخیر را پخش کرد.
پایگاه تهران تلاش زیادی برای توزیع کردن مقادیر زیادی رونوشت فرمان شاه در میان ارتش و روزنامهها به عمل آورد. اکنون معلوم شده بود که آگاهی افکار عمومی از وجود فرمانها میتواند ثمربخش باشد. همه از یکدیگر میپرسیدند آیا شاه فرمانی صادر کرده است؟ اگر صحت دارد، چرا مصدق آن را کتمان میکند؟
بعدازظهر همان روز سفیر آمریکا در ایران، آقای هندرسون از بیروت وارد تهران شد و توسط پسر مصدق و وزیر کار دولت مورد استقبال واقع شد. اقدامات زیادی برای تغییر کردن اوضاع به عمل آمد. از اعزام برخی افراد بانفوذ به قم برای راضی کردن آیتالله بروجردی برای دادن فتوای جنگ علیه کمونیستها و حزب توده و نیز حمایت از تاج و تخت و شاه، ایجاد خط مطبوعاتی در مصر، پاکستان، هند، ترکیه و عراق، سوریه و لبنان مبنی بر قانونی بودن دولت زاهدی و اعزام سرهنگ فرزانگان به کرمانشاه توسط یک دستگاه خودرو پایگاه تهران به رانندگی یکی از عوامل پایگاه برای کسب نظر سرهنگ تیمور بختیار فرمانده لشکر کرمانشاه در جهت حمایت از شاه و اعزام ژنرال زاهدی به همراه کارول به اصفهان برای جلب نظر سرهنگ ضرغام در همین زمینه گرفته تا دیگر اقدامات عوامل داخلی و خارجی پایگاه از آن جمله بودند.روز هجدهم آگوست برای همه، بسیار پرحادثه بود. در آغاز صبح گروههایی از افراد حزب توده اقدام به غارت کردن دفتر مرکزی حزب پانایرانیست که نزدیک میدان بهارستان بود، کردند. درگیریهای جزئی هم بین آنها و نیروی سوم که یک گروه مارکسیستی ضدحزب توده بود، به وجود آمد. پایگاه تهران همچنان در مورد روزنامهها فعال بود و اغلب روزنامهها نظیر کیهان و شاهد اقدام به چاپ فرمانهای شاه میکردند. کنترل این جریان نیز از سوی عوامل پایگاه صورت میپذیرفت. آسوشیتدپرس اقدام به انتشار اعلامیهای کرد که از سوی زاهدی برای افسران ارتش تهیه شده بود. خبرگزاری مذکور به این قسمت از اعلامیه اشاره میکرد که زاهدی گفته بود: «برای قربانی کردن خود در راه حفظ استقلال و سلطنت و دین مقدس اسلام که اکنون در معرض تهدید کمونیستها قرار گرفته است، آماده باشید.»
دولت از طریق رادیو اعلامیههایی را مبنی بر تعیین جایزه برای اطلاع دادن مخفیگاه زاهدی و ممنوع بودن هرگونه تجمع پخش میکرد.
اوضاع بسیار به هم ریخته و نامعلوم بود. رادیو مسکو اقدام به قرائت مطالب روزنامه شجاعت متعلق به حزب توده میکرد. در طول روز، حزب توده نه تنها بسیاری از مجسمههای مربوط به شاه و رضاشاه را سرنگون کرده بود بلکه پرچمهای حزب را در اکثر نقاط شهر برافراشته بود. اعضا و طرفداران حزب توده حتی هر گونه اعلامیه یا پوستری که نشانی از سلطنت پهلوی داشت را پاره میکردند. حزب توده آمادگی داشت تا منویات خودش مبنی بر دموکراسی و آزادی خلق را وارد عرصه کند و احساس میکرد دولت مصدق با او کاری ندارد یا در صورت هر گونه رویارویی دولت مصدق با حزب توده، این مصدق است که شکست خواهد خورد. دولت مصدق کمکم احساس میکرد که حزب توده نمیتواند متحد خوبی برایش باشد. پان ایرانیستها ناامید و مایوس بودند و نیروی سوم نیز از اوضاع ناراضی بود. کیوانی و جلالی نیز اقدام به تحریک و هدایتکردن طرفداران حزب توده برای غارت و تخریب مغازههای خیابانهای لالهزار و امیریه در شب همان روز کردند و اوضاع را به گونهای نشان دادند که این حزب توده است که چنین کارهایی میکند. در طول شب درگیریهایی بین نیروهای امنیتی و تودهایها رخ داد. مرکز فرماندهی کاملا ناامید و خسته بود و کارکنان پایگاه تهران نیز در حال تهیه پیامی بودند که حاکی از پایان یافتن عملیات بود.
در حالی که صبح روز هجدهم فقط روزنامه شاهد بود که فرمان شاه مبنی بر انتصاب زاهدی به عنوان نخستوزیر را چاپ کرده بود ولی صبح روز نوزدهم مردم چشمشان را بر روی روزنامههایی نظیر ستاره اسلام، جوانان آسیا، آرام، مرد آسیا، ملت ما و مجله تهران باز کردند که همگی تصویر یا متن تایپی فرمان شاه را به چاپ رسانده بودند. روزنامههای راد و شاهد نیز متن مصاحبهها با زاهدی را منعکس کرده بودند که زاهدی در آنها خود را تنها دولت قانونی دانسته بود. این مصاحبه توسط جلیلی ترتیب داده شده بود. هزاران نسخه از تصویر فرمان شاه و متن مصاحبه زاهدی نیز در خیابانها پخش شد. تا ساعت نه صبح موضوع فرمان و مصاحبه دهان به دهان در میان مردم رواج پیدا کرد و طرفداران شاه در همان ساعت در منطقه بازار تجمع کردند. البته این تجمیع نه برای حمایت از شاه بلکه به خاطر کارهایی که تودهایها شب گذشته انجام داده بودند برگزار شد. آنها آماده حرکت بودند و نیاز به یک رهبر داشتند. جلیلی و دو تن از همکارانش با یک جیپ و چند کامیون آماده بودند تا برای تکثیر هزاران نسخه دیگر از فرمان شاه و مصاحبه زاهدی به قزوین بروند زیرا به نظر میرسید دولت مصدق به بازرسی و کنترل بیشتری در تهران برای جلوگیری از انتشار اوراق مذکور پرداخته است. آنها دریافتند که تجمعی در بازار صورت گرفته است که نیاز به تحریک و رهبری دارد، بنابراین با اتفاق شخص دیگری به نام رضایی فورا به سوی محل تجمع رفتند. جلالی گروهی را رهبری کرد و به سوی مجلس راه افتادند. او در بین راه تظاهرات کنندگان را تحریک کرد تا دفتر روزنامه باختر امروز متعلق به فاطمی ـ وزیر امور خارجه دولت مصدق ـ را آتش بزنند. افشای یکی دیگر از همکاران جلیلی نیز عدهای را برای غارت و آتشزدن روزنامههای متعلق به حزب توده تحریک کرد. اخبار این وقایع سریعا در شهر پیچید و مصدق نیز ساعت ده صبح از موضوع مطلع شد. جلیلی و کیوانی با هدایت و کنترل برادران رشیدی دامنه تظاهرات را گستردهتر میکردند و سعی داشتند نیروهای امنیتی را وارد عرصه درگیری با تظاهرات کنندگان کنند. گروه از سوی دیگر، معارضین را تشویق به اشغال ایستگاه رادیو تهران مینمود. تعدادی از نظامیان سطح بالا که قرار بود در برنامه کودتای نافرجام شرکت جویند اینک با آگاه شدن از هرج و مرج پیش آمده در شهر و طرفداری تظاهرات کنندگان از شاه، با تعدادی کامیون نظامی پر از نظامیان وفادار به شاه وارد نقاط مرکزی شهر شدند. از سوی دیگر تعدادی از مردم بخش جنوبی شهر که مسلح به چوب و سنگ بودند نیز به سمت مرکز شهر حرکت کردند. نظامیانی که از سوی دولت مصدق در میدانهای اصلی مستقر بودند اقدام به تیراندازی هوایی و شلیک به سوی قسمت بالای سر جمعیت معترض کرده و از شلیک مستقیم به سوی آنها خودداری میکردند. طولی نکشید که گروههایی از مردم با فریاد شاه پیروز است در خیابانها به راه افتادند. هنگامی که تعدادی تانک و بیست کامیون سرباز به تظاهرات کنندگان پیوستند شرایط وارد مرحله دیگری شد. سرتیپ ریاحی مصدق را ساعت ده و نیم از عدم کنترل بر ارتش آگاه کرد و از او برکنار شدن را خواستار شد، ولی مصدق از طریق دفترش به او پیغام داد که مقاومت کند. سرهنگ ممتاز فقط توانست یک گردان نیروی نظامی جمعآوری کند و آنها را برای محافظت از خانه مصدق روانه ساخت. نظامیانی که قرار بود در جریان عملیات کودتای نظامی وارد میدان شوند اینک به طور جداگانه یا گروهی به وظایف خود عمل میکردند. ساعت یک بعدازظهر ساختمان مرکزی تلگرافخانه واقع در میدان سپه به دست سلطنتطلبان افتاد و یکی از خبرنگاران آسوشیتدپرس توانست گزارشی کوتاه از وقایع را مخابره کند. آخرین پاسگاههای پلیس تا ساعت چهار بعدازظهر سقوط کرده بودند. روزولت نیز به مخفیگاه ژنرال زاهدی و گیلانشاه رفت و به آنها گفت که منتظر دستورات و برنامههای بعدی باشند. اکثر نقاط مهم نظیر روزنامهها و مراکز تبلیغاتی تا بعدازظهر آن روز توسط سلطنتطلبان تصرف شدند. با تصرف مراکز مخابراتی و روزنامههای مذکور، امکان ارسال تلگرام و پیامها به سایر استانها برای ترغیبکردن آنان به قیام و دفاع از شاه فراهم آمد. جلیلی و دیگر عوامل پایگاه همچنان در خیابانها مشغول فعالیت بودند. جلیلی عدهای از مردم را تحریک کرد تا به سمت مرکز فرماندهی پلیس حرکت کرده و خواستار آزادی سرهنگ نصیری و سرلشکر باتمانقلیچ شوند. سربازان و ماموران پلیس نیز از خود مقاومتی نشان ندادند. تصرف رادیو تهران که به جز پخش کردن آگهیهای نامربوط و موزیک کار دیگری در این شرایط انجام نمیداد، خیلی مهم بود و به وسیله آن میشد دیگر استانها و شهرها را نیز وارد عرصه تظاهرات کرد. تظاهرات کنندگان و سلطنتطلبان عصر به اطراف خانه مصدق هجوم آورده و آن را محاصره کردند. احتمالا مصدق تا آن موقع خانه خود را ترک کرده بود. ایستگاه رادیو ساعت دو و دوازده دقیقه به دست سلطنتطلبان افتاد و بلافاصله اقدام به قرائت فرمان شاه کرد. روزولت خود را به زاهدی و گیلانشاه رساند و به آنها اطلاع داد که اکنون نوبت حضور آنها است. آن دو نیز فورا آماده شدند. قرار شد زاهدی ساعت چهار و نیم خود را به محلی نزدیک رادیو تهران رسانده و گیلانشاه نیز با یک تانک در آنجا او را ملاقات و زاهدی را برای سخن گفتن با مردم به ایستگاه رادیو ببرد. گیلانشاه توسط یکی از ماموران پایگاه به وسیله یک جیپ به مکانی برده شد که او در آنجا از دو افسر نیروی هوایی درخواست یک تانک کرد. آنها نیز اقدام به تهیه تانک مزبور کردند. زاهدی ساعت پنج و بیست و پنج دقیقه از طریق رادیو سخنرانی کرد که ساعت نه شب نیز مجددا پخش شد.
فرزانگان که عامل پایگاه تهران بود خود را به هر سختی بود از کرمانشاه به تهران رساند و فورا با پایگاه تماس حاصل کرد. پایگاه نیز به او گفت فورا با سرهنگ بختیار تماس حاصل کرده و از او بخواهد با نیروهای نظامی به سمت تهران حرکت کند.در دیگر استانها نظیر کردستان و آذربایجان نیز حرکتها و اعتراضاتی در حمایت از شاه به وقوع پیوست. ایستگاههای رادیویی تبریز، اصفهان و اندکی بعد کرمان نیز اقدام به پخش اعلامیههایی در حمایت از زاهدی کردند. در ساعات پایانی شب اوضاع تحت کنترل قرار گرفت و نیروهای امنیتی دولت جدید برای مقابله با هر گونه عکسالعملی آماده بودند. رادیو مسکو تا ساعت یازده چیزی در مورد شرایط جدید و کودتا پخش نکرد و تا قبل از این ساعت مرتب مطلبی تحت عنوان شکست ماجراجویی آمریکا در ایران را به زبانهای مختلف عربی، فرانسوی، آلمانی، فارسی، ایتالیایی و ... پخش میکرد. به تدریج همه درمییافتند که اخبار رادیو مسکو دیگر نمیتواند منطبق بر واقعیات باشد، زیرا دیگر رسانهها به ویژه آسوشیتدپرس و نیویورک تایمز با استفاده از خبرنگاران خود در تهران چیزهایی خلاف گفتههای رادیو مسکو را به اطلاع عموم میرسانیدند.
اینک شاه پیروز شده بود و آخرین کارت برنده ما نیز به میدان آمد.
ارسال نظر