اقتصاد ایران در عصر قاجار

تصویری از تجار عصر قاجار

دکترشاهین پهنادایان- عصر قاجار دوره بنیاد تحولات بسیاری در ایران به شمار می‌آید. این عصر آغاز تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی در تمام ابعاد در مواجهه با تمدن مغرب زمین ‌بوده است. نخبگان سیاسی این زمان نظر به اقتصاد نیز داشته‌اند. شخصیتی مانند حاج امین‌الضرب به عنوان بازرگانی عملگرا و نظریه پردازانی مانند: طالبوف تبریزی، میرزاملکم خان و منتقدانی مانند مراغه‌ای و ده‌ها نفر دیگر از منورالفکران عصر قاجار در زمینه اقتصاد نظریه‌هایی ارائه کرده‌اند، که در این تحقیق به نظریات برخی از این متفکران پرداخته می‌شود.

مقدمه

قاجارها وارث مملکتی شدند که اقتصاد آن از دیرباز بر بنیان زمینداری و زراعت به شیوه سنتی، تولیدات صنایع دستی و قالیبافی، بازرگانی و تجارت محدود خارجی و تولیدات دامی بود. این فعالیت‌های اقتصادی اگر چه به صورت مقطعی می‌توانستند منابع مالی دولت‌های گذشته را تامین کنند، اما در این عهد به علت تغییر چهره اقتصادی جهان و رشد اقتصادی تجاری و سرمایه‌داری غرب و ظهور انعکاس آن در ایران به شکل کالا و سرمایه‌، دیگر کارآیی سابق را نداشتند و به موازات تحول اقتصاد جهانی دچار نزول و افول یا رشد و ترقی کاذب می‌شدند. با توجه به این شرایط مساله اصلی این نوشتار آن است که آیا نخبگان عصر قاجار به خصوص در دوران ناصری در ابعاد اقتصادی دارای نظریات اقتصادی بوده‌اند یا خیر؟ بی‌شک در پاسخ به این مساله می‌توان فرضی را مطرح کرد که بله نخبگان سیاسی در این دوره به مسائل اقتصادی اندیشیده‌اند و راه‌حل‌هایی برای اقتصاد ایران بیان کرده‌اند. امروز ریشه‌های اساسی مشکلات ایران را باید در گذشته نه چندان دور یعنی عصر قاجار جست‌وجو کرد. از این رو به اندیشه‌ها و عملکرد اقتصادی برخی از نخبگان سیاسی عصر قاجار مانند: حاج امین‌الضرب، طالبوف تبریزی، نظرگو بینو راجع به تجار زمیندار و انتقاد مراغه‌ای از آنان، میرزاملکم خان اشاره می‌شود.

حاج امین‌الضرب

حاج محمدحسین اصفهانی صاحب کمپانی مشهور به امین‌الضرب (۱۲۵۳-۱۳۱۶ ه.ق) از تجار معروف عصر ناصری و مظفری است. او فعالیت‌های زیادی در عرصه تجاری و صنعتی انجام داد و برای مدتی مسوولیت ضرابخانه دولتی را هم به عهده داشت. امین‌الضرب روابط تجاری وسیعی با دنیای خارج برقرار و در اکثر شهرهای مهم اروپایی آن روزگار نمایندگی تجاری داشت. این چنین روابط وسیع تجاری، او را با مدنیت جدید آشنا ساخت. او ریاست اتحادیه تجار تهران را بعد از جنگ جهانی اول برعهده گرفت. در ۱۴ شوال ۱۳۳۷ یک گردهمایی در منزل حاجی محمد جعفر آقا تاجر خامنه در دروازه قزوین، کوچه قوام برگزار شد، این گردهمایی به منظور انتخاب اعضای عمومی اتحادیه تجار که بالغ بر ۱۲۰ نفر و ۳۰ نفر هیات عامله بود، تشکیل شد. در ۱۲ ربیع‌الاول ۱۳۳۸ با حضور ۱۶ نفر از تجار نظام نامه اساسی هیات اتحادیه تهران به ریاست حاج محمدحسین امین‌الضرب به تصویب رسید و خط‌مشی کلی اتحادیه تعیین شد. تجار خواست‌ها و اهداف خود از ایجاد چنین تشکلی را در مفاد نظام‌نامه سیاسی اتحادیه تجار مطرح کردند که به شرح ذیل است:

۱- توسعه و ترویج تجارت و صناعت و فلاحت.

۲- تاسیس شرکت‌های تجاری و صناعتی و فلاحتی.

۳- تاسیس مدارس تجاری و صناعتی و فلاحتی و تقاضای تکمیل و رفع نواقص آنها از مبادی عالیه.

۴- تقدیم پیشنهادات و لوایح قانونی راجع به اصلاحات امور تجاری و تنظیم دفاتر به مقامات مربوطه.

۵- اهتمام در پیشرفت قوانین مذهبی و تقاضای توسعه و صحت جریان امور معارف از مقامات مقتضیه.

۶- رفع اختلاف و مناقشات تجاری و غیره از بین اعضا.

اهداف تجار از ایجاد چنین تشکلی به خوبی از مفاد نظام‌نامه مشخص می‌شود. آنان به دنبال توسعه گسترده اقتصادی در هر سه شاخه تجارت، صنعت و کشاورزی بودند. حاج محمداصفهانی که در راس این اتحادیه قرار داشته قبل از آن در آخر جمادی‌الثانی ۱۹۲۶ ه.ق از سوی ناصرالدین شاه مسوول ضرابخانه دولتی شد و از این پس به دارالضرب یا امین‌الضرب مشهور شد. اندیشه اقتصادی حاج امین‌الضرب را می‌توان از نامه‌ای که در ۱۵ شعبان ۱۲۹۶ه.ق به ناصرالدین شاه قاجار نوشت دریافت. او در باب مضموم آن نامه که به تعبیر خود او «اسباب ترقی و آبادی مملکت و ملت» را به همراه داشت، خواستار تشکیل بانک شده بود. او «بساط فرنگستان» را به شاه یادآور شد و نیز دگرگونی‌های شگرفی که در حیات فرنگی ایجاد شده بود. حال آنکه «فرنگستان سابق» چنین وضعیتی نداشت. او کشتی‌سازی، اتحاد صاحبان سرمایه و ساختن راه‌آهن و کارخانجات متعدد و متنوع را یادآور شد. به تعبیر امین‌الضرب، فرنگ در پیشرفت و ترقی به مرحله‌ای رسید که «آنچه مایحتاج خلق» آن دیار است را تولید می‌کند. او خواهان ایجاد بانک و سرمایه ملی بود. امین‌الضرب به دلیل مسوولیت دولتی‌ای که داشت گاه به گاه در باب ضرورت استقلال اقتصادی کشور از فرنگ با شاه مکاتبه می‌کرد. او در نامه‌ای به شاه رونق تجارت و امنیت و آسایش تجار را بنیاد «رفع احتیاجات ممالک محروسه را از ولایات خارجه» می‌داند. امین‌الضرب اهتمام شاه در رسیدگی به معضلات تجارت را در زمینه تشویق تجار در تاسیس کارخانجات جدید می‌دانست. بر بنیاد توجه اولیای دولت است که به تعبیران تولید داخلی فزونی می‌گیرد و رفع «احتیاج مملکت از سایر دول خارج» خواهد شد. او خواهان احیای صنایع بومی متروک بود. وی به یکی از دوستان و همکارانش یادآور شد، صنایع قدیم «مدتی است متروک شده در ترویج آنها اقدام» نماید. او «نساجی و زربافی و خرازی و جبه‌داری و غیره اصفهان» را از جمله «صنایع قدیم» می‌داند. صنایعی که بیش از این کیفیت بسیار عالی داشت، اما «مدتی است که مال خارجه را آورده‌اند ترویج آنها متروک شده است.» امین‌الضرب در جنبش ضد رژی تجار- جنبش تنباکو- بی‌تاثیر نبود. او با احتیاط و محافظه کاری زیان‌های این کار را به شاه یادآوری شده و به امین‌السلطان نوشت که رژی نباید به طور مستقیم از مردم خریداری کند. او همچنین مخالف مکاتبات اعتراض‌آمیز تجار به کار رژی بود. تجار از او می‌خواستند که برای الغای قرارداد تلاش کند. امین‌الضرب هر چند اعتراض آشکار و وسیع به کار آن شرکت انگلیسی نداشت، اما شاه او را محرک اعتراض تجار و عامل بر چیده شدن رژی می‌دانست. گویا به همین دلیل مدتی در جمادی‌الاولی ۱۳۰۹ ه.ق به قزوین تبعید شد. حاج امین‌الضرب با وجود آنکه یک تاجر موفق بوده در عین حال در سیاست نیز نقش داشته است؛ اما موضوع اصلی آن است که وی از جمله افرادی است که نظریات اقتصادی خود را با وضعیت ایران و نگرش به جهان معاصر خود به صورت عملی اعمال نمود.

گوبینو و تجار زمین دار

گوبینو که در نیمه قرن سیزدهم در ایران بود ذکر می‌کند که تجار ایرانی با رعایت بنیه اقتصاد ایران، بسیار ثروتمند هستند؛ زیرا آنان از پرداخت مالیات بر درآمد و صدها عوارض دیگر معافند. وی در جای دیگری اظهار می‌دارد: «مناسبات بین تجار، بنابر رسوم قدیمی بر مبنای اتحاد و اطمینان قرار دارد. آنان اصل و نسب اشراف را به تمسخر می‌گیرند و برای آنان ارزشی قائل نیستند؛ زیرا خود را کمتر از اشراف نمی‌دانند. دولت برای آنان احترام بسیار قائل است و گاه حتی از آنان تقاضای وام می‌کند.»

انتقاد مراغه‌ای از تجار

حاج زین‌العابدین مراغه‌ای، این طیف را به دلیل اشتراک منافع با خوانین و ملاکان بزرگ چنین وصف می‌کند: «طبقه تجار اصلا در خیال ترقی تجارت و توسیع اداره آنان نیستند. در تمام تهران یک کمپانی و شرکت برای ترویج امتعه و محصولات مملکت تشکیل نیافته، تجار چرا کارخانه چیت‌سازی و شمع‌سازی و قندسازی دایر نمی‌کنند؟ اینان که تاجر نام دارند تاجر نیستند. مزدوران فرنگانند و بلکه دشمنان وطن خودشان هستند؛ زیرا هر سال پول کشور را بار کرده به ممالک خارجه می‌برند و در مقابل اجناس آنان را به وطن نقل می‌دهند.» گوبینو قدرت اقتصادی را در دست تجار که به تبع جزو ملاکین بزرگ هستند، می‌بیند و آنان را اربابان واقعی اقتصاد ایران می‌داند و حاج ‌زین‌العابدین مراغه‌ای آنان را مزدور و دشمنان وطن به علت عدم ساخت صنایع داخلی و نوعی ادغام در نظام سرمایه‌داری جهانی می‌داند.

طالبوف تبریزی

میرزا عبدالرحیم طالبوف در محله سرخاب تبریز به دنیا آمد (۱۲۵۰ ه.ق) در جوانی به قفقاز رفت و به کسب علم و دانش پرداخت. او علومی چون فیزیک، شیمی و ستاره شناسی را آموخت. وی نیز برای نشان دادن مفاسد استبداد مطلقه و پیدا کردن مردم، کتاب‌هایی نوشت. طالبوف در کتاب سیاست طالبی در بخش مقاله ملکی وضع ایران را این طور بیان می‌دارد: «نمی‌دانید چقدر متاثر و متحیریم که چرخ اداره مرکزی ایران چگونه تا این درجه از کار افتاده، و این ملت مستعده را که سرنوشت اینها سپرده این اداره است چرا این قدر مظلوم نموده، بلادی که پنجاه سال قبل گلستان آسیا محسوب می‌شد، حالا قبرستان است. امنیت سلب، اطمینان جان و مال معدوم، نصف اهالی نوکر باب و فراش یا اجامر و اوباش، حکام ظالم و رشوه‌خوار و... معاریف این ملت که معروف دنیا بودند؛ مگر نسلشان منقطع شده؟ اگر نه چرا بنی نوع خود و ابنای وطن خود رحم نمی‌کنند. تشبثی نمی‌نمایند و این همه عبادالله مظلوم را که مثل اطفال بی‌صاحب به دور چاه عمیق کبت اخروی جمع شده مترصد افتادن و شکستن رخوت و فنا هستند، تعقدی ندارند؟ مگر این هیات جامعه، اعضای یکدیگر نیستند؟ مگر وظیفه تمدن آنها معاونت همدیگر نیست؟ عجبا این همه مردم زنده، که می‌خورند و می‌خوابند، می‌گویند، می‌شنوند، قیام وقعود دارند، نمی‌بینند که چه بساط وحشت و چه دستگان غم‌انگیز و مصیبت‌افزا در این بالاخره نفرت عمومی یعنی غضب الیه و نزول بلای آسمانی یعنی اغتشاش داخله و مداخله اجانب و فقدان استقلال و انقراض سلطنت چندین هزارساله ایران است. طالبوف درباره اقتصاد ایران چنین می‌گوید: «اگرچه سلاطین گذشته از بسیاری از امور بی‌اطلاع بودند... وجود صنایع و ثروت تبعه صد بار از امروز و اقتدار دوست و سلطان‌پرستی زیادتر بود و... همسایه‌های ما خوابیده و ما بیدار بودیم... اما امروز برای کاغذ قرآن و کفن محتاج فرنگستان هستیم... و عوض کارخانه و اسلحه اسباب بازیچه وارد می‌کنیم و کیست که این احتیاجات ما را فهمیده باشد.»

متن تلخیص شده فوق به نوعی تصویرگر وضعیت مالی، تجاری، کفایت سلاطین و درباریان است و اینکه چگونه در بی‌خبری ثروت و تولیدات وطن را از بین می‌برند و به جای آن کالاهای غیرضروری یا متشابه تولیدات داخلی وارد می‌کنند که باعث لطمه دیدن تولیدات و صنایع دستی داخل می‌شود. وی ایمان داشت که با تکیه بر علوم جدید و تشکیل سلطنت مشروطه مبتنی بر قوانین موضوعه جدید، می‌توان مترقی شد و به ثروت که «روح عالم تمدن» است رسید. او به اعطای امتیاز به بیگانگان ظنین بود و می‌گفت که برای آبادانی وطن باید تنها از تجربه و علم استادان فرنگ استفاده کرد و بعد از رفع نیاز خود به تکمیل و ایجاد اختراعات پرداخت. طالبوف در فعالیت‌های اقتصادی جدید به تجارت علمی، کمپانی خانگی، ساخت راه‌آهن و ایجاد بانک توجه دارد. از میان رجال ایران، امیرکبیر و رجال اروپا، بیسمارک را می‌ستاید و از میان دول آسیایی به ژاپن عنایت دارد و اینها الگوی استقلال اقتصادی و استقلال ملی و سیاسی و ترقیات اقتصادی از دید او هستند.

میرزا ملکم‌خان

ملکم، فرزند میرزا یعقوب، به سال ۱۲۴۹ ه. ق

متولد شد. پدرش او را در ده سالگی برای ادامه تحصیلات به فرانسه فرستاد. ملکم، در پاریس پس از اتمام تحصیلات متوسطه، در رشته مهندسی به تحصیل پرداخت و در کنار تحصیل به مطالعه سیاست هم روی آورد، وی در سال ۱۲۶۷ ه. ق

یعنی آخر ۵ سال صدارت امیرکبیر به ایران بازگشت و به مترجمی وزارت دول خارجه درآمد. او رسالاتی نوشت تا هم خرابی کشور و ضرورت اصلاحات را باز گوید و هم تعریفی از مدنیت فرنگی و لزوم اخذ آن به دست دهد. وی در تمام رسایل خود به دو منظور پرداخته: اصلاح نابسامانی‌ها و اخذ مدنیت فرنگی. او چون اعتقاد و باور زیادی به تمدن فرنگ و عقب‌ماندگی آسیایی دارد، در اغلب نوشته‌های خود درصدد مقایسه میان شیوه فرنگی و آسیایی است؛ چنانچه این مقایسه را در قواعد مالیه و پول، ساختن راه، عمل پست، تنظیم دستگاه دولت و ساخت کارخانه‌ها می‌بینیم، نتیجه آن هم به عقیده او برتری بی‌چون و چرای «علم اروپایی» است که آسیا مجبور به اخذ آن است. رهنمودهای اقتصادی مورد نظر ملکم در ترقی اقتصادی ایران، به گونه‌ای محوری- در دو مکتوب او به نام «اصول تمدن» و «استقراض خارجی» بیان شده است.

درجه مکنت یک مملکت به چیست؟

نخستین بحث ملکم خان کوششی در پاسخ به پرسش بالا است. خلاصه نوشته‌ها و سخنان او عبارتند از:

۱- آبادی یک ملک بسته به مبلغ امتعه‌ای است که می‌فروشد؛

۲- «هر ملکی بیشتر متاع به عمل بیاورد و بیشتر بفروشد غنی‌تر از دیگران است»؛

۳- «خلق سوئیس از خلق افغانستان غنی‌تر هستند زیراکه در سوئیس بیشتر از افغانستان امتعه به عمل می‌آورند و بیشتر می‌فروشند»؛

۴- راه تمول یک ملت ... منحصر به این است که زیاد کار بکند، زیاد امتعه به عمل آورد و زیاد بفروشد:

۵- «اگر در ایران به قدر انگلیس متاع به عمل بیاورند، دولت ایران به قدر انگلیس قوی خواهد بود»؛

۶- موافق علوم فرنگستان به جهت آبادی یک مملکت و به جهت ازدیاد قدرت یک دولت به جز تکثیر امتعه و تکثیر تجارت هیچ راه دیگر نیست.

(ادامه دارد)