خانوادههایی که وابسته به زمین هستند
پاکستان راهبردهایی برای کاهش فقر شروع کرده است اما اصلاحات ارضی در این راهبردها جایی ندارد. در کشوری که اکثر زمینهای کشاورزی متعلق به مالکان ثروتمند است و از قدرت و نفوذ خود برای حفظ ثروت و امتیازات خویش استفاده میکنند. سایت پانو فیوچر در گزارشی به تحلیل فقر در پاکستان و موانع تغییر پرداخته است. چهره احمد خان در ۶۰ سالگی چروکیدهتر از سنش به نظر میرسد. او در فقر زندگی میکند و به زمینی وابسته است که از صبح تا شام بر روی آن شخم میزند اما متعلق به مالک ثروتمندی است که دو سوم محصول را برای خودش بر میدارد.
احمدخان که یک کشاورز فقیر و بیسواد در پاکستان است، میگوید: «پدرم همین وضع را داشت و اینک چهار پسرم نیز وابسته به زمین هستند.» اکثر زمینهای کشاورزی این کشور در تملک مالکان قدرتمندی است که سیاست و اقتصاد این کشور فقیر جنوب آسیا را در درست دارند.
در سراسر پاکستان، میلیونها کشاورز مثل خان، روی زمینی کار میکنند که به آنها تعلق ندارد و بین نصف تا دو سوم محصول را به اربابان میدهند. مزارعی که روی آن کار میکنند، در مقیاس متوسط و بزرگ بوده و برخی مالکان تا ۳۰هزار هکتار زمین را صاحب هستند. کشاورزانی مثل خان قطعات ۵ هکتاری را کشت کرده و دستمزد و سهم محصول میگیرند.
کارگران اغلب پس از گرفتن یک وام از مالکان و پیشنهاد بازپرداخت وام با کار برروی زمین مالک، وابسته و اسیر زمین میشوند. برخی اوقات کل خانواده به این نوع اسارت بدهی گرفتار میشوند و برای پرداخت وامی کار میکنند که بهره آن همچنان روی هم انباشته میشود.
بر اساس یافتههای سازمانهای بینالمللی حقوق بشر که این عمل را محکوم میکنند، بدهیها برخی اوقات به نسل بعدی منتقل میشود و کل خانواده را محکوم به بردگی میکند.
خان که برای استراحت در یک کرت سبزیکاری کنار مزارع گندم چمباتمه زده بود با یک پیراهن و شلوار خاکی رنگ و دستار کثیف بالای پیشانی آفتاب خوردهاش میگوید: «از زمانی که بچه بودم، به یاد ندارم بیش از یک دست لباس داشته باشم. من خستهام و میخواهم استراحت کنم، اما نمیتوانم چون باید به خانوادهام غذا بدهم.» او با ناامیدی میگوید: «چه کسی میتواند زندگی مرا تغییر دهد؟»
نهادهای بینالمللی مثل بانک جهانی و بانک توسعه آسیایی میگویند این اوضاع ناگوار در پاکستان ۷۰میلیونی امری عادی است، کشوری که اکثریت آن در فقر گرفتار هستند چون توزیع زمین بسیار ناعادلانه است.
در کشوری که نصف نیروی کار آن در بخش کشاورزی هستند راهحل بهبود زندگی مردم، باز توزیع عادلانهتر زمین است. با این کار کشاورزان از بردگی نجاتیافته و بهرهوری بالا خواهد رفت. کشوری با کشت آبی فراوان و بزرگترین سیستم آبیاری در جهان هنوز واردکننده خالص موادغذایی است.
یک گزارش بانک جهانی میگوید: «دسترسی به زمین که اصلیترین عامل تولید است نقش مهمی در کاهش فقر مناطق روستایی دارد. بهرهوری مزارع بزرگ پاکستان کمتر از مزارع کوچکتر است و کشاورزان بیزمین ۲۰درصد کمتر از کشاورزان مالک زمین تولید میکنند.»
برداشت محصول پایین است چون اکثر مالکان غایب هستند و کشاورزان دسترسی به اعتبارات کشاورزی، کود شیمیایی، تکنولوژی مناسب یا دانش بازاریابی ندارند.
مهناز اجمل از موسسه توسعه پایدار پاکستان میگوید: «فقر در مناطق روستایی شایع است چون فئودالیسم، اقتصاد روستایی را در انحصار خود دارد و بر زندگی سیاسی و اجتماعی روستاییان سلطه دارد. هر گونه راهبرد موفقیتآمیز کاهش فقر باید با اصلاحات ارضی شروع شود.»
اما در کریدورهای قدرت که مالکان ثروتمند به طور مستقیم یا در پشت پرده در تاریخ ۶۰ ساله پاکستان اعمال نفوذ کردهاند، هیچگاه اصلاحات ارضی در دستور کار نبوده است.
عثمان غنی، مشاور اقتصادی وزیر مالیه اعتراف میکند که اصلاحات ارضی موضوع کاملا سیاسی بوده و نیازمند اراده سیاسی قوی است و فقط رهبر کشور میتواند درباره آن تصمیم بگیرد.
خان این کشاورز بیزمین میگوید که او هرگز جرات نکرده است به مالک نزدیک شود و تقاضای چیزی مثل امکان تحصیل برای بچههایش را بکند. او میگوید ما حتی تصور نمیکنیم که در کنار خدمه شخصی ارباب بنشینیم و بدبختیهایمان را به آنها بگوییم. او نه فقط بهواسطه بدهی مالی به مالک به اسارت زمین درآمده است بلکه خود و بچههایش هیچ سواد و مهارتی ندارند.
مهناز اجمل میگوید: فئودالها مخالف توسعه اجتماعی و فیزیکی کشاورزان هستند چون فکر میکنند اگر مردم آگاهتر و قدرتمندتر شوند زیر سلطه بردن آنها دشوارتر خواهد شد.
در سال ۱۹۷۷ ذوالفقار علی بوتو رییسجمهور کشور سقف مالکیت حدود چهار هکتاری زمین آبی و هشت هکتاری برای زمین دیمی تعیین کرد. اما برنامه به نتیجه نرسید چون مالکان ثروتمند که همیشه بر سیاست پاکستان تسلط داشتند و در صورت انجام اصلاحات بازندگان اصلی بودند، هرگز آن را اجرا نکردند.
اما مهر خان که مالک ناحیهای از استان پنجاب شمالی پاکستان است انکار میکند که او یا کسانی مثل او، مسوول استمرار فقر هستند.
او گفت «به هیچ وجه زمین و ملک بزرگی وجود ندارد و نهادههای کشاورزی آنقدر گران هستند که یک مالک نمیتواند چنین زمین بزرگی را نگه دارد. سابق بر این، عدهای از طریق مالکیت خود کشاورزان را در کنترل و اسارت خود نگه میداشتند اما در حال حاضر این گونه برخورد کردن با مردم بسیار مشکل است. من فکر نمیکنم علت فقر در هر صورت این قضیه باشد.»
رحمان که یک روزنامهنگار است میگوید: «اکثر مالکان زمینها، مقدار کامل داراییهای خود را بروز نمیدهند و برخی اوقات این زمینها را به نام سایر اعضای خانواده یا تحت نامهای ساختگی برای خود حفظ میکنند.»
ارشاد احمد، یک کشاورز فقیر بیزمین که کل عمر خود را در روستای کوترا در اتوک به سر برده است اهمیتی به این قضیه نمیدهد که نیروی کار وی باعث تغذیه مردم شده یا کشاورزی یک چهارم تولید ناخالص ملی و سه چهارم صادرات کشور را تشکیل میدهد. او میگوید: «من فقط میدانم که برای زنده ماندن خانوادهام دارم کار میکنم و اگر کار نکنم کسی به بچههای من غذا نخواهد داد، حتی دولت. برای نسلها همه ما روی زمینی کار کردیم که متعلق به سایرین بوده است. ما هرگز مالک زمینی نبودهایم. زمین مالک ما بوده است.»
ارسال نظر