ماجرای معامله‌گر سابق سهام تا درس عبرتی برای سایرین شود

در ژولای ۱۹۹۹ نیکولاس لیسون که در تصویر زیر دیده می‌شود در حالی که با سرطان روده دست و پنجه نرم می‌کرد از زندان سنگاپور آزاد شد. امروز او مدیر عامل یک باشگاه فوتبال در ایرلند است. در سال ۱۹۹۵ نیکولاس لیسون که یک معامله‌گر جوان اما ارشد و بدون هیچ نظارتی در سنگاپور بود در معاملات دیوانه‌وار سهام و اوراق قرضه ژاپنی ۳/۱‌میلیارد دلار از دست داد و کارفرمای خود بانک بارینگز با ۲۳۳سال قدمت که ملکه الیزابت از مشتریان آن بود را نابود کرد.

حالا لیسون که چهار سال را در زندان گذارند و از دوران سرطان روده جان سالم بدر برد موفق شده است شرط‌بندی‌های زیان‌ده خود را تبدیل به کسب و کاری نان و آب دار کند. او به بانکداران درباره آسیب‌پذیری به معامله‌گران خودسر و رذل هشدار می‌دهد.

پارادوکس قضیه اینجا است که او از سابقه انگشت‌نما و بد نام شده خود کاسبی خیلی خوبی می‌کند و بابت هر سخنرانی ده‌هزار دلار می‌گیرد. در نوامبر گذشته او در مجلس شام سالانه تنظیم‌گران مالی منطقه مالی لندن سخنرانی کرد و سپس به آمستردام رفت تا برای یک بنگاه بزرگ حسابرسی سخنرانی کند. ماه گذشته او در همایش افتضاحات بانکی در دوبلین گفت بانک بارینگز باید جلوی وی را در مراحل زودتری می‌گرفت. او گفت این بانک انگلیسی مقصر است چون بر کار وی نظارتی نداشته و عرض اندام و شلوغ بازی یک معامله‌گر جوان که آماده پنهان کردن زیان‌های معاملات خود بود را قبول می‌کرد.

لیسون که حالا ۳۹ سال دارد به تازگی توانست از یک توافقنامه خلاصی یابد که بر طبق آن باید بخشی از درآمد خود را به ماموران تصفیه بانک بارینگز تحویل می‌داد. به مدت یک دهه، ماموران تصفیه به دنبال برگرداندن پول به طلبکاران این بانک ورشکسته بودند.

او که در قهوه‌خانه‌ای در کنار سواحل ایرلند با لباسی راه‌راه نشسته بود هنوز هم شبیه معامله‌گران عمده به نظر می‌رسد. او درباره شروع زندگی جدید خود در غرب ایرلند چنین می‌گوید «آهنگ زندگی در اینجا اندکی کندتر است اما کیفیت زندگی اینجا را من در سنگاپور نداشتم زمانی که همه چیز درباره موفقیت‌ها بود. من اینک خوشحال‌تر هستم.» شغل جدید وی مدیر عاملی باشگاه فوتبال گال‌وی است که او مسوول همه چیز از اسپانسری پیراهن بازیکنان تا برنامه‌ریزی برای ساخت استادیوم جدید باشگاه است.

لیسون که در شمال لندن در یک خانواده طبقه کارگر بزرگ شد در سن ۱۸ سالگی تحصیل را رها کرد اما موفق به پیدا کردن شغلی در منطقه مالی لندن در ۱۹۸۵ شد که اقتصاد رو به رونقی داشت. او در ۱۹۸۹ به بانک بارینگز پیوست و تحویلدار شد. اما آنچنان خوب عمل کرد که شغلی در سنگاپور به وی پیشنهاد شد.

او نردبان ترقی را طی کرد تا به شغل معامله‌گری سهام رسید. موفقیت‌های وی منجر به دریافت حقوق و مزایایی شد که در نیمه اول دهه ۱۹۹۰ به یک‌میلیون دلار رسید. اما در مرحله‌ای لیسون شروع به قماربازی با قیمت سهام و نرخ بهره ژاپن کرد قماری که در ابتدای سال ۱۹۹۵ به سرانجام تلخی رسید.

در انتهای فوریه ۱۹۹۵، بارینگز زیر بار بیش از یک‌میلیارد دلار بدهی فرو ریخت. در ماه دسامبر، لیسون به دو اتهام جنایی گناهکار شناخته شد و به شش سال و نیم زندان در سنگاپور محکوم شد.

اما پس از گذراندن اندکی بیش از نصف محکومیت، او در ۱۹۹۹ آزاد شد و پیشنهادات به سوی وی سرازیر شد. او در زنجیره‌ای از آگهی‌های تلویزیونی شرکت کرد شامل یک برنامه برای بنگاه دلال سهام سوئدی، و ۱۰۰هزار دلار بابت ظاهر شدن در برابر مخاطبانی از بانکداران و دلالان هلندی. او گفت «نیمی از پول به دست ماموران تصفیه بانک رسید و نیم دیگر نصیب من شد.»

او همچنین هنگامی که در زندان بود کتابی به نام «معامله‌گر خودسر» نوشت و بعدا فیلمی از آن ساخته شد.

او گفت که معتقد است فرصت‌ها را با هوشمندی انتخاب می‌کرده است. «یکی از چیزهایی که پس از آزادی از زندان به نحو عاقلانه انجام می‌دهم اینست که هر چیزی که به من پیشنهاد می‌شود را نپذیرم.»

او هنوز با برخی از همکاران خود در سنگاپور ارتباط دارد اما اجازه ورود به آن کشور را ندارد. وقتی از وی درباره احتمال ضعیف دوباره کار کردن با یک بانک می‌پرسیم می‌خندد.

او اشاره می‌کند که هنوز هم به معامله ارزها عمدتا معامله دلار در برابر یورو و پوند انگلیس از طریق یک بنگاه دلالی انلاین مشغول است. او می‌گوید این بار او در تصمیمات معاملاتی خود اطمینان دارد و اعتراف می‌کند که نظر خوبی نسبت به محدودیت‌هایش در ۱۱ سال قبل نداشت.

او در سخنرانی اواسط نوامبر خود با اطمینان پیش‌بینی کرد که دلار بیش از اینها در برابر پوند و یورو سقوط می‌کند. او گفت «اگر من پول خودم را به خطر می‌اندازم هیچ ایرادی ندارد. اما اگر کارمند بانک باشم موضوع کاملا متفاوت است.»

وقتی به وی یادآوری می‌شود که سالگرد سقوط بانک بارینگز با روز تولد وی یکی شده است جواب می‌دهد «این یکی از بازی‌های روزگار است. آن برای من چیزی جز این معنی نمی‌دهد که یک سال بزرگتر شده‌ام.» او می‌افزاید «اثر مثبت آن اینست که یک سال از رویدادهایی که نام من را مترادف با معامله‌گر خودسر کرد بیشتر فاصله می‌گیرم.»