مطالبات جدید خانواده‌های آمریکایی

تشکیل خانواده در آمریکا پرمخاطره‌تر از گذشته شده است. خانواده‌ها به جای اینکه افراد را در برابر مشکلات اقتصادی، بیمه کنند به منبع مشکلات تبدیل شده‌اند. این نظر و تحلیل جاکوب ‌هاکر از طرفداران حزب دموکرات و با دیدگاه‌های عدالت‌طلبانه است که در روزنامه لس‌آنجلس تایمز منتشر شده است و به مجلس با اکثریت دموکرات رهنمودهای سیاستی برای حل این مساله ارائه می‌دهد. شاید بیان این نکته غیراحساسی به نظر رسد اما ازدواج علاوه بر اینکه یک نهاد اجتماعی بوده است همیشه یک نهاد اقتصادی حیاتی هم به شمار می‌رفته است. ازدواج در بین سایر موارد، قراردادی است که رفاه یک واحد اقتصادی شامل بچه‌ها را تامین و تضمین می‌کند. سرگذشت نسل پیشین نشان می‌دهد چگونه ارزش و منافع این قرارداد کاهش یافته در حالی‌که هزینه‌ها و مخاطرات آن افزایش یافته است و چگونه خانواده هسته‌ای که از محاسن آن بسیار تعریف می‌شد نیز آسیب دیده است.

اگر به آمار ورشکستگی اشخاص نگاه کنیم در سال ۲۰۰۱ خانواده‌های متاهل صاحب فرزند در مقایسه با بزرگسالان مجرد یا زوج‌های فاقد فرزند، با احتمال دو برابر بیشتر تقاضای ورشکستگی دادند. در این خانواده‌ها احتمال از دست دادن خانه نسبت به زوج‌های متاهل بدون بچه و مجردها بیشتر است. آنها همچنین در پرداخت قبوض کارت اعتباری ناتوان‌تر بوده و مقادیر بدهی که به بار آوردند در بین سایر انواع خانواده‌ها دیده نمی‌شود.

روشن است که در بین این نوع خانواده‌ها باید اشکال و ایرادی وجود داشته باشد. اما آن چیست؟ چرا تعداد فزاینده خانواده‌هایی با دو نان‌آور نتوانسته‌اند خود را در برابر مخاطرات مالی حفظ کنند؟ پاسخ در یک واقعیت ساده نهفته است. در اقتصاد دائما متحول کنونی، برای اکثر خانواده‌ها، درآمد دوم نه یک درآمد لوکس بلکه درآمدی ضروری است. ایجاد توازن بین کار و خانواده مشکل‌تر شده و هزینه‌های مسکن، آموزش، مراقبت بهداشتی و نگهداری از بچه سر به فلک زده است.

این خانواده‌ها هستند که فشار تغییرات اقتصادی را تحمل می‌کنند و زمانی که فشار بیش از حد باشد خانواده‌ها از هم می‌پاشند. سابق بر این، خانواده پناهگاهی در برابر ریسک بود، امروزه به کانون ریسک تبدیل شده است.

برای اینکه خانواده‌ها بتوانند سطح زندگی طبقه متوسط را حفظ کنند نیازمند کسب‌و‌کار پردرآمدتری هستند و شوک‌های مالی تهدید بیشتری به خانواده‌ها هستند. هنگامی‌که مادری، کار را ترک می‌کند تا بچه‌دار شود چه اتفاقی می‌افتد؟ هنگامی که بچه‌ای به شدت مریض می‌شود چه اتفاقی می‌افتد؟ هنگامی که یکی از زوج‌ها شغل خود را از دست می‌دهد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ و هنگامی ‌که خانواده از هم می‌پاشد چه اتفاقی خواهد افتاد ؟

ما عادت نداریم بچه‌ها را بدهی اقتصادی تصور کنیم اما واقعیت کاملا روشن است. یک چهارم دوره‌های فقر که درآمد خانواده زیر خط فقر رسمی قرار می‌گیرد با تولد یک بچه شروع می‌شود.

البته زوجین به یک اندازه وقت و پول خود را صرف بزرگ‌کردن بچه‌ها که استحقاقش را دارند نمی‌کنند. زنان بیشترین مراقبت را از بچه‌ها کرده و بیشترین هزینه را متحمل می‌شوند. هنگام وقوع حوادث در خانواده، زندگی شغلی زنان بیش از مردان مختل می‌شود. اگر به کار ادامه دهند مجبور به کار در مشاغل کم درآمد و با مزایای اندک می‌شوند. زمانی که خانواده از هم می‌پاشد محرومیت بیشتری متحمل می‌شوند. اثرات مالی طلاق بر خانواده و به خصوص بر زنان بسیار مخرب است.

نکته دیگر اینکه زنانی که ساعات طولانی‌تری کار می‌کنند با احتمال بیشتری طلاق می‌گیرند نسبت به زنانی که ساعات کمتری کار کرده یا شغلی ندارند. این یک تحول جدید است چون در دهه‌های۱۹۶۰ و ۱۹۷۰‌، خانواده‌های با دو نان‌آور و یک نان‌آور به یک اندازه از هم می‌پاشیدند.

خانواده قوی، بنیان جوامع قوی هستند. با این‌حال خانواده‌های آمریکایی به حال خود رها شده‌اند تا ریسک‌ها را متحمل شوند در حالی‌که در سایر کشورها برای تولد فرزند، مرخصی با حقوق به مادران داده می‌شود. آمریکایی‌ها را نباید بین دو راهی انتخاب امنیت اقتصادی و تشکیل خانواده و بچه‌دار شدن قرار دهیم.

اگر ما می‌خواهیم کارگران‌مان در اقتصاد جهانی شده فعلی انعطاف‌پذیرتر باشند، حاضر به تغییر شغل خود به خاطر برون‌سپاری یا فناوری پیشرفته شوند، اگر می‌پذیریم که بنگاه‌ها نباید بیمه درمان و بازنشستگی کارگران را بپردازند تا رقابتی‌تر شوند، اگر معتقدیم آموزش کلید اصلی موفقیت است و اگر معتقدیم که دولت تعهد دارد تا به بنگاه‌ها، کارگران و خانواده‌هایشان کمک کند تا تعهدات اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی مختلف را متوازن سازند پس باید به کارگران و خانواده‌هایشان کمک بیشتری کنیم تا به توان بالقوه خود برسند. کارگران نیاز به کمک بیشتری برای مراقبت‌های درمانی دارند، باید بیمه‌های بازنشستگی و سلامت قابل انتقال در اختیارشان بگذاریم، به هزینه‌های آموزشی آنها کمک کنیم، به کارگرانی که به خاطر تکنولوژی، جهانی شدن و تغییر سلیقه‌ها، شغل‌شان را از دست دادند کمک کنیم. باید این سیاست‌ها و سایر سیاست‌ها اجرا شود تا کارگران بتوانند به طور کامل در اقتصاد مشارکت کنند، به تعهدات خود عمل کنند و به تغییرات واکنش نشان دهند بدون اینکه سلامت و رفاه خانواده بی‌دلیل به خطر افتد. در شرایط مطلوب، خانواده منبع آرامش و نه اضطراب است و فضای کافی برای بهبود این وضعیت وجود دارد تا کارگران بتوانند تمام مطالبات مختلف که در زندگی روزانه مواجه هستند را متوازن سازند.