چند گام سکوت روی آسفالت داغ

[ شبنم کهن‌چی ]

کنار میزی از مدادهای رنگی، عینک‌های قدیمی، گل‌های خشک‌شده، قرقره‌های نخ و دکمه‌های کوچک و بزرگ نشستیم؛ من و زنی که نگاهش از دور دست می‌آمد و آرزوی رسیدن روزی را داشت که همه با هم مهربان باشند، زنی که آسمان را آنقدر بزرگ می‌دید که همه زیر آن بمانیم و نیازی به کنار زدن یکدیگر نداشته باشیم. صدای گرم پری ملکی را از تالار وحدت در زمستان سرد امسال هنوز در گوش داشتم که همنوا با فاروغ کسمای می‌خواند نگارا نگارا...این همه قهر و غضب چیست؟ دلت بر...دلت بر...ما نمی سوزد سبب چیست؟ خسته از کلاس درس آواز می‌آمد و شاگردی به همراه داشت. با مهربانی پذیرای ما شد و اولین سوال من فقط باب صحبت را باز کرد. پرسیدم موسیقی بانوان در ایران چه فراز و نشیبی را تا امروز پشت سر گذاشته و شخص شما برای فعالیت در این عرصه با چه مشکلاتی روبه‌رو بوده‌اید؟

بعد از انقلاب تا قبل از دهه ۷۰ عرصه موسیقی از حضور زنان خالی بود. سال ۷۲ بود که خانم‌ها اخوان و پریسا به صورت جسته و گریخته و خانم سیما بینا برنامه‌های خصوصی اجرا کردند و در همین بین یعنی سال‌های ۷۲ و ۷۳ من تصمیم گرفتم به صورت جدی حرکت کنم. هر چند از بقیه بانوان هنرمند هم خواستم با من همراه شوند تا موفق‌تر باشیم، اما متاسفانه کسی با من همراه نشد و من گروه خنیا را به‌رغم وجود مشکلاتی مانند گرفتن مجوز از وزارت ارشاد و انتخاب نوازنده خانم که در آن زمان انگشت شمار بود، تشکیل دادم. ما هر چند ماه یک برنامه اجرا می‌کردیم که با سختی فراوان همراه بود؛ اغلب مجبور بودیم در زیرزمین ها، پارکینگ ها و ...برنامه اجرا کنیم.

این وضعیت تا کی ادامه پیدا کرد؟

سال ۷۶ همزمان با دولت آقای خاتمی درها کمی بازتر شد. در همین سال بود که اولین برنامه‌های خود را بیرون از زیرزمین‌ها در سالن اجتماعات کوی نویسندگان و مجتمع اسکان اجرا کردیم.

این تغییر فقط برای شما محسوس بود یا سایر زنان فعال در عرصه موسیقی هم در سال ۷۶ شاهد اتفاقات خوب بودند؟

به طور کلی فعالیت بانوان در عرصه موسیقی، سال ۷۶ جدی گرفته شد. جشنواره فجر آن سال، اولین سالی بود که پذیرای بانوان شد و حدود چهار گروه از زنان (خنیا، نی‌ریز و دو گروه دیگر) در جشنواره شرکت کردند. پس از جشنواره فجر، جشنواره‌ای مختص بانوان در حوزه موسیقی به صورت سالانه برپا شد که گل یاس نام گرفت؛ هر چند جشنواره گل یاس دو سالی است دیگر برگزار نمی‌شود.

پس می‌توان گفت از سال ۷۶ وارد دوره جدیدی شدید. از چه سالی فعالیت شما گسترش یافت و توانستید برنامه‌های مختلط اجرا کنید؟

ما تا سال ۷۹ تنها برای بانوان برنامه اجرا می‌کردیم. اما در سال ۷۹ برای اولین بار در کاخ نیاوران برنامه مختلطی گذاشتیم که مورد استقبال قرار گرفت و پس از آن گروه خنیا در تهران اکثرا برنامه مختلط داشته و در شهرستان‌ها برای بانوان برنامه اجرا می کند.

صحبت از اجرای برنامه در شهرستان‌ها کردید. هنوز هم در برخی شهرستان‌ها در مقابل فعالیت زنان در عرصه موسیقی مقاومت‌هایی دیده می‌شود. میزان این مقاومت‌ها در سال‌های قبل و اول بعد از انقلاب در همه جای کشور با شدت بیشتری وجود داشت. حتما در آن روزها شما برای مقابله با این فشارها متحمل زحمات زیادی شده‌اید.

متاسفانه قبل از انقلاب ضمن آن که اساتید بزرگی در عرصه موسیقی داشتیم که کارهای آنها جاودانه شده، برخی هنرمندان نیز بودند که شان اجتماعی خوبی نداشتند. تصویری که آنها در ذهن خانواده‌ها به خصوص خانواده‌های مذهبی و معتقد ساختند، باعث شد نگاه عامه مردم به حضور زنان در این عرصه، نگاهی تیره و تلخ باشد. من قبل از انقلاب به دنبال فعالیت در عرصه فرهنگ و هنر رفتم، اما نتوانستم آنچه از من خواسته می‌شد را بپذیرم. بنابراین کناره گرفتم تا این که بعد از انقلاب کار خود را آغاز کردم.البته تا چند سال بعد از انقلاب هنوز نظر مردم نسبت به این کار تیره بود.

حتما پاک کردن این همه تیرگی از نگاه و دل مردم کار سختی بوده!

بله. خوب به یاد دارم آن روزها یکی از مسوولان وزارت ارشاد جمله‌ای به من گفت که در طول همه سختی‌ها آن جمله را به خاطر داشتم؛ او به من گفت «در راهی قدم می‌گذاری که آسفالت داغی دارد، مراقب باش طوری قدم‌برداری که از رد پای‌ات منظره زشتی بر جا نماند».

میان صحبت‌هایتان به جشنواره موسیقی فجر در سال ۷۶ اشاره کردید که برای اولین بار چهار گروه در بخش موسیقی بانوان در آن به رقابت پرداختند. چند ماه پیش جشنواره موسیقی فجر را پشت سر گذاشتیم. گروه خنیا که تحت سرپرستی شماست برای دومین سال پی در پی در جشنواره حضور نیافت. چرا؟

تصمیم ما مبنی بر شرکت نکردن در جشنواره موسیقی فجر به دلیل تغییر سیاست‌ها در انتخاب کارها برای حضور در جشنواره، گرفته شده؛ در حالی‌که پیش از این از هنرمندان با سابقه دعوت می‌شد در جشنواره حضور پیدا کنند، اما چند سالی است همه بدون در نظر گرفتن تجربه و سابقه باید در فراخوان شرکت کنند و در صورت پذیرفته شدن در بررسی‌ها، می‌توانند در جشنواره برنامه اجرا کنند. این از نظر من توهین محسوب می‌شود.

کیفیت کارهای بانوان در جشنواره را چطور ارزیابی می‌کنید؟

کیفیت کارها شاید کمی فرق کرده باشد، اما هیچ گاه فوق‌العاده نخواهد شد، چرا که برنامه بانوان محک زده نمی‌شود. بانوان در جشنواره موسیقی فجر برنامه اجرا می‌کنند، اما در افتتاحیه و اختتامیه صحبتی از آنان نمی‌شود. برنامه بانوان در سکوت مطلق برگزار می‌شود؛ نه ضبط صدا، نه عکس، نه فیلم. این در حالی است که یک هنرمند برای بالا بردن کیفیت کار خود نیاز به نقد دارد، حتی نقد منفی.

پس با استناد به حرف شما موسیقی بانوان در ایران به نوعی در حال در جا زدن است. بله؟

حقیقت این است که اگر قرار باشد همیشه فقط برای بانوان برنامه اجرا شود، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. بانوان در عرصه موسیقی امکاناتی ندارند، به آنها توجه و رسیدگی نمی‌شود. در حالی که نیمی از جامعه موزیسین کشور را بانوان تشکیل می‌دهند، اما تا به حال برای یک بانوی موزیسین بزرگداشت بر پا نشده است.

آیا برای تغییر وضعیت موجود می‌توان کاری کرد؟

به نظر من دوره موسیقی بانوان گذشت و تمام شد. در حال حاضر باید به برنامه‌های مختلط اهمیت داد.

چرا می‌گویید دوره موسیقی بانوان تمام شده؟

چون بانوان برای حضور در این عرصه مجبورند تکرار مکررات کنند؛ هیچ آهنگسازی برای بانوان آهنگ نمی‌سازد و بانوان هنرمند ما مجبورند اجراهای گذشته را دوباره تکرار کنند. این پیشرفت نیست و نمی‌تواند باشد.

تا به حال در مورد موانع و مشکلات فرهنگی بانوان در عرصه موسیقی صحبت کردیم. از نظر مالی چه مشکلاتی بر سر راه هنرمندان است؟

اولین نمود مشکلات مالی را می‌توان در وضعیت موزیسین‌ها دید. آنها مجبورند چند جا کار کنند تا بتوانند درآمدی برای گذران زندگی‌شان کسب کنند. بنابراین عملا تبدیل به کارمندان خصوصی می‌‌شوند که روی کیفیت کارشان هم تاثیر منفی می‌گذارد؛ هنرمندان از راه برگزاری کنسرت درآمدی کسب نمی‌کنند، گاهی هم باید هزینه‌ای بپردازند.

شما برای برگزاری کنسرت‌هایتان چه هزینه‌ای علاوه بر دستمزد نوازنده‌ها می‌پردازید؟

علاوه بر خرده هزینه‌ها، هزینه اجاره سالن است که هر سال گران‌تر می‌شود. همچنین درصدی که جدا از اجاره محل باید به سازمان‌های خاص مانند شهرداری‌، اماکن و...پرداخت شود.

به این ترتیب هنرمندان در عرصه موسیقی چگونه مخارج زندگی خود را تامین می‌کنند؟

اکثرا از راه آموزش.

به آموزش اشاره کردید. می‌بینیم که نه تنها در پایتخت بلکه در اکثر شهرستان‌های بزرگ آموزشگاه‌های تدریس آواز و ساز راه‌اندازی شده است. کیفیت تدریس بانوان را چطور ارزیابی می‌کنید؟

ممکن است برخی بانوان علم کافی نداشته باشند، اما از نظر من کار آنها قابل احترام است. بانوان از آقایان در زمینه آواز مستعدتر هستند؛ در حالی که در بین ۱۰۰ نفر آقا چهار یا پنج رنگ صدا می‌توان پیدا کرد، میان ۱۰۰ بانو حداقل با ۴۰ رنگ مواجه خواهیم بود.

به سراغ اولین‌ها برویم؛ اولین باری که برنامه اجرا کردید، اولین باری که آموزش دیدید، اولین باری که...

اولین باری که برنامه اجرا کردم کلاس پنجم دبستان بودم با کاری از پروین، اولین بار که در کلاس درس مشغول آموزش شدم ۱۹ ساله بودم. اولین بار که با کسب مجوز برای بانوان برنامه اجرا کردم دهه چهارم زندگی‌ام را می‌گذراندم. در همین دهه بود که برای اولین بار در خارج از کشور کنسرت داشتیم و...آخرین باری که در ایران برنامه اجرا کردم زمستان امسال بود. آخرین برنامه‌ام بیرون از خاک وطن نیز در اروپا بود که توانستم برای اولین بار به عنوان یک بانوی ایرانی که سرپرستی گروه موسیقی را بر عهده دارد در یونسکو به مناسبت اعطای جایزه ابن سینا در حضور سفرای کشورهای مختلف برنامه اجرا کنم.

پری ملکی سکوت کرد ومن توانستم هیاهوی باد آزاد را از پشت شیشه خانه زنی که در کلاس درس کوچکش آوای نت‌ها را یکی یکی برای شاگردانش می‌خواند تا پشت درهای بسته آن را تمرین کنند و برای زنان سرزمینم بخوانند، بشنوم؛ صدایی از طبیعت که الهام‌دهنده هنر موسیقی و آواز بود...مثل چهچه بلبلان...مثل هم نشینی درختان و هوهوی باد...صدای باد، باد آزاد.