انتشارات دنیایاقتصاد منتشر میکند
چین چگونه سرمایهداری شد
ترجمه کتاب که یاسین اسدی در دست دارد، مراحل پایانی را سپری میکند. شهرت رونالد کوز بیشتر به خاطر مباحث تئوریک است و جایزه نوبل را به خاطر همین مباحث گرفته است؛ اما اهمیت کتاب چین چگونه سرمایهداری شد (How China Became Capitalist) در این است که کوز، در ۱۰۰ سالگیاش کوشیده است با بهره گیری از یافتههای تئوریک، اقتصاد چین را بهعنوان تجربهای عملی واکاوی کند. در مقدمهای که رونالد کوز و نینگ وانگ بر کتاب نوشتهاند آمده است: «در کنفرانسی که در جولای ۲۰۰۸ در دانشگاه شیکاگو تحت عنوان تحولات و دگرگونی اقتصاد چین برگزار شد، استیو چیانگ در مقالهای که ارائه داده بود عنوان کرد که تحولات اقتصاد چین به مثابه گذار از نظام سوسیالیستی به نظام سرمایهداری است و از آن بهعنوان بزرگترین برنامه اصلاح ساختار اقتصادی در تاریخ یاد کرد. نتیجهگیری چیانگ بدون تردید صحیح است.
آنچه این نتیجه را شگفت آور کرده این است که سلسله وقایعی که منجر به تغییر ساختاری اقتصاد چین به سرمایهداری شد، برنامهریزی شده نبود و نتیجه نهایی آن نیز کاملا غیرمنتظره بود. شاید جالب توجه ترین جنبه گذار اقتصادی چین به سمت سرمایهداری آن بود که این تحولات زیر نظر و حمایت حزب کمونیست چین شکل گرفت. این مساله یک مثال قابل تامل از این گفته هایک تحت عنوان «نتایج بدون قصد و برنامه عمل انسانی» است. در سال ۱۹۸۲ سازمان امور اقتصادی در لندن رسالهای از چیانگ با عنوان «آیا چین به سمت سرمایه داری میرود؟» منتشر کرد؛ پاسخ او به سوالی که در عنوان رساله مطرح کرده بود مثبت بود.
نتیجهگیری چیانگ تقریبا با ناباوری و تعجب همگان مواجه شد. حتی خود او نیز در ابراز نظرش در این مورد که دورره انتقال اقتصادی سریع نخواهد بود محتاط بود. بیان چنین نظری از سوی چیانگ منطقی به نظر میرسید. چرا که آموزههای کمونیستی در طول سالیان دیدگاه نامطلوبی را از عملکرد نظام سرمایه داری در ذهن مردم چین ایجاد کرده بود. از این گذشته همچنانکه چیانگ بر آن تاکید میکرد، تغییر و گذار به سمت نظام سرمایه داری احتمالا منجر به رویارویی با مخالفان این تغییرات در میان نیروهای نظامی و دولتمردانی میشد که آن را تهدیدی جدی برای موقعیت خود محسوب میکردند.
چهار سال بعد در سال 1986 وقتی که ویرایش دوم «آیا چین به سمت سرمایهداری میرود؟» منتشر شد، چیانگ اذعان کرد سرعت تحولات اقتصادی غیر قابل انتظار بوده است و نتیجه گرفت که روند اصلاحات اقتصادی با سرعت به طور قابل توجه کندتری نسبت به پنج سال گذشته میتواند ادامه یابد. اما مشاهده شد که تحولات این روند همچنان با سرعت ادامه یافت. ثابت شد که تاثیرات آموزههای کمونیستی بر روی مردم عادی دارای اهمیت ناچیزی بود و دولتمردان و نیروهای نظامی مخالف این اصلاحات ضعیفتر از آن بود که چیانگ تصور میکرد. نظام اقتصادی چین در مدت زمانی کوتاه تبدیل به سرمایهداری شد.
در این کتاب سلسله اتفاقاتی که منجر به تبدیل نظام اقتصادی چین به سرمایه داری شد را مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار میدهیم. عدم آگاهی ما از تمامی عوامل اثرگذار در این فرآیند اجازه نمیدهد تمامی جوانب این پدیده حیرت آور انسانی را مورد بررسی قرار دهیم. واقعیتهای فراوانی در مورد اصلاحات اقتصادی چین وجود دارد که از آن بیاطلاع هستیم. به علاوه بسیاری از گزارشهای مربوط به وقایع این اصلاحات صحت ندارند. همچنانکه واقعیتهای جدید پدیدار میشوند، آنچه ما در این باره میگوییم بدون شک نیاز به تعدیل و اصلاح در جزئیات خواهد داشت. اما تصویر کلی روشن بوده و احتمالا نیاز به تغییر نخواهد داشت. در این کار مشترک، نینگ وانگ اطلاعات تحولات رخ داده و تفسیری از آن را گردآوری و ارائه کرده است. سپس دو نویسنده با همکاری یکدیگر به بحث نظرات و دیدگاههای خود پرداخته و با انجام تغییرات و اصلاحاتی در آنها به نتیجه واحدی نزدیک شدند.
نتیجه نهایی حاصل تعامل نزدیک این دو نویسنده است. استدلالهای ما بر اساس اطلاعات گردآوری شده شامل گفت و گوها و تعداد وسیعی از منابع چینی و انگلیسی است که در یادداشتها و منابع مورد استفاده انتهای کتاب به آنها اشاره شده است. دیدگاه و تفسیر ما از این اطلاعات ممکن است متفاوت از آن چیزی باشد که در منابع مورد استفاده و نیز ادبیات رایج استفاده شده است. همچنانکه در تعدادی از وقایع مهم تفسیر و بیان ما به طور آشکار متفاوت از تفسیرات رایج است. به منظور حفظ و ارائه روشن تر نظرات خود، ما به ندرت به طور مستقیم تفسیرات رایج از این تحولات که همچنان در حال رشد و گسترش است استفاده کردهایم. آنچه در این کتاب میخوانید تفسیر ما از چگونگی فرآیند تبدیل نظام اقتصادی چین به سرمایهداری است.
ارسال نظر