نقش دولت، نقش NGOها و نقش شرکتها
بسیار شایسته است صاحبان کسبوکارهای مستقر در مناطق محروم کشور، برنامههای مرتبط با «مسوولیتپذیری اجتماعی» (CSR) خود را بر حوزههای مرتبط با کمک به تقویت آموزش و سلامت و تغذیه کودکان متمرکز کنند
فاطمه دانشور *
بسیار شایسته است صاحبان کسبوکارهای مستقر در مناطق محروم کشور، برنامههای مرتبط با «مسوولیتپذیری اجتماعی» (CSR) خود را بر حوزههای مرتبط با کمک به تقویت آموزش و سلامت و تغذیه کودکان متمرکز کنند
صحبت از تغذیه کودکان در مدارس مناطق محروم کشور، داستانی است غمانگیز. شخصا در مدارس جنوب شهر تهران، حاشیه تهران یا استانهای جنوبی کشور، بارها دیدهام که خانوادهای با پنج یا شش فرزند، حتی توان تهیه یک وعده غذا را هم ندارد و مادر با آب و نشاسته غذای فرزندانش را در حد یک یا دو وعده غذایی تهیه میکند. این کودکان، با چنین سوءتغذیهای به مدرسه میروند و در آنجا هم هیچ تغذیهای که به این وضعیت اسفبار آنها کمک کند، دریافت نمیکنند.
در این اوضاع، طرح تغذیه کودکان در مدارس، یک امر ضروری بوده و اولویت آن هم مختص به مدارس مناطق محروم به ویژه در استانهای جنوبی کشور و استانهای محروم دیگری همچون کردستان و خراسان جنوبی است. در این مناطق دولت باید بودجهای برای رفع سوءتغذیه کودکان اختصاص دهد.
خاطرم هست که سال پیش من در بازدیدی که از یکی از مدارس در استان سیستان و بلوچستان داشتم از دانشآموزی پرسیدم آرزویش چیست و او پاسخ داد یک ظرف میوه. این پاسخ برای من بسیار تلخ بود، از مادرش پرسیدم چرا فرزندش چنین آرزویی دارد و پاسخ تلختر را مادر داد که دختربچهاش ماههاست که میوه و گوشت نخورده است. با چنین وضعیتی، اگر دولت هر روز حداقل یک لیوان شیر غنیشده و یک کیک به همراه مولتی ویتامین در اختیار کودکانی با این سطح از فقر تغذیه قرار دهد، آنها حداقل در مدرسه چیزی در حد یک میانوعده غذایی دریافت میکنند.
NGOها هم میتوانند در این زمینه به عنوان بازوی اجرایی دولت عمل کنند، هر چند که هماکنون سطح قوت و بنیه NGOها در ایران هنوز به حدی نرسیده که بتوان کلیت کار را به گردن آنها انداخت. نکته مهم دیگر این است که NGOهای فعال در استانهای محروم کشور، بسیار ضعیف بوده و قدرتمندی نهادهای غیردولتی مستقر در پایتخت را ندارند. معدود NGOهای قدرتمند فعال در پایتخت نیز، حوزه فعالیت خود را عموما در منطقه خودشان انتخاب میکنند و مسائل تغذیهای، از اولویتهای بخش عمده این نهادهای مردمنهاد نیست. این نهادها عموما بر حوزههای دیگری نظیر سرطان یا موارد دیگر آسیبهای اجتماعی متمرکز شده و توانستهاند منابع مالی خوبی هم برای خود تدارک ببینند، اما در مقابل آنها NGOهایی که حوزه فعالیتشان مناطق شدیدا محروم کشور است، نتوانستهاند حداقلهای لازم برای فعالیت قوی را نیز فراهم کنند. بنابراین در شرایط فعلی، نقش NGOها در برنامه ارائه تغذیه رایگان در مدارس مناطق محروم، حداکثر میتواند در سطح «یاریدهنده دولت»
باشد.
اما در کنار دولت به عنوان متولی اصلی و NGOها به عنوان یاریدهنده، بسیار شایسته است اگر آن دسته از صاحبان کسب و کار که در مناطق محروم کشور مستقر هستند نیز، برنامههای مرتبط با «مسوولیتپذیری اجتماعی» (CSR) خود را بر حوزههای مرتبط با کمک به تقویت آموزش و سلامت و تغذیه کودکان متمرکز کنند. اخیرا، من در روستایی در یکی از شهرهای جنوب ایران مشاهده کردم که ۴۰ نفر از دانشآموزان یک مدرسه شپش گرفتهاند، در حالی که در نزدیکی روستا یک شرکت پرورش ماهی وجود داشت که میتوانست به عنوان مسوولیت اجتماعی کار خود گرمابهای با آب سالم و تمیز را برای استحمام روستاییان فراهم آورد تا کودکان چنین مشکلاتی را نداشته باشند.
سخن آخر اینکه برای دستیابی به وضعیتی که هم مدیران ارشد دولتی، هم NGOها و هم مدیران کسب و کار در این حوزه دغدغهمندی بیشتری داشته باشند، باید آگاهسازی لازم صورت گیرد و انتشار مطالبی مانند مطالب منتشره در «پرونده ویژه» چهارشنبه هفته پیش «دنیای اقتصاد»، بیشک گامهایی ارزشمند در حرکت به این سمت خواهد بود.
* رییس کمیسیون «ترویج مسوولیتپذیری اجتماعی شرکتها» در اتاق بازرگانی ایران
ارسال نظر