پولدارها چگونه پولدارتر میشوند؟
بورس فرصت یک انتخاب درست
بازارنامه - هفته گذشته یکی از بزرگترین بورسبازان تهران از دنیا رفت. حاج منوچهر رشیدبیگی یکی از بزرگترین بورسبازان ایران و از نسل گروهی از فعالان بازار بود که در طول سالهای طولانی و به آرامی ثروت فوقالعادهای را اندوخته و به چهرهای تاثیرگذار در بازار تبدیل شده بود. اگر چه بر اساس سنت خداوندی هر کس در نهایت توشهای جز اعمال خود را با خود نخواهد برد و در جهان نیز فرزندان شایستهای را به یادگار میگذارد، اما نمیتوان از یک واقعیت صرفنظر کرد. توانایی کسب ثروت اگر چه نمیتواند تامین خوشبختی را برای انسان تضمین کند، اما قطعا میتواند مانع از بدبختی بشود و برای فرزندان و نزدیکان انسان میتواند زندگی بدون سختی را رقم بزند، اما به راستی چرا کلمه بورس و بورسباز ناخودآگاه مترادف با ثروت و رفاه است. هم اینک بزرگترین ثروتمند جهان که توانست گوی رقابت را از صدرنشین چند ساله لیست میلیاردر جهان در مجله فوربس (بیل گیتس مالک مایکروسافت) برباید یک بورسباز خودساخته به ناموارن بافت است. به راستی چرا؟ پاسخ به این سوالات را باید در کارکرد پول و چرخه ثروت در جامعه جستوجو کرد. جایی که بورس به لحاظ اهمیت در آن در یکی از عالیترین جایگاهها قرار دارد، اما یک سوال دیگر؟ چرا شما به عنوان یک خواننده عادی این مطلب در خانهای بزرگ با استخری زیبا وچمنکاری سرسبز با یک یا چند اتومبیل گران قیمت در پارکینگ خانهتان زندگی نمیکنید؟ سوال عجیبی است؟ نه؟ شاید پاسخ آن این باشد که چگونه میتوان چنین کاری کرد؟
فرض کنیم شما یک فرد متوسط با درآمد ماهانه ۵۰۰هزار تومان هستید، خوب برای خرید یک خانه ۵۰۰متری به ارزش ۲میلیارد تومان و یک اتومبیل ۵۰میلیونی چقدر باید کار بکنید. پاسخ ۴هزار و ۱۰۰ ماه یا به عبارتی ۳۴۱سال بدون حتی یک ریال مصرف و پسانداز ۱۰۰درصد و اگر قیمت هم چند سال ثابت بماند. ولی آیا مالکان هزاران خانه ۵۰۰متر به بالا در تهران و دیگر شهرهای بزرگ کشور ۳۴۱سال کار کردهاند. جواب قطعا منفی است. پاسخ دیگر، اما ممکن است ریشه در برداشتهای اشتباه جامعه ایرانی از ثروت باشد. پاسخی ساده حتما «دستشان کج است». ولی واقعا آیا برای داشتن یک زندگی مرفه باید دستمان کج باشد؟ قطعا چنین پاسخی مردود است نه در تهران و در هیچ شهر دیگر جهان .
لازم نیست دستتان کج باشد تا یک زندگی مطلوب داشته باشید، اما شاید لازم است قدری فکرتان را کج کنید چرا؟
همه ما با یک مفهوم آشنا هستیم، «کار میکنیم تا پول داشته باشیم.» از هفت سالگی تا بیست و هفت سالگی درس میخوانیم تا کاری به دست بیاوریم، سر برج بشود حقوق بگیریم و آن حقوق را تا سر برج آینده خرج کنیم و باز ...؟
جالب اینکه در تمام بیست سال زمانی که در مدارس درس میخوانیم از ویژگی استپهای روسیه تا سنگریزههای حلقه زحل و تا جزایر لانگرهاوس و اندازه کفش رامسس سوم و دهها بیت شعر از جمله
شاهدان در جلوه و من شرمسار کیسهام
بار عشق و مفلسی سخت است میبایست کشید
را میخوانیم و حفظ میکنیم، ولی هیچ گاه در مورد باشکوهترین و عجیبترین اختراع انسان هیچ چیز یاد نمیگیریم. به راستی آیا هرگز در مورد موضوعی به نام پول فکر کردهایم. مفهومی قراردادی که در خود ارزش را ذخیره میکند. قابل معاوضه با هر کالایی است و در خود قدرتی شگفتآور دارد. قدرتی که امپراتوریها را بنا کرده و میلیونها نفر را به دام مرگ داده است. پول عجیبترین اختراع بشر است. اختراعی که هر روز با آن سروکار داریم ولی اکثر ما هیچ تعریفی از آن نداریم و بدتر از آن، پول را نمیشناسیم. برای همه ما یک قرارداد از قراردادهای حاکم بر پول را میشناسیم. کار دستمزد میگیرد یعنی به ازای کار کردن پول دریافت میکنیم، ولی این پایان بازی نیست. دومین قرارداد را به یاد داشته باشید؛ سرمایه بهره میگیرد. بهره یا سود، عایدی یا پولی است که شما در برابر سرمایهای که در اختیار دیگران میگذارید دریافت میکنید. برخی از ما با فرمول ربع مرکب آشنا هستیم. فرمولی که انیشتین از آن به عنوان باشکوهترین فرمول جهان یاد کرده است. فرمولی که همه به خوبی به قدرت آن واقف هستند.
P=Pο (۱+I)n
Pο سرمایه اولیه، I نرخ سود و n تعداد دفعاتی که به پول شود تعلق میگیرد. هرچند برخی از کارکردهای این فرمول میتواند غیرشرعی و غیرانسانی باشد، اما این فرمول اساسی بازارهای پولی و مالی را تشکیل میدهد، به این معنا که شما میتوانید در حالی که از صبح تا شب برای دریافت حقوق ۵۰۰هزار تومانی کار کنید، کنار آن با سرمایهگذاری پسانداز خود همان درآمد یا بیشتر را به دست آورید. نکته مهم در این مساله این است که شما میتوانید به جای آنکه برای پول کار کنید شرایطی فراهم کنید که پول برای شما کار کند. یا به عبارتی دیگر توان کسب درآمد خود را دوچندان کنید. یا باز به عبارت سادهتر با پول، پول به دست آورید، اما این مساله چه ارتباطی به بورس دارد؟ ارتباط ساده است، بورس جایی است که در آن شما میتوانید پسانداز خود را به سرمایهگذاری تبدیل کنید و به ازای سرمایهگذاری خود سود یا همان پول بیشتر را به دست آورید. باز به فرض اول برگردیم، اگر شما از مقابل یک خانه بزرگ در شمال تهران عبور کنید و به شما بگویند این خانه متعلق به مالک یک شرکت بزرگ فولادسازی یا خودروسازی یا برجساز یا مالک یک پتروشیمی یا یک بانکدار بزرگ است، آیا تعجب میکنید، قطعا نه؟ اما این چه ارتباطی به شما دارد. شما که پول ساختن یا خرید یک کارخانه فولادسازی بزرگ یا تولید خودرو یا راهاندازی یک بانک را ندارید، پس چطور میتوانید به داشتن چنین فضاهایی برای کسب و کار دست پیدا کنید. پاسخ ساده است. در اولین گام شما میتوانید در بورس با هر میزان سرمایه خود را در مالکیت یک شرکت بزرگ شریک کنید. در بورس سهام بزرگترین واحدهای اقتصادی کشور به فروش میرسد و شما با خرید هر برگه سهام مالک یک بخش از آن میشوید. دهها نام از فولاد مبارکه و خوزستان تا سایپا و ایرانخودرو و از پتروشیمیخارک تا بانک پارسیان همگی روی تابلوی بورس در اختیار شما هستند. در اینجا هنر شما انتخاب بهترین زمینه برای سرمایهگذاری است، همانگونه که اگر شما الان هزار میلیارد تومان سرمایه داشتید آن را صرف هر کاری نمیکردید در اینجا هم باید بهترین زمینه را انتخاب کنید. در این حالت شما در حالی که پول و سرمایه ایجاد یک کارخانه مستقل را نداشتهاید و حتی بدون داشتن دانش مدیریت اینچنین واحدی به راحتی در منافع آن شریک خواهید شد، منافعی که تا زمانی که سهام آن شرکت را در اختیار دارید و آن شرکت میتواند سود بسازد متعلق به شما است، پس اگرچه شما نمیتوانید برای به دست آوردن پول کافی دهها سال بیوقفه کار کنید، اما دانش سرمایهگذاری به شما میآموزد که میتوانید از میانبر استفاده کنید. به یاد داشته باشید سرمایهگذارانی که سال گذشته در سهام فولاد مبارکه به میزان یکمیلیون و هشتصد تومان معادل ۱۰هزار سهم سرمایهگذاری کردهاند تا ابتدای شهریور ماه امسال با فرض عدم سرمایهگذاری ۸۰تومان سود نقدی دو سال اخیر (حداقل بازدهی) ۱۹۴درصد سود را کسب کردهاند و دارایی آنها به ۵۰میلیون و ۳۰۰هزار تومان رسیده است. درواقع آنها با یک سرمایهگذاری درست پسانداز خود را ۳برابر کردهاند، هرچند که میتوانستید با خرید و فروش دقیقتر بازدهی بیشتری را به دست آورند.
در بورس همیشه فرصت برای یک انتخاب درست وجود دارد، فرصتی که به شما اجازه میدهد زندگی راحتی برای خود و فرزندانتان بدون تحمل سختی کارهای دائمی به دست آورید.
صندوقهای مشترک
چی بخرم؟ از کی بخرم؟ کی بخرم؟ اصلا بخرم یا نخرم و....... اگر چه این سوالات در مورد بازار املاک مطرح میشود ولی بیارتباط با بورس نیست. در واقع هر کس که قدم به بورس میگذارد هر لحظه یک دور این سوالات و البته سوالهای دیگر از جمله این که کی بفروشم، چرا بفروشم، از خود میپرسد ولی اگر شما پاسخ همه این سوالات را میدانید میتوانید ادامه این مطالب را نخوانید چون شما یک بورسباز حرفهای هستید، ولی اگر حتی یک سوال را نمیتوانید پاسخ دهید خواندن این مطالب برای شما بیفایده نیست. در واقع اگر شما وقت یا دانش لازم را برای پاسخ به این سوالات ندارید، اما میخواهید از مزیتهای بازار سرمایه استفاده کنید یک راه حل برای شما در بورس وجود دارد و آن خرید اوراق صندوقهای مشاع است.
صندوق مشاع صندوق سرمایهگذاری است که توسط برخی از کارگزاران و با نظارت کامل بورس اوراق بهادار راهاندازی میشود. هر صندوق مشاع دارای یک تیم اجرایی و مدیریتی و یک تیم نظارتی است. در این صندوقها شما کافی است تنها اوراق صندوق را خریداری کنید، مدیران صندوق باقی کارها را انجام میدهند. آنها با پول شما برای شما و دیگر شرکای شما در صندوق سهام خرید و فروش میکنند و در هر روز وضعیت دارایی شما در صندوق را به شما و دیگر سرمایهگذاران اطلاع میدهند. در این شرایط هر گاه خواستید میتوانید اوراق خودتان را براساس ارزش روز دارای صندوق بفروشید و در همان لحظه پول خود را دریافت کنید به همین سادگی.
سرمایهگذاری در این صندوقها یکی از کمریسکترین روشهای سرمایهگذاری در بورس است. حداقل سرمایهگذاری در هر صندوق یکصد هزار تومان است و شما میتوانید به هر میزان در هر یکی از ۱۲ صندوقی که در حال حاضر در بورس تهران وجود دارد سرمایهگذاری کنید. در حال حاضر کارگزاریهای سهم آشنا، حافظ، نهایتنگر، مفید، بانک ملی، بانک صادرات، بانک سپه، راهبرد، خبرگان سهام و چند کارگزاری دیگر دارای صندوقهای مشاع تحت نظارت بورس اوراق بهادار هستند.
ارسال نظر