بازی‌های المپیک؛ جوانب سیاسی و اقتصادی
عکس: ‌AFP
المپیک لندن جمعه‌شب افتتاح می‌شود
اینترنتی‌ترین المپیک تاریخ

ورزش، بهانه‌ای برای صلح و رفاه
نگاهی به جوانب سیاسی و اقتصادی بازی‌های المپیک
سیدیاسین اسدی*
جنبه‌های سیاسی
بازی‌های المپیک همواره دارای این استعداد بوده که شرایط سیاسی اجتماعی زمان برگزاری را در خود انعکاس دهد. دولت‌ها نیز سعی بر آن داشته و دارند که از آن به عنوان فضایی تبلیغاتی و ابزاری سیاسی در راستای منافع خود استفاده کنند.
به دلیل تمرکز شدید رسانه‌های مختلف بسیاری گروه‌ها از این شرایط استفاده کرده و در راستای ابراز و اثبات خود دست به اقداماتی خوشایند و گاه ناخوشایند می‌زنند. در طی صد سال اخیر از تجربه برگزاری این رویداد ورزشی استفاده ابزاری توسط کشورهای برگزارکننده در راستای منافع خود به صورت یک امر طبیعی درآمده است. همانگونه که در المپیک 1988 سئول، دولت کره‌جنوبی از این رویداد به عنوان وسیله‌ای برای شناساندن گسترده پیشرفت‌هایی که در صنایع الکترونیک به آن دست یافته بود استفاده کرد و برای تسهیل و گسترش صادرات این صنعت خیز برداشته داشت. همچنین استفاده گسترده تبلیغاتی دولت فاشیست آلمان در المپیک 1936 برلین در راستای ترویج رژیم‌های فاشیستی و ایدئولوژی نژادپرستی انجام داد گویای این واقعیت است. استفاده حکومت چین از المپیک 2008 در راستای نوعی تبرئه جویی از انتقاداتی که به پایمال شدن حقوق شهروندی توسط حکومت انجام می‌شود، امری واضح به نظر می‌رسید. چرا که این عملکرد مورد انتقاد دوباره قرار گرفت. المپیک 1968مکزیک را می‌توان به‌عنوان مثالی جالب توجه معرفی کرد. از این جهت که تحولات سیاسی دوران خود را به طور گسترده انعکاس داد. در سال 1968 شاهد ترور مارتین لوترکینگ و روبرت کندی و نیز اوج گرفتن مبارزات مدنی، اجتماعی در ایالات متحده آمریکا بودیم. همچنین جنگ سرد بین ایالات متحده آمریکا و شوروی به دلیل تعرض و هجوم شوروی و سقوط دولت میانه‌رو الکساندر دوبچک وارد مرحله بغرنجی شده بود. از آن جهت که دوبچک قصد انجام اصلاحات در وضعیت سیاسی چکسلواکی تحت برنامه «سوسیالیسم با سیمای انسانی» و به نوعی تعدیل در ایدئولوژی چپ به جبهه منازعه شرق و غرب تبدیل شده بود که با تعرض نظامی شوروی پایانی بر بهار پراگ رقم خورد. در این بازی‌ها دانشجویان اعتراضات گسترده‌ای را به سیاست‌های مداخله‌جویانه آمریکا، خصوصا مداخله نظامی به جمهوری دومنیکن در سال 1965 ابراز کردند و اعتراضات گسترده‌ای به سیاست‌های دولت مکزیک انجام گرفت که توسط نیروهای دولتی به شدت سرکوب شد. در این اعتراضات، تخمین زده می‌شد که حدود 2000 دانشجو دستگیر شده بودند که اکثر آنها یکسال بعد آزاد شدند. حادثه‌ای که در المپیک 1972 مونیخ رخ داد، دلیل مهم دیگری بر جنبه‌های سیاسی این رویداد ورزشی است. حادثه‌ای که در آن به کاروان ورزشی اسرائیل در کمپ بازی‌ها حمله شد که در آن دو نفر از اعضای تیم کشتی کشته شدند و چند نفر دیگر به گروگان گرفته شدند. که در نهایت 9 نفر از اعضای این تیم کشته شدند. این حادثه که مسوولیت آن را گروه‌های فلسطینی برعهده گرفتند، این درخواست را به همراه داشت که 234 زندانی که در بند اسرائیل هستند در قبال گروگان‌ها باید آزاد شوند. بمب‌گذاری در المپیک 1996 آتلانتا و تهدید حمله به رآکتور هسته‌ای لوکاس هی در المپیک سیدنی 2000 همگی دلالت بر استفاده ابزاری گروه‌های مختلف از این رویداد مهم بین‌المللی است. اتفاقات دیگری که جنبه سیاسی این بازی‌ها را تقویت می‌کند شرکت و عدم شرکت کشورها در این رویداد می‌باشد. کشورهای مختلف با عدم شرکت در بازی‌ها عملا پیام سیاسی خود را از این طریق ابراز می‌کنند. و در واقع با وسیله قرار دادن تیم‌های ورزشی اهداف سیاسی خود را دنبال می‌کنند. همچنین عدم اجازه شرکت به بعضی کشورها نوعی پیام سیاسی را به آن کشورها مخابره می‌کند. همچنان که محرومیت آفریقای جنوبی توسط کمیته بین‌المللی المپیک از بازی‌های 1964 توکیو تا 1992 بارسلون به دلیل اعمال سیاست‌های نژادپرستانه و آپارتاید نظام حاکم، این پیغام را به این کشور ارسال کرد که جامعه جهانی از سیاست و عملکرد رژیم حاکم ناخشنود است. بایکوت المپیک 1976 مونترال توسط 32 کشور آفریقایی در اعتراض به حضور نیوزیلند به دلیل رفتار نژادپرستانه تیم راگبی آن قابل توجه بود. همچنین جمهوری خلق چین (تایوان) بازی‌های سال 1976 را به دلیل اینکه کانادا اعلام کرده بود این تیم نمی‌تواند تحت نام «جمهوری چین» در این بازی‌ها شرکت کند تحریم کرد؛ با این حال توافق شد که تایوان از پرچم چین و سرود ملی آن استفاده کند. تایوان با این امر نیز مخالفت کرد و تا سال 1984 در این بازی‌ها حضور نیافت. تا اینکه با نام «چین تایپه» و با پرچم مخصوص خود در بازی‌ها حضور مجدد یافت. در سال 1980 و 1984 طرفین درگیر جنگ سرد بازی‌های یکدیگر را تحریم کردند. ایالات متحده به همراه 64 کشور غربی دیگر المپیک 1980 مسکو را به دلیل حمله شوروی به افغانستان تحریم کردند. به موجب این تحریم تعداد کشورهای شرکت‌کننده در این بازی‌ها تنها 80 کشور بود که از سال 1956 کمترین تعداد کشورهای حاضر در المپیک بود. اتحاد جماهیر شوروی و 14 کشور عضو بلوک شرق با عنوان این مطلب که امنیت ورزشکارانشان تامین نیست، در المپیک 1984 لس‌آنجلس حضور نیافتند. در سال 1988 کره‌شمالی در اعتراض به اینکه با کره‌جنوبی به عنوان میزبان مشترک اعلام نشده است در المپیک سئول شرکت نکرد. در المپیک 1992 بارسلون برای نخستین بار طی 20 سال تجربه اخیر بازی‌ها بود که تمامی کشورها حضور یافتند و از تحریم کامل بازی‌ها خودداری کردند. هرچند که تحریم‌های جزئی توسط برخی کشورها در برخی رشته‌های ورزشی صورت گرفت. همچنین پس از آنکه معلوم شد دولت چین 800 هزار مترمربع از جنگل‌های استوایی در معرض انقراض استان پایوآی اندونزی را برای بازی‌های المپیک 2008 به قیمت یک میلیارد دلار خریده است؛ گروه‌های طرفدار محیط زیست اعتراضاتی را در این مورد ابراز کردند و به نوعی این بازی‌ها را بایکوت کردند. در دوره‌های اخیر بازی‌های المپیک تلاش‌های گسترده‌ای توسط جامعه جهانی و کشورهای مختلف برای بهره‌گیری از این رویداد مهم در راستای تعمیق صلح و ثبات جهانی و پرهیز از خشونت صورت گرفته است. در همین راستا دبیر کل وقت سازمان ملل کوفی عنان با بیان سخنانی در این رابطه اهمیت این موضوع را برجسته و عنوان کرد: «درک پیام صلح المپیک موجب پایان یافتن خشونت‌ها در سراسر دنیا خواهد شد. این رویداد ورزشی یک دلیل قوی و محکم برای گروه‌های درگیر در نزاع و ستیز برای پایان دادن به خشونت است که مردم بسیاری از جهان را در درد و رنج فرو برده و موجبات فراهم آوردن فضای صلح و گفت‌وگو است.»
جنبه‌های اقتصادی
انگیزه کشورهایی که برای میزبانی این بازی‌ها رقابت می‌کنند، تنها به دست آوردن افتخار میزبانی این فوق رویداد ورزشی نیست. واضح است که منافع اقتصادی آن اگر مهم‌ترین انگیزه رقابت نباشد، بدون شک یکی از مهم‌ترین دلایل رقابت برای میزبانی است. هرچند منافع اقتصادی آن در ظاهر کوتاه مدت می‌نماید، اما منافع بلند مدت آن قابل چشم پوشی نمی باشد. فراهم آوردن فرصت‌های شغلی مختلف در کشور میزبان یکی از اثرات مهم این بازی‌ها است. هرچند اثرات کوتاه‌مدت افزایش اشتغال به عینه قابل ملاحظه و مشخص است. اما در مورد اشتغال بلندمدت متغیرهایی همچون ساختار اقتصادی اجتماعی اثرگذاری انکارناپذیری دارند.

(شکل 1) اثرات اشتغال المپیک زمستانه 1994 لیل هامر نروژ را چند سال قبل و بعد از بازی‌ها نشان می‌دهد.
اثرات رشد قیمت ناشی از این رویداد امر قابل پیش‌بینی است و به نوعی به دلیل سیل جمعیت مشتاق این بازی‌ها اجتناب‌ناپذیر است. برای مثال در المپیک آتن بسیاری از مردم خانه‌های شخصی خود را به توریست‌ها به ده برابر بالاتر از قیمت عادی اجاره می‌دادند. (شکل ۲) روند شاخص قیمت را در المپیک ۱۹۹۲ بارسلون نشان می‌دهد. منافع بلندمدت اقتصادی اعم از افزایش کارآیی تولید ناشی از سرمایه‌گذاری‌هایی که روی زیرساخت‌ها مانند راه‌ها، حمل‌ونقل، هتل‌ها، رستوران و افزایش امکانات رفاهی برای توریست‌ها و نیز کسب شهرت و اعتبار جهانی توسط میزبان است.
انتخاب میزبان المپیک هفت سال قبل از بازی‌ها توسط کمیته بین‌المللی المپیک صورت می‌گیرد. فرآیند طولانی برای آماده سازی میزبانی اعم از سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی، ساختن مجموعه‌های ورزشی، هتل‌ها طی می‌شود. سه سال قبل از بازی‌ها شهر برگزارکننده انتخاب می‌شود. شهر میزبان باید مبلغ 150.000 دلار را به عنوان وثیقه به کمیته بین‌المللی المپیک بپردازد که در مقایسه با هزینه‌های آماده‌سازی مبلغ ناچیزی است. گفته می‌شود هزینه‌های آماده سازی المپیک 2012 لندن حدود 13 میلیارد پوند بوده است. براساس تجربه‌ای که از برگزاری مسابقات المپیک وجود دارد، نیاز به دریافت وثیقه را الزامی می‌کند. چون که در جریان المپیک زمستانه 1976 ابتدا شهر دنوور به عنوان میزبان انتخاب شد اما طی رفراندمی که برگزار شد مردم نارضایتی خود را از برگزاری بازی‌ها در شهر خود اعلام کردند و بنابراین کمیته بین‌المللی المپیک مجبور به انتخاب شهر دیگری شد.
در ۵۰ سال اخیر هزینه‌های میزبانی افزایش قابل ملاحظه‌ای یافته است. همین‌طور منافع حاصل نیز بسیار قابل توجه شده است. همچنین از آنجا که رفته رفته تامین مالی هزینه‌های میزبانی از بخش عمومی به بخش خصوصی منتقل شده است و قسمت اعظم هزینه‌های عمومی را مالیات دهندگان می‌پردازند، اهمیت مدیریت هزینه‌ها و منافع حاصل از آن دو چندان شده و عملکرد مسوولان در این زمینه زیر نظر شهروندان قرار می‌گیرد. در صد سال گذشته روش‌های مختلفی برای تامین مالی هزینه‌های المپیک اتخاذ شده است. یکی از دلایل مهم تنوع برگزاری این بازی‌ها در کشورهای متفاوت از نظر ساختار اقتصادی است. طبیعتا تامین مالی المپیک ۱۹۸۴ لس‌آنجلس و ۱۹۹۶ آتلانتا در آمریکا با ساختار اقتصادی سرمایه داری دموکراتیک، بسیار متفاوت از تامین مالی المپیک ۱۹۸۰ مسکو با ساختار کمونیستی و تک حزبی است. بنابراین به دلیل این تفاوت ساختاری و نیز تفاوت در زیر ساخت‌های کشورهای مختلف میزبان عموما از روش‌های مختلف هزینه‌های برگزاری تامین شده است. با این حال می‌توان مدل‌های تامین مالی آن را در سه دسته و دوره طبقه‌بندی کرد.


دوره اول از سال 1896 - 1968 به دلیل محدودیت المپیک به ورزشکاران آماتور، هزینه‌های بالای مسافرت، نبود رسانه‌های فراگیر این بازی‌ها در سطح محدود و کوچک برگزار می‌شد. به همین دلیل تاثیرات اقتصادی کلان آن قابل توجه نبود. عمدتا تامین مالی در این دوران از طریق کمک‌های بخش خصوصی صورت می‌گرفت. دوره دوم از سال 1969 - 1980 به دلیل افزایش توجه جهانی و نیز گسترش حجم و اندازه بازی‌ها نیاز به منابع مالی جدید احساس شد. همچنین افزایش توجه رسانه‌ها به این بازی‌ها باعث ظهور اسپانسرها و حق پخش تلویزیونی به عنوان یکی از منابع درآمدیشد. در این دوره این فهم حاصل شد که المپیک دارای اثرات اقتصادی کوتاه مدت و بلند مدت قابل ملاحظه ای چه مثبت و چه منفی بر کشور میزبان است. المپیک مونیخ و مونترال هر دو از منابع عمومی تامین مالی شدند و هرچند اطلاعات اندکی در مورد المپیک 1980 مسکو وجود دارد اما با توجه به ساختار اقتصادی شوروی روش تامین مالی آن امری واضح به نظر می‌رسد.


دوره سوم از سال 2002 - 1981 بدهی ناشی از المپیک مونترال به واضحی هزینه‌های سنگین این بازی‌ها را نشان داد. به همین دلیل در المپیک 1984 هیچ کشوری جز آمریکا وارد رقابت برای اخذ میزبانی نشد. در طول فرآیند آماده سازی المپیک لس‌آنجلس رفراندومی برگزار شد که نتیجه آن مخالفت مردم برای استفاده از منابع عمومی برای آماده‌سازی بازی‌ها بود، بنابراین مسوولان برگزاری به دنبال راه‌های جایگزین منابع عمومی بودند. راه جایگزینی که انتخاب شد استفاده از درآمد‌های حاصل از فروش حق پخش تلویزیونی، تبلیغات و جذب اسپانسر بود. رفته رفته مدل تامین مالی این بازی‌ها به صورت ترکیبی از منابع عمومی و خصوصی درآمد. هرچند درصد استفاده از این منابع در المپیک‌های مختلف متفاوت بود، اما به تدریج سهم بخش خصوصی از تامین مالی بازی‌ها بیشتر می‌شد. بازی‌های 1988 سئول، 1992 بارسلون و 2000 سیدنی هر سه از یک مدل مختلط تامین مالی بهره گرفتند.


البته درجه توسعه یافتگی نسبی زیرساخت‌های میزبان امر تعیین‌کننده‌ای در انتخاب مدل‌های تامین مالی دارد. برای مثال به دلیل توسعه‌یافتگی نسبی کمتر زیرساختی در ۱۹۷۶ مونترال، بارسلون۱۹۹۲ و ۱۹۸۸ سئول نیاز به صرف منابع بخش عمومی بیشتری وجود داشت. اما در المپیک ۱۹۸۴ لس‌آنجلس، ۱۹۹۶ آتلانتا و ۲۰۰۰ سیدنی به دلیل استعدادهای زیرساختی اقتصاد نیاز کمتری به منابع بخش عمومی وجود داشت.
*دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
Yasin.asadi۱۳۶۷@gmail.com
مطالب بیشتر را در صفحات ورزش، بازار دیجیتال و پرونده (2۴،2۵،2۸،2۹) بخوانید.