میزبانی بازیهای المپیک: آری یا خیر؟
المپیک تابستانی هر چهار سال یکبار برای ۱۷ روز توجه جهانیان را به خود جلب میکند و شهر میزبان پوشش رسانهای وسیعی دریافت میدارد. هنوز بسیاری بر این عقیدهاند که هزینه سرسامآور بازیهای المپیک به معنی صورتحسابهای برزمینمانده و استادیومهای خالی، بعد از پایان آن ۱۷ روز است. مونترال، میزبان المپیک ۱۹۷۶، تا به امروز هزینه برگزاری بازیها را بازپرداخت میکند و المپیک ۲۰۰۴ آتن میلیاردها یورو هزینه بر بودجه عمومی تحمیل کرد. فساد در روند واگذاری میزبانی بازیهای زمستانی ۲۰۰۲ به سالت سیتی رسوایی بزرگی به بار آورد و آشکار کرد که ۱۳ تن از ۱۲۴ نفر اعضای کمیته بینالمللی المپیک IOC که مسوول تعیین میزبان بازیها بودند به وسیله رشوه و هدایا خریده شده بودند. از آن زمان IOC مقررات خود را سختتر کرده است؛ اما شایعات فساد تنی چند از اعضا باقی بود که در ۲۰۰۴ توسط رسانهها افشا شد. طرفداران میزبانی در حینی که به طور کلی میپذیرند آنها به ناچار مبلغ زیادی هزینه میکنند، استدلال میکنند فاکتور رضایت خاطر ملی و منافع درازمدت این هزینهها را توجیه میکند. میزبانی المپیک دارای موافقان و مخالفان جدی است که هر کدام به جوانب خاصی اشاره میکنند. اما در نهایت این سیاستگذاران هستند که تصمیم نهایی را میگیرند. البته توجه به این نظرات موافق و مخالف و تطبیق این جوانب بر ساختارهای اقتصادی سیاسی کشورهای متقاضی میزبانی موجب میشود کشورها بتوانند بهرهبرداری بهینه را از این رویداد برده و موجبات تقویت ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را فراهم آورند.
آیا المپیک به اقتصاد میزبان یاری میرساند؟
موافقان: میزبانی المپیک بازسازی، سرمایهگذاری و منافع درازمدت اقتصادی را تقویت میکند. IOC مشتاق است میزانی را به شهرهایی که دهکدههای المپیکشان را در مناطق محروم که نیاز به بازسازی دارند، قرار میدهند واگذار نماید. المپیک ۱۹۹۲ بارسلون سببی شد برای بازسازی کامل بندر و ساحل شهر با احداث یک ساحل مصنوعی و منطقه فرهنگی کنارساحلی که یک جاذبه توریستی همیشگی را موجب گشت. در کنار ساخت استادیومها و مجموعههای ورزشی تفریحی، دهکدههای المپیک بین ۵۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ خانه جدید ایجاد میکند که دست دولتها را در عرضه آنها به عنوان خانههای ارزانقیمت باز میکند (مانند آنچه برای ۲۰۱۲ لندن پیشنهاد شده است). هرچند این پروژهها میتواند بدون المپیک نیز تکمیل شوند، اما مشخصا این رویداد به صورت یک انگیزه مضاعف ظهور میکند و در کیفیت و کمیت اجرای این پروژهها (یک مجموعه کامل شامل حمل و نقل، اقامتگاه، استادیوم، فضای سبز و غیره) تاثیر بسزایی میگذارد. یک نمونه برای این امر در لندن طرح ساخت ریل زیرزمینی ۱۵میلیاردی به نام ریل متقاطع است که برای اولین بار ۲۰ سال پیش پیشنهاد داده شد؛ اما تنها حالا، آن هم به خاطر میزبانی المپیک ۲۰۱۲ لندن به انجام میرسد. نظارت بینالمللی بر روی برنامه ساختوساز برای آمادگی بازیها به این معنی است که بیشتر محتمل است استاندارد بالایی لحاظ شود. (نظارت دقیق آمادهسازیهای المپیک ۲۰۰۴ آتن را در نظر بگیرید).
در حالی که هیچ کدام از المپیکهای اخیر سودی آنی نداشته است؛ اما هزینه اجرایی و زیرساخت سازی آن کاملا مشهود و قابل لمس است. المپیک ملت میزبان را در مقابل دنیا به ویترین میگذارد و بیشتر میزبانان یک تغییر عمده در توریسم را در سالهای بعد از المپیک به خود دیدهاند (تخمین زده میشود استرالیا دو میلیارد دلار افزایش درآمد توریستی در چهار سال بعد از المپیک ۲۰۰۰ سیدنی به دست آورده است).
المپیک نمایش قدرت اقتصادی و فرصتها است. میزبانی بازیها به دلیل تمرکز شدید رسانهای که بازیها را همراهی میکند، میتواند راهی برای عرضه دیدگاه سیاسی باشد. در طول دوران جنگ سرد هردو المپیک ۱۹۸۰ مسکو و ۱۹۸۴ لسآنجلس توسط اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا برای نشان دادن قدرت اقتصادیشان مورد استفاده قرار گرفتند. سئول در ۱۹۸۸ برای نشان دادن بلوغ اقتصادی و سیاسیاش از بازیها استفاده کرد. المپیک پکن در ۲۰۰۸ به عقیده بسیاری به عنوان ابزاری برای پذیرش چین در جامعه جهانی و پاسخی به انتقادات به عدم رعایت سیستماتیک حقوق شهروندی نظام حاکم و طریقی برای نمایش رشد اقتصادیاش استفاده شد.
مخالفان: میزبانی بسیار پرهزینه است. در دوران اخیر المپیکها هرگز سود مستقیمی نداشته اند. برگزاری المپیک ۲۰۱۲ لندن به تنهایی برای شهر میزبان حدود ۲۰ میلیارد دلار هزینه دربر داشته است. به خاطر مسائل امنیتی، آتن از کل ۱۲میلیارد که به بازیهای ۲۰۰۴ اختصاص داده شده بود ۵/ ۱ میلیارد دلار را خرج تامین امنیت کرد. مسوولیت این هزینه بر دوش دولت و بنابراین بر دوش مالیاتدهندگان، شرکتها و افراد است. پروژههای بزرگ بهطور چشمگیری نیاز به تخصیص بودجه عمومی دارد. ساکنان لسآنجلس با پرداخت بودجه سنگین المپیک ۱۹۸۴ از طریق مالیات محلیشان طی یک رفراندوم مخالفت کردند.
میزبانی میراث سودمندی از خود به جا نمیگذارد. یک استادیوم ۸۰۰۰۰ نفره، استخرها، پیستهای اسبسواری، والیبال ساحلی و غیره. بسیاری از این استادیومها بعد از پایان بازیها هرگز دوباره مورد استفاده قرار نمیگیرند. حتی در استرالیا که مردم تمایل ورزشی بالایی دارند. استادیومهای درحال استفاده در سیدنی برای نگهداری سالانه ۳۲ میلیون دلار هزینه بر دوش مالیاتدهندگان میگذارد. بهتر است بهجای صرف هزینه برای ساخت استادیومها و جلبنظر IOC به فکر ساخت مسکن و زیرساختهای حملونقلی متناسب با نیاز ساکنان محلی باشیم. تا آنجایی که به توریسم مربوط است، یونان حتی ممکن است در سالهای ۳-۲۰۰۲ ضرر کرده باشد چنانکه بازدیدکنندگان بالقوه، با ترسی که از ناحیه داستانهایی درباره کارگران ساختمانی اخلالگر، نگرانیهای امنیتی و ترس از شلوغی بیش از حد بر آنها وارد شد، از سفر به آنجا منصرف شده باشند.
آیا المپیک باعث ایجاد غرور ملی میشود؟
موافقان: المپیک غرور ملی را موجب میشود. مشکل بتوان قیمتی را روی آوازهای که رویدادهای ورزشی بینالمللی ایجاد میکند گذاشت. به پاریس جام جهانی فوتبال ۱۹۹۸ یا سیدنی زمان المپیک ۲۰۰۲ فکر کنید. حتی موفقیت ورزشی خارج از کشور میتواند یک ملت را متحد کند (یک مثال در این زمینه موفقیت تیم راگبی انگلستان در جام جهانی راگبی ۲۰۰۳ در استرالیا است)چه برسد به اینکه موفقیت ورزشی در خاک خود کشور به دست آید. دولتها از امکانات بالقوه بالابردن غرور ملی و وحدت ملی آگاه هستند. پاریس در جریان رقابت برای دریافت میزبانی المپیک ۲۰۱۲ از فوتبالیست معروف، زینالدین زیدان به عنوان سفیر استفاده کرد تا نشان دهند که چگونه میزبانی المپیک، پاریسیها را هرچند با گذشته متفاوت دور هم جمع میکند. به خاطر این عامل احساس رضایت است که شمار فراوانی از مردم خواهان آنند که شهرشان میزبانی المپیک را بر عهده بگیرد (۹۷ درصد پاریسیها و ۸۷ درصد لندنیها خواهان المپیک ۲۰۱۲ بودند).
مخالفان: هیچ ضمانتی وجود ندارد که کشوری از میزبانی عامل رضایت خاطر را تجربه کند. در آتن بسیاری از استادیومها به دلیل عملکرد ضعیف تیم یونان خالی از تماشاگر بود. تنها زمانی یک دوره از مسابقات زبانزد خاص و عام بوده که کشور میزبان در آن مسابقات عملکرد خوبی داشته است (انگلستان به نیمههایی یورو ۹۶ رسید، فرانسه جام جهانی ۱۹۹۸ را برد). احساس رضایت میتواند حتی زمانی که تیم در آن سوی دنیا برنده میشود وجود داشته باشد و ضرورتا نیازی به میزبانی برای فراهم شدن موجبات این رضایت خاطر وجود ندارد.
آیا المپیک باعث فساد میشود؟
موافقان: روند واگذاری میزبانی اکنون کاملا روشن و قابل اعتماد است. در طول بازیهای ۱۹۹۸ سالتسیتی رسوایی سطوح عظیمی از فساد محلی را برملا ساخت، دبیر IOC ژاک روگ گامهای مهمی را برای ریشهکنی آن برداشته است. شهرها اکنون میتوانند مطمئن باشند که بهترین، رقابت برای میزبانی را خواهد برد.
مخالفان: روند رقابت برای میزبانی خودش بهشدت سیاسی است. IOC سعی دارد به گونهای عمل کند که انتخاب میزبان کیفیتی بالاتر و تاثیرپذیری از روابط شخصی و فشارهای بینالمللی پایینتر داشته باشد، اما عملا رعایت این موارد امکانپذیر نیست. با توجه به اینکه المپیک در بین قارهها روندی گردشی دارد، اگر یک شهر انتخاب نشود تا شانس بعدی حداقل ۱۲ سال طول میکشد بنابراین کشورها سعی میکنند رقابت برای کسب میزبانی را به هر طریق ممکن برنده شوند.
آیا میزبانی المپیک دارای منافع اجتماعی است؟
موافقان: میزبانی بر کل جامعه اثر میگذارد. المپیک شامل صدها رویداد و مسابقه میباشد و بنابراین فرصتی برای کل کشور به وجود میآورد تا احساس کنند مشارکتی داشتهاند. اردوهای آمادگی اغلب خارج از شهر میزبان هستند، مسابقاتی مانند قایقرانی و تیراندازی از این قبیلاند، تا اینکه بقیه کشور نیز منتفع شوند. تاثیر پایدار این امر بر نسلی از مردم جوان است که نسبت به ورزش شور و شوق دارند. با در نظرگرفتن چاقی کودکی و رکود ورزش در مدارس، این تنها میتواند امری مثبت باشد.
مخالفان: میزبانی تنها بر یک شهر تاثیر دارد. در کشورهای بزرگی مانند ایالات متحده و چین، منافع المپیک تقریبا کاملا در شهر میزبان تمرکز دارد. حتی در کشورهای کوچکتر، منافع یک مسابقه فوتبال که خارج از شهر میزبان برگذار شده است یا یک اردوگاه آمادگی قابل اغماض است. اغلب شهرهای پایتخت انتخاب میشوند (به دنبال عدم موفقیت بیرمینگام در ۱۹۹۲ و منچستر در ۱۹۹۶ و ۲۰۰۰ IOC به انگلستان اعلام کرد که تنها درخواست از جانب لندن احتمال برد دارد).
ارسال نظر