موانع عمده رشد صنایع نساجی در ایران
با توجه به آمار و ارقام بیست سال گذشته برای صنعت نساجی کشور این سال‌ها، سال‌هایی پر فراز و نشیب و طاقت‌فرسا بوده است که متاسفانه تمام شواهد و قرائن از این نکته حکایت می‌کند که این صنعت کارآفرین و اشتغالزا دوران سستی قبل از موت را طی می‌کند. البته این مشکل تنها گریبان جمهوری اسلامی ایران را نگرفته است، بلکه هجوم چین به بازارهای جهانی شامل حال بازار ایران هم شده که می‌توان آن را مهم‌ترین حلقه نابودی صنعت نساجی کشور قلمداد کرد.
در درجات بعدی گرانی مواد اولیه، استهلاک ماشین‌آلات، قوانین دست و پا گیر، معضلات کارگری و سوءمدیریت و... همه و همه دست به دست هم می‌دهد تا نتوانیم حتی بر مشکلات جاری خود غلبه کنیم.

مهندس فخاری _ با توجه به آمار و ارقام بیست سال گذشته برای صنعت نساجی کشور این سال‌ها، سال‌هایی پر فراز و نشیب و طاقت‌فرسا بوده است که متاسفانه تمام شواهد و قرائن از این نکته حکایت می‌کند که این صنعت کارآفرین و اشتغالزا دوران سستی قبل از موت را طی می‌کند. البته این مشکل تنها گریبان جمهوری اسلامی ایران را نگرفته است بلکه هجوم چین به بازارهای جهانی شامل حال بازار ایران هم شده که می‌توان آن را مهم‌ترین حلقه نابودی صنعت نساجی کشور قلمداد کرد. در درجات بعدی گرانی مواد اولیه، استهلاک ماشین‌آلات، قوانین دست و پا گیر، معضلات کارگری و سوءمدیریت و... همه و همه دست به دست هم می‌دهد تا نتوانیم حتی بر مشکلات جاری خود غلبه کنیم.

به طور کلی بالا بودن قیمت تمام شده کالا در ایران به قاچاق رونق می‌دهد و متاسفانه طول مرزهای مشترک آبی و خاکی باعث ورود کالاهای قاچاق می‌شود و توان رقابت را به دلیل فوق (بالا بودن قیمت) می‌گیرد و کارخانه‌ها با زیان انباشته ناشی از عملیات تولیدی به مرز نابودی نزدیک‌تر می‌کند و این خود باعث تعطیلی واحدهای تولیدی و افزایش بیکاری و بالطبع ناهنجاری‌های اجتماعی می‌شود.
گرانی مواد اولیه از دیگر معضلات است، به طور مثال تامین پنبه به عنوان ماده اولیه در همان ابتدا تولید را با چالش روبه‌رو می‌کند برای صاحب صنعت نساجی که مجبور به خرید پنبه داخلی با قیمت گران می‌باشد به عنوان تولیدکننده صنعتی باید از تولیدکننده کشاورزی حمایت کند این سوال مطرح است که نقش دولت در این بین چیست؟
برای مصرف بنزین در کشور یارانه پرداخت می‌شود ولی برای کشت پنبه به عنوان محصول استراتژیک هیچ‌گونه تمهیداتی در نظر گرفته نمی‌شود. تولید محصولی که در سال 1355 به مقدار 230هزار تن بوده است در سال‌جاری به 100هزار تن رسیده است در حالی که کشور ترکمنستان با 4میلیون نفر جمعیت بیش از یک میلیون تن تولید پنبه دارد.
جهت حل این معضل چه باید کرد؟ مسوولیت‌ها چگونه باید تقسیم شود؟
1 - واضح است برای حمایت از تولیدکنندگان باید تشکیلاتی بسیار قوی ایجاد شود مخصوصا برای تولیدکنندگان فرآورده‌های نساجی اگر از تولیدکننده حمایت شود قطعا با توجه به همه‌گیر شدن تجارت الکترونیکی و لاجرم آگاهی مصرف‌کننده از قیمت‌ها، تولیدکننده مجبور است جهت بقای خود کالای خود را باقیمت روز تطبیق دهد تا بتواند در بازار رقابت ادامه حیات بدهد. به طور مثال در بین نمایشگاه ITM ترکیه که 11 تیرماه برگزار شد 24درصد از کل بازدیدکنندگان که به رقمی حدود ده‌هزار نفر بالغ می‌شدند را هموطنان ما تشکیل داده بودند و این یعنی اطلاع از آنچه در دنیای نساجی می‌گذرد.
۲ - با توجه به رشد سریع، آسیا در صنعت نساجی قطعا در آینده‌ای نزدیک به مرکز بازار جهانی تبدیل خواهد شد. پس باید از این فرصت نهایت استفاده را برای تجهیز واحدهای نساجی به تکنولوژی روز نمود. بالا بردن کیفیت تولید، پایین آوردن قیمت تمام شده، انتخاب بازار هدف و تولید کالا با معیارهای آن، شراکت با مارک‌های معروف جهانی با توجه به سوق‌الجیشی بودن ایران جهت صادرات کالا به بازارهای مختلف و همچنین بازار ۷۰میلیونی داخل و... می‌تواند به احیای این صنعت کهن کشورمان کمکی بزرگ بنماید.
3 - آموزش به روز مدیران بازرگانی واحدهای تولید جهت فراگیری روش‌های نوین فروش و بازاریابی نیز می‌تواند در حل این معضل کمک کند.


4 - تسهیل روابط خارجی و اتخاذ سیاست‌های پولی و مالی ماندگار و ثابت جهت جذب سرمایه‌‌های خارجی و شریک‌های متخصص و معتمد در این زمینه.
در ارتباط با مشکلات صنایع به خصوص صنعت نساجی سخن بسیار می‌توان گفت چون در حال حاضر در سطح کشور حدود ۸۷۰۰واحد نساجی وجود دارد که عموما به نوعی دچار بحران هستند در چنین شرایطی که بحث قاچاق و عدم وجود قوانین دامپینگ و رقابت‌پذیری در جامعه ما مطرح می‌باشد باید سیاست‌های کلان دولت را در ارتباط با جایگاه صنعت نساجی در برنامه‌های آتی جویا شد.
در حالی که توان خرید مردم کاهش یافته است (در بحث تجارت داخلی) قیمت‌های تمام‌شده افزایش یافته است. از سوی دیگر در برخی از اقلام با اشباع بازار روبه‌رو هستیم. به عبارتی جایگاه این صنعت باید مشخص شود اگر وجود آن ضروری است، برای چه هدفی می‌باشد؟ اگر این صنعت بعد از صنایع نفتی بزرگ‌ترین صنعت کشور است به لحاظ اشتغالزایی، قدمت، افزایش ارزش افزوده مواداولیه داخلی چه برنامه‌ای برای تقویت آن داریم؟ اگر قرار است به سازمان تجارت جهانی بپیوندیم آیا صنعت ما توان رقابت را دارد یا خیر؟ آیا تولید ما صادراتی است و به این صنعت با دید ارزآوری می‌نگریم و یا انتظارمان این است که اشتغالزایی کنیم و بحران‌ها را کنترل کنیم؟ خوب هر کدام از سوالات فوق پاسخ خود را دارد که متاسفانه برای رسیدن به یکی دیگری را باید فدا کنیم.
به ۴عنصر اصلی تولید یعنی مواداولیه با کیفیت، نیروی انسانی یا دستمزد، انرژی و ماشین‌آلات توجه شما را جلب می‌کنم که همگی در قیمت تمام‌شده کالا نقش اساسی دارند. نگاه کنیم در این بازار رقابتی در کجا قرار گرفته‌ایم و
چه قدر می‌توانیم خود را با شرایط روز تطبیق دهیم. شاید در اذهان تــــداعی شــــود مشکلات عمده ما در تولید است ضمن تایید، عرض می‌شود تولید مشکل دارد ولی معضل اصلی در بحث تجارت و مارکتینگ می‌باشد یعنی باید بخش بازرگانی کشور به شدت تقویت و به روز شود در این شرایط حمایت‌های مالی و معنوی دولت کارساز است اصلاح قوانین مالیاتی و اعتماد به تولیدکننده، اصلاح قوانین کار وام‌های کم‌بهره و طویل‌المدت، حمایت واقعی از صادرات به طوری که با تغییر شرایط قوانین تغییر نکند (توجه شما را به آمار جالب صادرات سال 1374 به آسیای میانه جلب می‌کنیم که با گران‌شدن دلار متاسفانه به راحتی صادرات ما به بازار آسیای میانه در روسیه به حداقل خود رسید. دخالت دولت جهت کنترل قیمت ارز باعث قطع صادرات شد و بعد از آن هم هیچ‌کس پاسخگو نبود و به همین راحتی این بازار مطلوب را از دست دادیم). تسهیلات جهت نوسازی و مشارکت با مارک‌های معروف جهانی با حداقل بهره، اهمیت دادن به تحقیقات کاربردی و تشویق خلاقیت‌ها و نوآوری‌ها که به لطف خدا در این زمینه واقعا حمایت‌های لازم شده است، نوسازی نرم‌افزاری که بسیار پیچیده و عمیق می‌باشد.
پیدا کردن بازارهای هدف و تولید برای آن، نه اینکه ما تولیدات خود را بخواهم صادر بکنیم که این امر نمی‌تواند درازمدت باشد، خرید مواداولیه ارزان و با کیفیت چه از منابع خارجی و رفع محدودیت‌های وارداتی البته در شرایط مساوی باید از منابع داخلی استفاده شود.
نکته پایانی این است که اگر بخواهیم در بازار جهانی حضور فعال و سهمیه مناسب داشته باشیم باید به علم و آگاهی‌های علمی و فنی روز، ماشین‌آلات با تکنولوژی روز، مدیریت قوی و سالم و جوان، کارگران متعهد به کار و صبور، یاربودن مدیران بالادستی و کار شبانه‌روزی و اتکا به این نکته که (نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود،... مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد).