بررسی «دنیای اقتصاد» از وضعیت بازار سهام در ۲ برهه نشان داد
بورس در سال اول دولتهای نهم و یازدهم
علیرضا باغانی: نوزدهم شهریور ماه سال گذشته بود که ریاست علی صالح آبادی در سازمان بورس و اوراق بهادار توسط وزیر اقتصاد دولت تدبیر و امید تمدید و تثبیت شد. یعنی در شرایط کنونی میتوان گفت بیش از یک سال است که بازار سرمایه ایران بر اساس سیاستها، استراتژیها و نظرات «تدبیر و امیدی»ها اداره میشود و مدیران سازمان بورس در طول یک سال گذشته سعی کردند که خود را با سیاستهای دولت حسن روحانی تطبیق دهند. صالح آبادی پس از ۱۹ شهریور سال گذشته بلافاصله پس از ابقا به اصلاح واحدهایی پرداخت که از نظر بازار دارای مشکل و چالش بود.
علیرضا باغانی: نوزدهم شهریور ماه سال گذشته بود که ریاست علی صالح آبادی در سازمان بورس و اوراق بهادار توسط وزیر اقتصاد دولت تدبیر و امید تمدید و تثبیت شد. یعنی در شرایط کنونی میتوان گفت بیش از یک سال است که بازار سرمایه ایران بر اساس سیاستها، استراتژیها و نظرات «تدبیر و امیدی»ها اداره میشود و مدیران سازمان بورس در طول یک سال گذشته سعی کردند که خود را با سیاستهای دولت حسن روحانی تطبیق دهند. صالح آبادی پس از ۱۹ شهریور سال گذشته بلافاصله پس از ابقا به اصلاح واحدهایی پرداخت که از نظر بازار دارای مشکل و چالش بود. او سه معاون خود را تعویض و جابهجا کرد و برخی از مدیران بخش نظارت کلا از سازمان خداحافظی کردند و در مجموع نظارتیها سعی کردند تا بر خلاف گذشته از تقابل با خواستههای بازار پرهیز کرده و راه اعتدال را در پیش گیرند.
بنابراین اگر بخواهیم نگاهی مقایسهای داشته باشیم به سیاستهای کلی بازار در سال اول دولت حسن روحانی، میتوانیم بگوییم که مدیران سازمان بورس در این دوره بیش از ۱۲ ماهه پوزیشن اعتدالگرایی به خود گرفته و البته به واقع توانستند در اکثریت تصمیمگیریها از جاده انصاف خارج نشده و واقعا متعادل ظاهر شوند. درست بر عکس دولت گذشته؛ چراکه در سال ۸۴ همزمان با پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری شاهد بودیم که اساسا فلسفه وجودی بورس زیر سوال رفت.
از گوشه و کنار حرف و حدیثهایی درخصوص تشبیه بورس به «قمار» مطرح میشد و عملا در سال اول فعالیت احمدینژاد بورس تهران عرضاندام خاصی در کشور نداشت و اساسا حتی جایی نبود برای اظهار نظر. اما بهتر است برای مقایسه از زاویه آمار هم به این بازار نگاه کنیم. بررسیها نشان میدهد بازار طی سال نخست دولت احمدینژاد با افت ۱۲ درصدی شاخص همراه شده است و این در شرایطی بود که قهر سرمایهگذاران با بازار به قیمت افت ۱۰درصدی ارزش ریالی بازار نیز تمام شد و متوسط P/E بازار با افت ۹ درصدی مواجه شد.
حال آنکه در سال نخست دولت روحانی شاخص ۲۵درصد افزایش یافت و در این میان ارزش معاملات نیز با رشد ۲۳ درصدی همراه شد، لیکن افت قیمتی به کاهش پنج درصدی نسبت P/E منتج شد.
بخشی از افزایش ارزش بازار هم به دلیل افزایش سرمایه شرکتها و ورود شرکتهای جدید به بازار بود به گونهای که در سال نخست دولت روحانی تعداد نمادهای فعال با ۱۰درصد رشد همراه بود، اما این رشد برای دولت احمدینژاد به ۲درصد بالغ شد. جزئیات دقیقتر در جدول همراه آورده شده است.
آنچه در ظاهر میتوان برای عموم تعریف کرد رشد بیش از ۶.۷۵ برابری شاخص در طول ۹سال اخیر است. ارزش بازار از لحاظ ریالی بیش از ۱۱.۶ برابر شده است و همه عوامل نشان از بزرگ شدن بورس در دوران ۸ ساله دولت احمدینژاد و یکساله دولت روحانی دارد که در نمودارهای موجود به وضوح مشخص است.
با توجه به تغییرات در فرمول لاسپیرز که مبنای محاسبه شاخص است و با نوسانات مختلف ارزش ریال طی این ۹سال به سراغ فاکتورهای دقیقتر میرویم. با دقت بیشتر در شرایط بازار و ریز شدن در آن میتوان دریافت که با ایجاد فاکتوری ابتکاری از ارزش بازار و تعداد سهام منتشر شده، عددی تحت عنوان متوسط قیمت یک سهم بورس را میتوان به دست آورد. این قیمت که همگرایی مناسبی با نسبت P/E بازار دارد، در نمودار به خوبی نمایش داده شده که در هر دو دوره سال نخست ریاست جمهوری روند نزولی داشته اما P/E بازار در سال نخست ریاستجمهوری احمدینژاد با شیب بیشتری افت کرده است.
اما اگر واقعیت را بخواهیم بدانیم، آنچه در محاسبات سایتهای نماگر بورس نمیآید اما در جیب سهامداران به خوبی نمایش داده میشود، تحت عنوان دو فاکتور دلاری را بررسی میکنیم. نخست ارزش بازار بر اساس میلیارد دلار است که رشد ۳.۳ برابری آن طی این مدت در نمودار نشان داده شده است. (رشد ۶/۱۱ برابری ارزش ریالی در طول ۹ سال نشان داده شد) دومین فاکتور قیمت متوسط یک سهم در بورس بر اساس دلار است که مطابق نمودار موجود نشان داده شده است. عملا اگر یک سهامدار بورسی در شهریور سال ۸۴ برای خرید یک برگه سهم رقمی معادل ۴۳ سنت آمریکا پرداخت میکرد، یک سال بعد یعنی شهریور ۸۵ ارزش سهام به ۳۳ سنت کاهش یافته بود.
در مجموع پس از ۸ سال ریاست جمهوری احمدینژاد در شهریور ۹۲، ارزش یک برگه سهام به ۱۵سنت رسید و در طول یک سال دولت روحانی این رقم به ۱۳سنت رسید. در سال نخست ریاستجمهوری دولت احمدینژاد ارزش دلاری هر برگه سهم ۲۲درصد کاهش یافت و در سال اول دولت روحانی معادل ۱۴درصد افت را تجربه کرد و در مجموع ۸ سال دولت احمدینژاد ارزش هر برگه سهم به حدود یک سوم قیمت اسمی خود رسید.
با توجه به آثار مستقیم دلار و تورم از محاسبه میزان تورم در این مدت صرف نظر میکنیم و حتی بدون احتساب هزینه فرصت طی این ۸ یا ۹ سال، داراییهای یک سهامدار با شیبی بسیار تند کاهش یافته است که بخش بزرگی از این افت ناشی از کوچک شدن اقتصاد و آثار مستقیم آن بر بورس است و در واقع رکود و کاهش دارایی دلاری سهامداران وجه مشترک این دو دولت تا به این جای کار بوده است.
همان طور که میبینید، نگاه مقایسهای بین دو دولت احمدینژاد و روحانی نشان میدهد دولت تدبیر و امید از دولت دهم بهتر عمل کرده است. به تعبیری واضح تر دولت یازدهم روی خوش تری به بورس نشان داده است و دائما مدیران این دولت در اظهار نظرهای خود تک مضرابهایی بر رشد و توسعه بورس میزنند. اینکه بورس اولویت دولت است، بورس مورد حمایت دولت است، بازار سرمایه پتانسیل رشد دارد، تامین مالی باید از طریق بورس انجام شود و... تنها گوشهای از هزاران اظهار نظر آنها درباره توسعه بازار سرمایه ایران است. اما واقعیت این است که بخش عمدهای از رشد بورس در ماههای اول روی کار آمدن دولت حسن روحانی ناشی از خوشبینی به آینده بود. همه میدانیم که بورس بیش از امروز روایتگر آینده است و خیلیها معتقدند P/E سهام یا همان نسبت قیمت به درآمد هر سهم بر اساس اتفاقات آینده سهام شرکتها رقم میخورد و به قول بازاریها بازار به آینده P/E میدهد.
بنابراین اگر بازار در سال اول دولت روحانی ۲۵ درصد رشد کرده ناشی از عملکرد این دولت نبوده،بلکه صرفا به دلیل خوش بینی نسبت به روی کار آمدن دولت جدید و اقدامات آینده بوده است. از زمان روی کار آمدن جدی دولت هم که زمستان سال گذشته بود کشور وارد رکود تورمی شده است و از آن زمان تا کنون حدود ۹ ماه است که بازار ۲۰ درصد پایین آمده و عملا معاملات بازار سرمایه به حالت سکون در آمده است.
در نهایت تا به اینجای کار، عملکرد دولت در رشد اقتصادی و خروج از رکود آثار خود را در بازار سرمایه و صورتهای مالی شرکتها نشان نداده است. از هماکنون هم پیشبینیها از گزارشهای ۶ ماهه شرکتهای بزرگ بازار آن قدر خوشبینانه نیست که بتوان تحولی در بازار سرمایه دست کم تا یک ماه آینده (زمان انتشار گزارشهای ۶ ماهه)تصور کرد. بنابراین به لحاظ کلی میتوان گفت که دولت احمدینژاد در شروع کار اساسا اعتقاد خاصی به بورس و توسعه آن نداشت و پس از گذشت دو سال از شروع کار آن،تازه فعالان بازار سرمایه فضای امنی برای سرمایهگذاری پیدا کردند اما دولت حسن روحانی از همان ابتدا شعار بورس و توسعه آن را سر داده است، اما در عمل هنوز اتفاقی که منتهی به رشد این بازار شود رخ نداده است و تا این لحظه میتوان گفت تنها تفاوت بورسی روحانی با احمدینژاد رواج اعتدال در اداره بازار سرمایه است و بس... به امید تحقق رشدهای بهتر برای بورس دولت «تدبیر و امید».
ارسال نظر