تحلیل «حقیقی»های بورس با «حقوقی»ها فرق دارد
دلهره متفاوت سهامداران خرد
دنیای اقتصاد - ریزشهای اخیر بازار سرمایه کشور و تمرکز بر آرا و نظرات مسوولان و فعالان حقوقی بازار و نبود تشکیلاتی منسجم برای حقیقیهای بورس، فرصت لازم را از فعالان خرد بازار و سرمایهگذاران حقیقی برای اظهارنظر گرفته است. این در شرایطی است که بررسیهای میدانی «دنیای اقتصاد» و گشتوگذاری در عقاید معاملهگران حقیقی بازار حکایت از تفاوت دیدگاههای این گروه از فعالان دارد. در این بین اختلاف دیدگاه معاملهگران حقیقی در برابر حقوقیهای بازار و ارائه نگاهی نو، از ریزشهای اخیر حکایت از آن دارد که دولت و مجموعه بازار باید با دیدی متفاوت به این دسته از بازیگران بورس بنگرند؛ دیدی در جهت استفاده از نگاه کارشناسی این گروه به موضوعاتی از قبیل نرخ سودبانکی، سیاستهای دولت در عرصه کلان اقتصادی، روندهای سیاستگذاری در بورس، موانع و مشکلات قانونی موجود در بازار و مواردی از این دست.
دنیای اقتصاد - ریزشهای اخیر بازار سرمایه کشور و تمرکز بر آرا و نظرات مسوولان و فعالان حقوقی بازار و نبود تشکیلاتی منسجم برای حقیقیهای بورس، فرصت لازم را از فعالان خرد بازار و سرمایهگذاران حقیقی برای اظهارنظر گرفته است. این در شرایطی است که بررسیهای میدانی «دنیای اقتصاد» و گشتوگذاری در عقاید معاملهگران حقیقی بازار حکایت از تفاوت دیدگاههای این گروه از فعالان دارد. در این بین اختلاف دیدگاه معاملهگران حقیقی در برابر حقوقیهای بازار و ارائه نگاهی نو، از ریزشهای اخیر حکایت از آن دارد که دولت و مجموعه بازار باید با دیدی متفاوت به این دسته از بازیگران بورس بنگرند؛ دیدی در جهت استفاده از نگاه کارشناسی این گروه به موضوعاتی از قبیل نرخ سودبانکی، سیاستهای دولت در عرصه کلان اقتصادی، روندهای سیاستگذاری در بورس، موانع و مشکلات قانونی موجود در بازار و مواردی از این دست. نکته جالب اینکه فعالان خرد بازار تحلیلهایی کارشناسانهتر از معاملهگران حقوقی ارائه میکنند و در بستری کلان، دغدغههایی از جنس کل اقتصاد کشور را مطرح میکنند و خواهان حل مسائل بورس در ابعاد فراگیرتر هستند؛ نگاهی که برخلاف تحلیلهای بخشینگرانه
موجود است.
بررسی میدانی «دنیای اقتصاد» پاسخ میدهد
دلهره حقیقیهای بورس چیست؟
گروه بورس - حمزه بهادیوند چگینی: ریزشهای شدید بازار از نیمه دی ماه سال گذشته تاکنون رمق بازار را گرفته و فعالان حقیقی و حقوقی اعتمادی را که در ماههای ابتدایی دولت جدید به بورس داشتند تقریبا از دست دادهاند. بررسیهای «دنیای اقتصاد» نشان میدهد از زمان آغاز ریزشهای بورس در تاریخ ۱۶ دی ماه تا آخرین روز معاملاتی این بازار در روز چهارشنبه بورس تهران زیانی معادل ۱۸ درصد را نصیب معاملهگران خود کرده است.
با این حال روند مثبت پایان هفته گذشته نیز بهرغم حمایتهایی که قرار است دولت و مجلس از بازار به عمل آورند بسیار شکننده به نظر میرسد. در این میان جدا از معاملهگران حقوقی بازار که از منظر تشکیلاتی تاثیرات قابل ملاحظهای بر بازار دارند، معاملهگران حقیقی که فاقد تشکیلات حمایتی فعالی در بورس هستند نگرانتر به نظر میرسند. در این رابطه بررسی میدانی دنیای اقتصاد حکایت از آن دارد که در کنار نگرانیهای این گروه از فعالان بازار، تحلیلهای مناسبی از سمت این دسته مطرح میشود که قابل بررسی است. در ادامه نتیجه بخشی از بررسی میدانی دنیای اقتصاد از فعالان حقیقی بازار را بخوانید:
محمدی، یکی از معاملهگران بازار معتقد است ریزشهای اخیر بازار از زمانی اتفاق افتاد که دولت نگاه خود را از بازارها به سمت اقتصاد کلان سوق داد. وی که دانشجوی رشته مدیریت دانشگاه تهران است معتقد است وضعیت آشفته بازارها باعث شد دولت برای هدایت نقدینگی از بازارهای ارز، سکه و مسکن به سمت یک بازار استراتژیک همچون بورس، حمایتهای لازم را از این بازار به عمل آورد. از طرفی واکنش سریع و مثبت بورس به دولت روحانی نیز شرایط را مهیا کرد تا نقدینگی به این سمت هدایت شود، با این حال بعد از گذشت چند ماه از روی کار آمدن دولت، اقداماتی که در بودجه از طرف دولت صورت گرفت، این ذهنیت را ایجاد کرد که نگاه دولت از بخش خرد (بورس) به بخش کلان اقتصاد تغییر یافته و نتیجه این امر نیز آن شد که صنایع مختلف متناسب با تصمیمات دولت دچار مشکل شدند و سهامشان در بازار با افت روبهرو شد.
این فعال حقیقی بازار سرمایه میگوید به نظر میرسد دولت به این زودی از بورس حمایت نکند، چراکه برنامههای آن حول محور افت تورم (از طریق افزایش سود بانکی)، افزایش تولید (از طریق تقویت منابع بانکی و البته تا حدی در درجه دوم از طریق بورس) و افزایش درآمدهای دولت (از طریق هدفمندی یارانه ها) است و در هیچ یک از این موارد بورس در اولویت نیست، بنابراین حضور کوتاه مدت دولت - که آن هم با فشار نمایندگان و فعالان بازار صورت گرفت - خیلی زود رنگ خواهد باخت و پس از یک دوره کوتاه مدت روند مثبت بازار، دوباره دولت از بورس غافل خواهد شد.
در این میان البته به تحلیل دنیای اقتصاد، ذکر این نکته ضروری است که تعادل بخشی بین اجزای اصلی اقتصاد کشور در نهایت بازار سرمایه را نیز منتفع خواهد کرد. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری مییابد که بدانیم سیستم بانکی نقش انکارناپذیری را در تامین منابع مالی شرکتها بر عهده دارد. فارغ از قضاوت در این رابطه که آیا روش مذکور درست است یا خیر باید گفت فعلا شرایط کشور بر مبنای تامین از روش منابع بانکی است و تا رسیدن به جایگاهی که بازارهای اولیه در کنار بازارهای ثانویه سرمایه از نقش پررنگی برخوردار شوند نیازمند گذشت زمان هستیم. از طرفی دولت قصد دارد با کنترل تورم و افزایش رشد اقتصادی، شرایط مناسبی را برای توسعه بخش واقعی اقتصاد فراهم کند که این امر در نهایت به نفع بورس نیز هست.
نسرین م، دیگر معاملهگر بورس معتقد است دولت در صدد توسعه تعاملات با دنیا است و قاعدتا باید این خبر برای بورس رونق و بهبود را به همراه داشته باشد، اما واقعیت آن است که بازار نسبت به این اخبار بیش از حد واکنش مثبت نشان داد و به همین دلیل روند معکوس بازار با روشن شدن ابعاد اخبار سیاسی و اقتصادی امری طبیعی است.
این معاملهگر حقیقی بورس که خود را روانشناس معرفی کرد، معتقد است: بررسی روانی فعالان بازار نشان میدهد افراد حقیقی با تبعیت از حقوقیهای بازار و با پیروی از صف نشینی در حال حاضر نتایج معکوسی را تجربه میکنند که ناشی از قدرت پایین تحلیل سهام توسط فعالان بازار است. به عقیده وی، همین عامل باعث شده حتی حقوقیهای بازار با فروش سهم برای رسیدن قیمتهای سهام به کف و خرید دوباره همان سهم با حداقل قیمت، حقیقیها را نیز با خود همراه کرده و بازار یکدست در جهت حرکت حقوقیها اقدام کند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا به عقیده شما اقدامات حمایتی دولت میتواند بازار را با تغییر مواجه سازد، گفت: معتقدم حمایت حقوقیها از اهمیت بالایی برخوردار است. دولت باید حقوقیها را متقاعد کند ولی به نظر نمیرسد در این راه موفق عمل کرده باشد. وی افزود: سهامداران قدیمی بازار که نه بر اساس هیجانات آنی دولت جدید، بلکه بر اساس تحلیل در بازار حاضرند و حضور آنها نیز در بلندمدت باعث سودآوری این گروه شده طاقت بیشتری در برابر افت و خیزها دارند، چراکه افت را جزو طبیعت بازار میدانند، اما تداوم روند کاهشی بازار آن هم در یک دوره چند ماهه مانع از حضور متقاضیان جدید میشود.
وی همچنین افزود: افزایش نرخ سود سپردههای بانکی که دولت برای کنترل تورم از آن حمایت میکند زمانی به ثبات اقتصادی کمک میکند که منابع بانکی به سمت تولید هدایت شوند، با این حال آیا تضمینی برای این امر وجود دارد؟ اگر بانکها منابع عظیمی را به سمت بازار مسکن (نه تولید آن) هدایت کنند و اتفاق ناگواری مثل سالهای گذشته در این بخش رخ دهد هدف دولت تامین میشود؟
یک استاد بازنشسته دانشگاه نیز به عنوان معاملهگر بازار سرمایه در گفتوگو با دنیای اقتصاد تاکید کرد دولت اهداف مهمی را در دست اجرا دارد که از آن جمله میتوان به توسعه تجاری کشور، مقابله با رانتهای اقتصادی و اطلاعاتی، کاهش تورم، توسعه تولید و رشد اقتصادی، آزادسازی اقتصادی، اجرای قوانین معطل مانده اقتصادی از قبل و... اشاره کرد. وی در عین حال با اشاره به اینکه این اهداف با اهدافی همچون توسعه بورس و بهبود سرمایهگذاری در این بخش در تضاد نیست گفت: وقتی بین این 2 بحث تضاد منافع به وجود میآید باید به دنبال اشکالاتی بود که احتمالا در اجرا به وجود آمده است.
این فعال حقیقی بورس تهران در ادامه افزود: بانکها نرخهای سود سپرده را افزایش دادهاند، اما به نظر من این استدلال درستی نیست که بگوییم همه سرمایهها با این اقدام به سمت بانکها سوق یافتهاند، چراکه منطق بازار سرمایه بر اساس ریسک و پاداش است و این موضوع در بانکها دیده نمیشود و سرمایهگذاری در بانکها بر اساس ریسک صفر و بازده مشخص صورت میگیرد. به همین دلیل سرمایهگذارانی که طاقت ریسک دارند در هر حال در بازار باقی میمانند، مگر آنکه ریسکهای سیستمی باعث دلسردی فعالان بازار شود.
وی افزود: اگر دولت در برنامههای اقتصادی خود موفق عمل کند، انتظار میرود مواردی چون شرکتهایی که در حال حاضر با نصف ظرفیت خود به کار مشغولند، صادرات اندک و هزینه بالاتری تامین سرمایه، روند معکوس در پیش بگیرند و در این صورت نفع شرکتها به صورت سوددهی بیشتر خودنمایی میکند و طبعا بورس دوباره رونق گذشته خود را کسب خواهد کرد.
ح. رحمانی، دیگر فعال بازار که بازنشسته بانکی بود و خود را سرمایهگذار قدیمی بورس تهران معرفی کرد در این رابطه گفت: تنها موضوعی که به نظر میرسد با اتفاقات اخیر دچار خدشه شده اعتماد مردم به بورس به عنوان محلی برای سرمایهگذاری است.
وی افزود: بازدهی بورس در دهههای گذشته بسیار پایین و نوسانات آن اندک بود اما هرچه زمان میگذرد حضور فعالتر سرمایهگذاران باعث قوام و دوام بورس شده، به طوریکه این دوره طلایی ترین دوران بورس در تمام نیم قرن گذشته است. به گفته رحمانی با این حال باید گفت بازار به همان شدت نیازمند توجه دولت، مسوولان بورسی و سرمایهگذاران است.
این فعال حقیقی بورس افزود: متاسفانه اشکالات بسیار است و بین حقوقیها و حقیقیهای بازار انصاف برقرار نمیشود. حقوقیها به دلیل اطلاعاتی که در اختیار دارند حقیقیها را ناگزیر به همراهی کردهاند و این موضوع حتی با سوء استفاده حقوقیها نیز گاه توأم میشود که زیانهای بالایی برای حقیقیها و منافع هنگفتی را برای حقوقیها به همراه دارد. وی افزود: اگر دولت به زودی اعتماد از دست رفته را ترمیم نکند، باید منتظر یک بازار ارز و سکه متلاطم باشیم، همانطور که در حال حاضر نیز بازار دلار با روند صعودی روبهرو شده است.
وی اشکال دیگر را در تاخیر سازمان بورس در اقدامات حیاتی دانست و گفت: به عنوان یک نمونه دولت در فرآیند تصویب بودجه کشور اقدام به افزایش نرخ خوراک مجتمعهای پتروشیمی کرد و پیرو این خبر سهام این گروه شروع به ریزش کرد، اما بورس با یک تاخیر چند هفتهای این شرکتها را موظف به شفافسازی اثر این سیاست بر گروههای مربوط کرد که دیگر دیر بود و اتفاقی که نباید میافتاد، افتاد. به عنوان یک مثال دیگر، دولت در صدد است تا اهداف خود را در بحث هدفمندی یارانهها عملیاتی کند، اما هنوز هیچ شفافسازی برای شرکتهای بورسی صورت نگرفته تا خریداران سهام از واقعیتهای این تصمیمات بر بازار مطلع شوند.
به گفته رحمانی، حقوقیهای بازار هم که به واسطه قدرت بالای تحلیلگری از واقعیت مطلعند یا گزارشهای مربوط به این آثار را منعکس نمیکنند یا تصمیمات معکوس میگیرند تا بازار را به کف برسانند که در هر 2 صورت دود ریزش بازار به چشم معاملهگران حقیقی میرود. وی در ادامه گفت: توزیع اطلاعات بین حقیقیها و حقوقیها متوازن نیست و سازمان نیز در این زمینه اقدامی جدی انجام نداده است، به عنوان مثال امروزه ابزارهای مالی بسیار گسترده تری در قیاس با گذشته در بازار رواج یافته و فرصتهای سرمایهگذاری متنوع تری را شاهدیم، اما حقیقیها از این فرصتها بی خبرند یا نسبت به آنها آشنایی ندارند. در این شرایط تنها میتوانند اعتماد کرده و آنچه به آنها توصیه میشود را خریداری کنند که این موضوع اصلا اقدامی حرفهای نیست.
یکی از فعالان این بازار نیز که از جریانات اخیر بسیار گله مند بود با ابراز پشیمانی شدید از حضور در بورس گفت: «شما مطبوعاتیها حقایق بازار را منعکس نمیکنید و تنها خوراک مورد نیاز صفحات خود را تامین میکنید». وی معتقد است بورس تهران قربانی جناح بندیهای سیاسی است و چه بسا در این موضوعات مدیران نیز دخالت داشته باشند. وی با اشاره به برخی اقدامات برای تغییر مدیران بورسی گفت: اینکه مدیران بورسی با تغییر دولت ابقا شدند نشانه فشارها بر دولت در بازار سرمایه است و این فشارها نتایج کنونی را در بر داشته، چراکه حقوقیها که بزرگان بورس هستند حاضر به همکاری نیستند و وضعیتی را به وجود آوردهاند که دیگر قابل تحمل نیست.
(لازم به ذکر است که انعکاس این اظهارات بر اساس وظیفهای است که بر عهده روزنامه دنیای اقتصاد به عنوان یک روزنامه بیطرف قرار دارد و لزوما به معنای تایید یا رد این نظرات نیست.)
این فعال بازار سرمایه در ادامه افزود: در حال حاضر در کنار تغییر مدیریت باید قوانین نیز مورد بازبینی قرار گیرند و نهادهای نظارتی با قدرت و جدیت بیشتری ظاهر شوند.
دولت نیز باید قاطعانه تصمیم بگیرد که آیا به دنبال تعادل در بازار است یا آن را به حال خود رها کرده؟ وی افزود: ما حتی شاهد اظهارنظر دولت در زمینه بازار نیستیم و مشخص نیست دلیل سکوت دولت در برابر این ریزشها چیست و چرا برخلاف گذشته که حتی شخص رئیس جمهور با حضور در رسانه ملی از حمایتهای قاطع در برابر بازار سرمایه سخن میگفت، اکنون اظهار نظری را شاهد نیستیم؟ وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در کشور ما در برابر زیانهای مختلف امکان بیمه و تامین وجود دارد، اما در برابر ضررهای بورسی شاهد این وضع نیستیم و باید بیمه سهام در ایران راهاندازی شود تا در مواقع لزوم به داد ما سرمایهگذاران خرد برسد.
وی در بخش دیگری از نگرانیهای خود اعلام کرد ما سرمایهگذاران حقیقی و خرد حتی قدرت شکایت نداریم و از منظر حقوقی هیچ کس پاسخگوی زیان ما نیست. برخی نمادهای معاملاتی در بازار وجود دارد که 2 سال است مسدود شده، اما حتی سازمان به تلفنهای ما پاسخگو نیست و مرجعی رسمی برای پاسخگویی به ما وجود ندارد. تمام این موضوعات نشان میدهد سرمایهگذاران خرد و حقیقی بازار به شدت در بورس ایران در مضیقه هستند.
یک دبیر مدارس تهران نیز با دنیای اقتصاد گفتوگو کرد و مشکل کنونی بازار را در 3 بخش مورد بررسی قرار داد؛ وی معتقد است حضور سرمایهگذاران کم سواد (سواد بورسی)، قانع نبودن به سودهای پایین و در نهایت غیرشفاف بودن اطلاعات شرکتها سه عامل خطرناک و مضر به حال بازار در شرایط کنونی است که برای 2 مورد اول نمیتوان به این زودیها اقدامی انجام داد.
امینی میگوید: فرهنگسازی در بورس بهرغم حدود نیم قرن حضور این بازار در کشور هنوز ضعیف ارزیابی میشود و به همین دلیل فعالان بازار به جای اینکه قدرت تجزیه و تحلیل خود را از موضوعات بورسی افزایش دهند به دنبال کسب سود بالا در مدت زمان پایین هستند و عادت به این مساله آنها را از سودهای 30 تا 40 درصدی ناامید کرده و هر قدر پیشبینیها از سود 50 درصدی بازار در سال 93 حکایت دارد، این افراد راضی نمیشوند.
به گفته وی، در مورد سوم نیز باید سازمان نسبت به شفاف شدن اطلاعات شرکتها اقدامات جدی صورت دهد تا در دورهای انگیزههای کاذب برای جذب نقدینگی در بازار شکل نگیرد و باعث هجوم سرمایههایی نشود که با کوچکترین محرک وارد بازار میشوند و با کوچکترین نگرانی بازار را ترک میکنند.
بازار سرمایه کشور شرایط پیچیدهای را پشت سر میگذارد. از طرفی اقتصاد کلان سیاستهایی را میطلبد که با رونق بورس همخوانی گذشته را ندارد و از طرف دیگر، ابهامات موجود در برنامههای دولت بر دامنه نگرانیهای بازار افزوده است. در این شرایط حقیقیها نگران و منتظرند؛ نگران از این که تکلیف سرمایههای خرد این افراد چه میشود و منتظر اقدامات دولت، مجلس، سازمان بورس و حقوقیهای بازار.
ارسال نظر