اندر حکایت سرفصل جاری شرکا
کاظم وادیزاده* مطمئنا خیلی از ما توی شرکت یا سازمانمون با این سرفصل نامبارک آشنا شدهایم و چند سالیست زیر سایه همین سرفصل بده بستونهای زیادی رو نظاره گر بودیم و با آن زندگی کرده و دورانهایی داشتهایم (چشمها را باید بست، جور دیگر باید دید. . . دستها را باید شست، جور دیگر باید برد). خیلی وقته روشها و مدلهای استفاده از این حساب جاری برای من سوالبرانگیز شده و نمیدونم اگر قرار باشه دیگه شرکت یا سازمانی از این حساب استفاده نکنه چه حساب دیگهای باید جایگزین اون بشه. برای اونکه بتونم از ظرافتها و طنازیهای این حساب جاری برای خوانندگان محترم بگم، فکر میکنم قلم طنز بهترین روش انتقال مطالب و دغدغههای ذهنی من باشه.
کاظم وادیزاده* مطمئنا خیلی از ما توی شرکت یا سازمانمون با این سرفصل نامبارک آشنا شدهایم و چند سالیست زیر سایه همین سرفصل بده بستونهای زیادی رو نظاره گر بودیم و با آن زندگی کرده و دورانهایی داشتهایم (چشمها را باید بست، جور دیگر باید دید... دستها را باید شست، جور دیگر باید برد).
خیلی وقته روشها و مدلهای استفاده از این حساب جاری برای من سوالبرانگیز شده و نمیدونم اگر قرار باشه دیگه شرکت یا سازمانی از این حساب استفاده نکنه چه حساب دیگهای باید جایگزین اون بشه. برای اونکه بتونم از ظرافتها و طنازیهای این حساب جاری برای خوانندگان محترم بگم، فکر میکنم قلم طنز بهترین روش انتقال مطالب و دغدغههای ذهنی من باشه.
قاعدتا سرفصل جاری شرکا یک حساب واسطهای برای دریافتها و پرداختهای صاحبان سهام، در شرکتها است. یعنی هرزمانی که شرکت مشکل نقدینگی داشته باشه صاحبان سهام وجوهی به شرکت تزریق میکنند و زمانی که وضع شرکت خوب باشه، مبالغی رو از شرکت برداشت میکنند. حالا در شرکتهایی که خصوصی و خانوادگی اداره میشه نحوه دریافت و پرداخت بین شرکا زیاد تابع قرارداد و شرایط خاصی نیست، ولی اگر شرکتی دارای سهامداران متعدد باشه عملا اصولی برای آورده شرکا و برداشت اونها وجود داره، چون برای شرکا نمیصرفه که کسی پول بیاره و معلوم نباشه چطوری و با چه نرخی باید تسویه کنه. این حساب زمانی که دارای مانده بدهکاره (یعنی مازاد برداشت شرکا) در سرفصل حسابهای دریافتنی اونم از مدل سایرش ثبت و طبقهبندی میشه و زمانی که بستانکاره (یعنی مازاد واریز شرکا ) در سرفصل حسابهای پرداختنی اونم باز از مدل سایرش ثبت میشه. در سالهای اخیر این سرفصل، کارآیی بسیار زیادی پیدا کرده و نزد صاحبان سهام، حسابداران، حسابرسان و مشاوران مالی و مالیاتی ارج و قرب زیادی پیدا کرده، طوری که در بعضی از شرکتها تمام سرفصلهای حسابداری چه ترازنامهای و چه سود و زیانی به
این حساب ارتباط پیدا میکنه. گاهی وقتا دم غروب پایان سال موقع بستن حسابها یا موقع تنظیم اظهارنامه مالیاتی که به ترازنامه شرکت نگاه میکنیم، یه چیز بزرگ و زمخت میزنه تو چشات، شاید 95 درصد ترازنامه، همین حساب خوشگل و طناز باشه. یعنی یه طرف کل داراییهای شرکت و یه طرف سرفصل جاری شرکا، حالا اگر یه کمی هم مغایرت داشتیم احتمالا توی سود و زیان جا میگیره. بعضی مواقع صورت ریز و گردش چند صد صفحهای حساب جاری رو که میبینیم یاد ضربالمثل «از شیر مرغ تا جون آدمیزاد» میافتیم و خندمون میگیره که چه بس شگفتی! که چه چیزایی تو این حساب جا نمیشه. از بستن هزینههای ماموریت خارجی، اضافه کاری، پاداش، استهلاک داراییها، کسری و اضافی موجودی انبار، فروش داراییهای ثابت از ساختمان گرفته تا ماشینآلات کارخانه و فروش ارز مرجع کالاهای وارد نشده به کشور توی چهارراه استانبول، سود تسعیر ارز و بستن حسابهای دریافتنی و پرداختنی و تسهیلات ارزی، ریالی، اعتبارات اسنادی و ضمانت نامههای بانکی، پولشویی و حتی دور زدن تحریمهای اقتصادی که تو این چند ساله شده دغدغه خیلیها تا کتمان درآمد و فروش محصولات تولیدی و خدمات ارائه شده، فاکتورهای
جعلی، وجوه پرداختی به کدفروشان محترم، رشوه و زیر میزی و سایر پرداختها که از حوصله این بحث خارج است. حالا شما بگید آیا ارزش این حساب جاری به این طول و تفصیلی بهتر از حساب بانکی نیست. حسابی که مطمئنا یک حساب است ولی اتاق فکرهای متعدد در راستای پیچیدهتر شدن آن در دستور کار قرار گرفته و سیستمهای نرم افزاری و سختافزاری و نیروهای متخصص و کارآمدی در شکلگیری مناسب آن، پشت درهای بسته تلاش میکنند و هیچ موقع این افراد جزو نیروهای کار در سرشماریها محسوب نمیشوند، آیا این سرفصل خودش یک ترازنامه نیست؟ به نظر شما آیا این حساب، کل استانداردهای حسابداری و حسابرسی مارو پوشش نمیده ؟! به نظرم میرسه اگه خدابیامرز پاچیولی زنده بود حتما حسابداری دو طرفه را اختراع نمیکرد و میگفت هرجا طرف حسابی خواستید، بزنید جاری شرکا و خدابیامرز دکتر عزیز نبوی برای اینکه در کتاب اصول حسابداری یک خود این همه مثال از سینما رویال بزنه و از سرفصلهای مختلف استفاده کنه و خودش رو به این همه زحمت بیندازه، اگر این سرفصل در آن زمان کشف میشد حتما طرف حساب تمام مثالهایش جاری شرکا بود. بالاخره این حساب جاری در حال حاضر جایگزین حسابهای بانکی
شده، قسمت عمدهای از حساب فروش و درآمد رو به اون میبندند، هم ماهیت ترازنامهای پیدا کرده و هم سود و زیانی و در بیشتر مواقع نیز برای شفافسازی و گم و گور کردن مانده این حساب با تهیه طرح توجیه اقتصادی افزایش سرمایه به حساب سرمایه اسمی شرکت بسته میشه. من فکر میکنم برای این سرفصل نازنین که تمام سر منشا تقلبها و تخلفهای مالی و مالیاتی است. باید نامی زیبا و در خور آن یافت، اگر نامش را بگذاریم حساب پنهان و ناپیدا و شگفتی و عجایب حسابداری ایران، گزاف نگفتهایم. جدیدا با کشف شدن بعضی از تقلبهای بزرگ (خیلی جالبه بدونید بیشتر تقلبها تو این سرفصل گم و گور میشه و هیچ موقع بیش از 10 درصدش پیدا نمیشه، چاه ویلی است که سرانجامی نداره) حسابرسان عزیز کمی محتاطتر شده و در بیشتر گزارشهای خودشون چون به دلیل پیچیدگی این حساب سری از این حساب در نمیارند، گریزی به این حساب میزنند و به این سرفصل زیبا اشاراتی دو پهلو و شش پهلو میکنند که معلوم نیست این بند، بند ابهام است! بند محدودیت، بند تاکید یا بند تشکر و قدردانی از شرکای محترم. ما که نفهمیدیم اشارات یادشده بیانگر تخلف است یا تقلب یا چیزی دیگر، ولی هرچه هست تاثیری بر
گزارش حسابرسی ندارد، چون اگر داشت حتما باید با ارقام نجومی و گردش قابل ملاحظه آن گزارش حسابرسی یا مردود میشد یا منجر به عدم اظهارنظر. تا حالا دقت کردید وقتی این بند تو مجامع عمومی توسط حسابرس گزارش میشه، لبخند ملیحی روی چهره شرکای شرکتها میشینه و ما بعد از چندین سال هنوز نفهمیدیم، منظورشون چیه!
حال چکار باید کرد؟ سرفصلی برای گم و گور کردن تمام ناملایمات و تمام کاستیها. واقعا توی شرکتها بهخصوص شرکتهای خصوصی نگاه کنید : از ۱۰۰۰ تا سند حسابداری بیش از ۹۰۰ تا سند به جاری شرکا مرتبطه. این چه موضوعی رو اثبات میکنه؟! بله درست حدس زدید: اقتصاد زیرزمینی و اقتصاد در سایه که میگن همینه (البته این ۵ درصدشه). دنبال چیز دیگهای نگردید. خیلی جالبه جمع کل فروش و درآمد شرکت ۱۰۰ واحده و موجودی انبار هم نداریم، ولی ۱۰۰۰۰۰واحد یا شاید هم بیشتر، گردش مالی و دریافت و پرداخت تو این حساب ثبت شده. یا اینکه شرکتی بیش از ۲۰ ساله زیان میده و به اصطلاح خودمون مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارته و عملا ورشکسته هست ولی هنوز هم شرکای اون شرکت به قصد کارآفرینی و حمایت از اشتغالزایی و بهخاطر رضای خدا دارن تند تند سرمایه به این شرکت میریزن بدون اینکه انتظار برگشت سرمایه و سود داشته باشند و حوزههای مالیاتی هم بنا به اظهارنامههای
گریهآور این شرکتها، زیان این شرکتهارو میپذیرند و در سوگ آنها اشک میریزند. خداوکیلی واقعیت همینه واقعا اگر مسوولان میخوان شفافسازی کنند به نظر میرسه از این حساب جاری، حساب بین شعب بانکها، حساب ریالی معاملات ارزی بانکها و چندتا دیگه از این حسابها شروع کنند. در آینده نه چندان دور همین حسابها باعث بدنامی و پرونده سازی بر علیه حسابداران، حسابرسان و ممیزین مالیاتی خواهد شد (آش نخورده و دهن سوخته ).
فکری بیندیشیم که فرارهای مالیاتی، بیمهای، دو دفترهها و چند دفترهها، مصرف تسهیلات و وجوه بانکی خارج از محلی به غیر از چارچوبهای مصوب و پولشویی که همه و همه میتواند در این حساب و حسابهای مشابه باشد، یه جورایی محدود بشند. به امید آن روزی که سرفصلهایی از جنس جاری شرکا در ترازنامه پیدا نشه و گروهی سود جو پشت دربهای بسته، متفکرانه به سرقت و اختلاس از وجوه بیت المال و حقوق دولتی کمر نبندند.
*کارشناس رسمی دادگستری و عضو پیوسته انجمن بازرسان رسمی تقلب آمریکا (ACFE)
ارسال نظر