کار آموزان حسابرسی مواظب باشند (۱)
گارو هوانسیان فر* کارآموزی در حسابرسی امر بسیار مهمی است و این موضوع بر هیچ حسابرسی پوشیده نیست. هر شخصی که کار حسابرسی را شروع میکند، اولا باید از سن پایین ترجیحا از سال اول دانشگاه و به قول معروف، صفر کیلومتر، کارآموزی را شروع کند. یک حسابرس که قرار است بعدا یک حسابرس «واقعی» شود، باید از کلیه جنبههای کار حسابرسی آگاهی کامل داشته باشد و این کار از جمع زدن و تیک زدن شروع میشود. کارآموز حسابرسی باید کلیه کارهای حسابرسی، یعنی از سادهترین مرحله کار حسابرسی، کار آموزی خود را شروع کند و به مافوق خود اثبات کند که هر کاری در هر درجهای که به او محول میشود، به صورت دقیق و طبق خواسته ما فوق خود انجام میدهد.
گارو هوانسیان فر* کارآموزی در حسابرسی امر بسیار مهمی است و این موضوع بر هیچ حسابرسی پوشیده نیست. هر شخصی که کار حسابرسی را شروع میکند، اولا باید از سن پایین ترجیحا از سال اول دانشگاه و به قول معروف، صفر کیلومتر، کارآموزی را شروع کند. یک حسابرس که قرار است بعدا یک حسابرس «واقعی» شود، باید از کلیه جنبههای کار حسابرسی آگاهی کامل داشته باشد و این کار از جمع زدن و تیک زدن شروع میشود. کارآموز حسابرسی باید کلیه کارهای حسابرسی، یعنی از سادهترین مرحله کار حسابرسی، کار آموزی خود را شروع کند و به مافوق خود اثبات کند که هر کاری در هر درجهای که به او محول میشود، به صورت دقیق و طبق خواسته ما فوق خود انجام میدهد. یک کار آموز خوب باید از همان شروع کارآموزی، دقت در کار و وجدان کاری را کاملا مدنظر داشته باشد و عمل کند. دقت در کار حسابرسی امر مهمی است و اگر یک حسابرس این صفت را نداشته باشد، به هیچ وجه در آینده نمیتواند یک حسابرس واقعی شود و بهتر است از همان زمان کارآموزی به دنبال حرفه دیگری برود. چنین شخصی به هیچ وجه حسابرس، حتی حسابرس معمولی هم نخواهد شد.
وجدان کاری هم باید ذاتا در شخص وجود داشته باشد و معتقد هستم که «وجدان کاری» امری ذاتی است و چیزی نیست که به کسی بتوان یاد داد. اگر هم قرار باشد که آن را به کسی یاد داد! مدت بسیار طولانی برای یاد دادن آن لازم است و هیچ مشخص نیست که به نتیجه مطلوب برسد یا خیر. از نظر من، احتمال رسیدن به نتیجه مطلوب در این رابطه زیر ۱۰درصد است یا خیلی کمتر. البته برای بعضیها خود عبارت «وجدان کاری» معنی خاصی ندارد و این افراد منظور از این عبارت را درک نمیکنند. این افراد معتقد هستند که کاری یا چیزی را به طرف بیندازند و بروند دنبال کار شخصی خود و بعدا در مورد آن حتی یک لحظه هم فکر نکنند. البته باید عنوان کنم که بعضیها در تمام امور زندگیشان وجدان ندارند، چه برسد به وجدان کاری. این افراد بسیار راحت هستند زیرا چیزی بنام وجدان آنها را اذیت و آزار نمیدهد. آنهایی هم که وجدان دارند، میدانند که از دست وجدان نمیتوان رهایی یافت. زیرا وجدان تنها محکمهای است که نیازی به قاضی ندارد و این وجدان میتواند تمام زندگی یک شخص را تا آخر عمر نابود و آن را به یک جهنم واقعی تبدیل کند. البته منظور من از کارآموزی فقط کار آموزی از صفر کیلومتر نیست بلکه در تمام دوران کاری باید این کارآموزی ادامه داشته باشد. یک حسابرس واقعی هر روز با یک مساله جدید یا یک مساله قدیمی با شکل جدید روبهرو میشود و باید آن را حل و بر طرف کند، بنابراین کارآموزی همیشه ادامه دارد.
کارآموزان صفر کیلومتر هیچ اطلاعی از کارها ندارند و در ابتدای امر هر کاری که به آنها محول میشود، مجبورند که انجام دهند. البته این کارآموزان باید کارهای محوله را به بهترین نحو انجام دهند تا به سرپرستان و مافوقهای خود نشان دهند که این توانایی را دارند که یک مرحله کار سخت تر را نیز انجام دهند و بنابراین به آنها چنین فرصتی داده شود. آنها باید در مورد هر کاری که به آنها محول میشود، دستورات مافوق خود را گوش کنند و مطمئن شوند که دقیقا متوجه شده اند که ما فوق آنها چه انتظاری یا انتظاراتی از آنها دارد و کار محوله را طبق خواسته او انجام دهند. برای این منظور باید به کاربرگهای حسابرسی سال مالی قبل مراجعه و مطالعه کنند (منظور کپی کردن کاربرگهای حسابرسی سال مالی قبل نیست) و دوم در مورد کاری که به آنها محول شده، به کتابهای متعدد و معتبر مراجعه کنند و معلومات خود را در آن موارد افزایش دهند. سالها قبل یک کارمند حسابرسی زیردست من کار میکرد که دانشجوی سال سه حسابداری بود که مدعی بود اخیرا یک شرکت نساجی بزرگ را به تنهایی حسابرسی کرده بود. برای من جای تعجب بسیار به وجود آمد و از او پرسیدم که برای انجام این حسابرسی چکار کردی؟ پاسخ او این بود که به کاربرگهای حسابرسی سال قبل مراجعه کردم و عینا آنها را کپی و ارقام مالی جدید را جایگزین ارقام قدیمی کردم!!!
در زمان کارآموزی که سال اول دانشکده بودم، یکی از کارمندان موسسه که کارش فقط نوشتن دفاتر قانونی از روی سندهای حسابداری صادره توسط دیگران بود، از من پرسید که آیا از تراز افتتاحیه و اختتامیه آگاهی داری؟ جواب دادم خیر. گفت: پس اضافه کار بمان و مغایرت دفاتر قانونی او را با هم پیدا کنیم و بعد از آن تراز افتتاحیه و اختتامیه را به من یاد خواهد داد. درست هشت ساعت دفتر روزنامهای که ایشان نوشته بود با دفتر کل مطابقت دادیم تا اشتباه ثبت شده پیدا شد. ایشان بدون هیچگونه تشکری تراز افتتاحیه و اختتامیه را به من نیاموخت. بله، چنین افرادی معلومات در سطح پایین دارند که فکر میکنند تنها سلاح مخفی است که دارند و باید از دیگران مخفی نگهدارند زیرا دیگر چیزی در آستین ندارند. یکی از بزرگترین دلایلی که بعضیها سعی میکنند دانستههای خود را به دیگران منتقل نکنند این است که دانستههای آنها آنقدر کم و بی ارزش است که فکر میکنند که اگر آن را به کسی بدهند، خود خلع سلاح خواهند شد. بله به هیچ وجه تعجب نکنید زیرا من طی دوران کاری خود با چنین مواردی بسیار مواجه شده ام. باید به این افراد به صراحت بگویم که از اقیانوس هر قدر هم آب بردارید، آب آن تمام نمیشود ولی اگر از یک حوضچه کوچک چند سطل آب بردارید، آن حوضچه خالی میشود.
* عضو پیوسته انجمن، حسابداران خبره حسابداری مدیریت انگلستان، حسابدار خبره حسابداری مدیریت جهانی
ارسال نظر