دفاع صنفی و پارتیزانی
دکتر موسی بزرگاصل* پاسخ طرح شده با عنوان «آسیبشناسی وارونه» که مملو از ادعاهای بدون پشتوانه و متناقض است سطح کار را به جدل و اتلاف وقت میکشاند که پرهیز از آن مفیدتر است. دفاع صنفی و پارتیزانی پاسخ طرح شده با عنوان «آسیبشناسی وارونه» که مملو از ادعاهای بدون پشتوانه و متناقض است سطح کار را به جدل و اتلاف وقت میکشاند که پرهیز از آن مفیدتر است. در چنین مواقعی شاید سکوت بهترین راهحل باشد ولی نگران شدم که نکند واقعیت در لابهلای اشعار مفاخر ملی ما پنهان بماند. به همین دلیل به چند مورد از تناقضها و ادعاهای بدون پشتوانه در «آسیبشناسی وارونه» اشاره میکنم و به دلیل طولانی بودن مقاله در برابر بقیه ادعاها همان راه سکوت را بر میگزینم.
دکتر موسی بزرگاصل* پاسخ طرح شده با عنوان «آسیبشناسی وارونه» که مملو از ادعاهای بدون پشتوانه و متناقض است سطح کار را به جدل و اتلاف وقت میکشاند که پرهیز از آن مفیدتر است. دفاع صنفی و پارتیزانی پاسخ طرح شده با عنوان «آسیبشناسی وارونه» که مملو از ادعاهای بدون پشتوانه و متناقض است سطح کار را به جدل و اتلاف وقت میکشاند که پرهیز از آن مفیدتر است. در چنین مواقعی شاید سکوت بهترین راهحل باشد ولی نگران شدم که نکند واقعیت در لابهلای اشعار مفاخر ملی ما پنهان بماند. به همین دلیل به چند مورد از تناقضها و ادعاهای بدون پشتوانه در «آسیبشناسی وارونه» اشاره میکنم و به دلیل طولانی بودن مقاله در برابر بقیه ادعاها همان راه سکوت را بر میگزینم. نگارنده در ابتدای مقاله خود مرقوم فرمودهاند که «امیدوارم از وادی ادب نیز پا فراتر نگذاشته باشم». در ادامه به نقل از برشت مینویسد «آنکه حقیقت را نمیداند فقط نادان است اما آنکه حقیقت را میداند و آن را دروغ مینامد، تبهکار است». این مطلب سرآغاز مقاله ایشان است و در انتها هم توصیه کردهاند یک بار دیگر بنده به صدر مقاله برگردم. من هم برگشتم و وادی ادب را ملاحظه کردم! ایشان اشاره کردهاند که «نویسنده نوشتار راز عقبماندگی جامعه حسابداران رسمی ایران را خوب میشناسند و ایشان نیز بنده و موسسه حسابرسی ما را». من واقعا افتخار شناخت نویسنده مقاله آسیبشناسی وارونه را ندارم و شناختم تنها محدود به یک جلسه است که در سازمان بورس داشتهام. ضمنا موسسه ایشان را هم نمیشناسم. چرا چنین ادعاهای غیرواقعی را به عنوان مفروضات خود در نظر میگیرید و بیپروا به دفاع صنفی برمیخیزید. باز یک ادعای دیگر: «آقای دکتر موسی بزرگ اصل گزارشهای منتشره موسسه ما را نیز ملاحظه کرده و بر کیفیت آن آگاهی دارند». این حقیر تا حالا حتی یک گزارش از موسسه شما را ندیدهام و هیچ اطلاعی از کیفیت کار شما ندارم. اما آرزوی قلبی من این است که ادعای شما در مورد کیفیت کار درست باشد و از جنس ادعاهای مورد نقد در اینجا نباشد. گریزی زدهاید به پرونده امیرمنصور آریا که «هشت موسسه، بدون هیچ دلیلی مشمول تنبیهاتی غیرمنصفانه شدند». البته قبل از آن نوشتهاید که «در کشور ما تنها جامعه حسابداران رسمی است که با معیارهایی که در آیین رفتار حرفهای آمده است صلاحیت قضاوت در مورد رعایت استقلال از سوی یک حسابدار رسمی شاغل انفرادی، یک موسسه حسابرسی عضو و حتی سازمان حسابرسی را دارد». چطور نهادی که برخی از این موسسات را بدون هیچ دلیلی تنبیه میکند صلاحیت قضاوت در مورد رعایت استقلال دارد؟ کم گوی و گزیده گوی چون در.... ادعای غیرمنصفانه و بدون پشتوانه دیگر این است که «سازمان حسابرسی، امروز با نقشهای قانونی در وجوه استانداردنویسی و تصدیگری حرفهای به مانع پیشرفت حرفه تبدیل شده است». در طول حیات جامعه حسابداران رسمی ایران، سازمان حسابرسی حدود ۱۰۰ نشریه به نشریات آموزشی خود اضافه کرده است و تعداد نشریات آن به ۲۰۰ نشریه رسیده و بیشترین نشریات آموزشی سنوات اخیر از جمله نشریه ۲۰۰ توسط واحد تدوین استانداردها تدوین شده است. از گفتارتان مشخص است که با نشریات اخیر سازمان آشنایی ندارید. برخی از این نشریات جدید در تیراژ بالا به طور مکرر چاپ شده و با استقبال بینظیر دانشگاه و حرفه مواجه شده است. در حالی که با گذشت بیش از یک دهه از عمر جامعه نشریات آموزشی آن به تعداد انگشتان دست هم نرسیده است ضمن اینکه از این تعداد اندک دو نشریه آن کپی غیرقانونی نشریات سازمان حسابرسی است. آقای دکتر محترم، من هم عضو جامعه هستم و خواهان پیشرفت آن. ولی شما میدانید از چه چیزی دفاع میکنید؟ جامعه حسابداران رسمی ایران چه اقدامی را میخواست برای حفاظت از استقلال حسابرسان و بهبود کیفیت کار انجام دهد که باعث پیشرفت میشد و سازمان حسابرسی مانع آن شد؟ آیا سازمان حسابرسی عامل نرخ شکنی موسسات بخش خصوصی است؟ آیا سازمان حسابرسی عامل ایجاد ۲۵۰ موسسه حسابرسی کوچک است؟ آیا سازمان حسابرسی باعث تغییر حسابرسان بخش خصوصی به دلیل نوع اظهارنظر میشود؟ آیا سازمان حسابرسی مانع جذب نیروی انسانی و حفظ آن میشود؟ آیا سازمان حسابرسی عامل کار جزیرهای حتی در موسسات سه نفره است؟ چطور ۷۵ درصد سهم بازار نتوانسته است عامل پیشرفت بخش خصوصی شود اما ۲۵ درصد میتواند؟ آیا اطلاعدارید که از همین موقعیت سازمان حسابرسی برای تدوین آییننامه ضمانت اجرا استفاده شده که از عوامل اصلی افزایش درآمد موسسات حسابرسی بوده است؟ در اینجا پاسخ یکی از نکات فنی شما را میدهم تا عمق دفاع صنفی و پارتیزانی برای خوانندگان عیان شود. نوشتهاید «نقش استانداردنویسی سازمان حسابرسی نیز به مجموعهای حائز شرایط و ترکیبی از جامعه حسابداران رسمی ایران و ... واگذار شود».تجربه آزادترین اقتصادهای جهان که همان آمریکا و انگلیس است عکس پیشنهاد شما را نشان میدهد. در آمریکا، مسوولیت تدوین استانداردهای حسابرسی طبق قانون ساربینز اکسلی ۲۰۰۲ پس از سالها از انجمن حسابداران رسمی آمریکا گرفته شده و به «هیات نظارت حسابداری شرکتهای سهامی» (PCAOB) واگذار شده است. یعنی از بخش خصوصی به دولتی منتقل شد آن هم در جایی مثل آمریکا. هدف این هیات، نظارت بر حسابرسی شرکتهای سهامی برای حمایت از سرمایهگذاران و منافع عمومی از طریق ارتقای گزارشهای حسابرسی مستقل، دقیق و آگاهی بخش است. در معرفی این هیات در سایت رسمی آن آمده است که هیات به منظور نظارت مستقل و برون سازمانی بر حسابرسان شرکتهای سهامی آمریکایی و برای نخستین بار در تاریخ ایجاد شده و قبلا حرفه «خودانتظام» بوده است. پس بدانید که نظارتهای درون یک حرفه را نظارت مستقل نمیدانند و به آن خودانتظامی میگویند. این هیات، کنترل کیفیت پروندههای موسسات حسابرسی شرکتهای بورسی را به عهده دارد. رکن عالی این هیات ۵ عضو دارد که برای یک دوره ۵ ساله توسط کمیسیون بورس اوراق بهادار پس از مشورت با رییس بانک مرکزی و وزیر خزانهداری آمریکا انتخاب میشود. این یک اعتراف تلخ به شکست سنگین خودانتظامی انجمن حسابداران رسمی آمریکا است. گرفتن وظیفه تدوین استاندارد از بخش خصوصی در یک اقتصاد آزاد پیامدهای روشنی دارد حال ما با یک دفاع پارتیزانی میخواهیم بنیان سازمان حسابرسی را برافکنیم و آن را حسابرس داخلی کنیم و وظیفه تدوین استاندارد را که با یک ساختار کاملا حرفهای پیش میرود به نهادی بسپاریم که وظیفه اصلی خود را هم نمیتواند انجام دهد. در انگلستان نه یک انجمن حرفهای بلکه ۶ انجمن حرفهای، مسوول تدوین استانداردها بود. پس از سالها تجربه و تغییرات مکرر در نهایت مسوولیت تدوین تمام استانداردها اعم ازحسابداری و حسابرسی از انجمنهای حرفهای بخش خصوصی سلب و به شورای گزارشگری مالی محول شد که رییس و معاون آن توسط دولت انگلستان تعیین میشود. شورای گزارشگری مالی علاوه بر تدوین استاندارد وظیفه نظارت و کنترل کیفیت حسابرسی بخش خصوصی را نیز به عهده دارد. آیا توان فنی یکی از آن ۶ انجمن، چندین برابر جامعه حسابداران رسمی ایران نیست؟ آیا اینگونه دفاعهای صنفی و بستن چشم بر واقعیتها در نهایت موجب سلب اعتماد از جامعه حسابداران رسمی ایران میشود یا ارتقای آن؟ انتقال حسابرسی بیش از ۱۰۰۰ کار از سازمان حسابرسی به بخش خصوصی تنها منجر به پراکندگی بیشتر شده است، چگونه با گرفتن ۲۵ درصد باقیمانده، موسسات بزرگتر خواهند شد و پیشرفت خواهند کرد؟ آیا این ۲۵ درصد همان لحاف ملا نیست که برای تصاحب آن هر روز در پوششی فریبنده به یک نهاد حرفهای حمله میشود و تنها برای افزایش درآمد و سود گروهی خاص، مسائل اصلی حرفه به حاشیه کشانده و منافع عمومی به تمسخر گرفته میشود. آقای دکتر بیشک مانع پیشرفت حرفه نه وجود سازمان حسابرسی بلکه بحثهایی از جنس بحث جنابعالی است که نمیگذارد ما از تجربه درجا زدن ۱۲ ساله برای حفظ و ارتقای استقلال حسابرسی و بهبود کیفیت کار حسابرسی استفاده کنیم. از این نوع مباحث در جلسات شورای عالی هم داشتیم. یک روزی گفتند سازمان حسابرسی ۸۰۰ نفر نیرو استخدام کرده است بعد معلوم شد ۷۰ نفر است. روز دیگر گفتند سازمان حسابرسی ۶۰ کار یک موسسه حسابرسی را گرفته است بعدا مشخص شد که تنها ۲ کار بوده است. جالب است بدانید همین جوسازیها مبنای تصمیمسازی میشد. دعوا بر سر لحاف ملا نمیگذارد ما ضعفهای اساسی حرفه را که مشخص هستند برطرف کنیم. محتوای مطلب من دفاع از سازمان حسابرسی نبود بلکه عرضه تجربه خودم در مورد شناخت ضعفهای ساختاری جامعه حسابداران رسمی ایران و انتظار منطقی از عملکرد بخش خصوصی بود که باید بهتر از سازمان حسابرسی عمل کند و این با توسل به اشعار بزرگان عملی نیست بلکه در میدان عمل باید ثابت شود.در این پاسخ تنها نمونههایی از مطالب متناقض و ادعاهای بدون پشتوانه در «آسیبشناسی وارونه» مطرح شد تا غبار تردید بر چهره زیبای واقعیت ننشیند و دلایل سکوت ما در مورد برخی مطالب منتشر شده در روزنامهها روشن شود. * عضو جامعه حسابداران رسمی ایران و عضو جامعه حسابداران رسمی انگلستان
ارسال نظر