یادداشت
بورس اوراق بهادار؛ بازار پرتنش، مبهم یا پر پتانسیل؟!
احسان رضاپور نیکرو- از ماههای پیش همزمان با رشد اقبال به بازار سرمایه شاهد رشد قیمتی سهام شرکتهای بورسی بودهایم تا جایی که این رشد قابلتوجه، بیشتر صاحبنظران و مسوولان را به اظهارنظر درخصوص روند آتی آن سوق داد. در واقع این نگرانی مسوولان بیشتر از افزایش احتمال زیان دیدن سهامداران خرد نشات میگرفت تا از ثبت تجربه تلخ سرمایهگذاری در بورس در اذهان این دسته افراد جلوگیری شود و آنها کماکان ورود به این بازار را بر سایر بازارهای موازی که میتواند با آثار مخرب اقتصادی همراه باشد، ترجیح دهند. بهرغم تشخیص غیر حبابی بودن شرایط حاکم بر بازار در مهرماه ریزش بسیاری از نمادها را شاهد بودیم که از منظر بسیاری از فعالان حرفهای بازار سرمایه، هر چند اوضاع کوتاهمدتی آن را مبهم ساخته، اما روند بلندمدت آن از ابعاد گوناگونی قابلبررسی است. در واقع افت قیمتی و جذابیت مجدد ایجاد شده میتواند به فراهم شدن فرصت ورود مجدد و انباشت پتانسیل افزایش قیمتی در بسیاری نمادها تعبیر شود.در این مقاله قصد داریم تنها از سه بعد آن که کمتر مورد توجه قرار گرفته است موضوع را مورد بررسی قرار دهیم، نخست جدی شدن اجرای طرح تحول و ایجاد یک ضربالاجل برای شرکتها برای همسوسازی ساختار عملیاتی خود که این موضوع به دلیل احتیاج به تکنولوژیهای کارآ و بهینهتر خود به سرمایهگذاری جدی صنایع در این حوزه نیازمند است و شرکتها برای جذب سرمایه جدید از محل تسهیلات بانکی با مشکلات جدی، پروسههای طولانیمدت و کاهش حمایتهای دولتی مواجه هستند. حال اینکه فرآیند انتخاب، خرید، نصب و راهاندازی تکنولوژیهای بهرهورتر نیز با مسائل سیاسی پیش روی کشور، بیش از گذشته نیازمند زمان و هزینه است.عدمرونق بازار بورس به معنای عدماستقبال سرمایهگذاران به حضور در افزایش سرمایه شرکتها و تامین منابع آنان تعبیر خواهد شد که این مساله در صورت رخداد، با توجه به مشکلات تامین مالی اشاره شده میتواند به عنوان بحرانی برای این دسته صنایع که از سهمی مهم در بورس ایران برخوردارند محسوب شود. بنابراین با این نگرش تبلیغات پیرامون سرمایهگذاری در بورس که از ماهها پیش آغاز شده نوعی برنامهریزی هوشمندانه برای کاهش مشکلات صنایع از طریق تامین مالی آنها با کمترین هزینه برای دولت بوده است. این روند برای رسیدن به اهداف، کماکان باید ادامه یابد تا در ابهامات و فضای پرتلاطم محیط، صنایع در عبور از بحرانهای فرارو، با دغدغههای کمتری بتواند سهم بازار و اشتغالزایی خود را حفظ کرده و با رونق هر چند جزئی، از وقوع بحرانهای اجتماعی و اقتصادی توام با اجرای این طرح ملی تا حد امکان کاسته شود. شاید بتوان افزایش نرخ تعرفه واردات و سیاستهای سختگیرانهتر در این حوزه را نیز به معنای چراغ سبزی کمرمق اما موثر، برای زنده ماندن و حفظ رقابتپذیری صنایع از دیگر سیاستهای حمایتی جدی برای جلوگیری از رخدادهای ناخوشایند تعبیر کرد. با این نگرش حفظ رونق کلی نه هفتگی یا چند ماهه در بورس اوراق بهادار امری منطقی به نظر میرسد.نگرش دیگر، نرخ بازده بدون ریسک و تاثیر آن بر بازار سرمایه است. دیده شده بسیاری از کارشناسان شرایط قیمتی کنونی سهام شرکتها را با سال ۸۲ (سال معروف به حبابسازی قیمتها در بورس) مقایسه میکنند در حالی که شرایط بورس و نرخ بازده مورد انتظار بدون ریسک در کشور از آن مقطع تاکنون با تغییرات قابلتاملی همراه بوده است. در آن مقطع انتشار اوراق مشارکت و جذب سرمایه بدون ریسک رسمی، با نرخهایی در مرز ۲۲ درصد صورت میگرفت و این رقم اکنون بیشتر در محدوده ۱۶ درصد قرار دارد. به تعبیر فعالان بازار سرمایه نسبت P/E بدون ریسک از محدوده ۵/۴ برابری در سال ۸۲ به ۳/۶ برابر رسیده است. از آنجا که افزایش بازده مورد انتظار با افزایش پذیرش ریسک توام است و فعالیت در بورس نیز مشمول همین شرایط است؛ بنابراین قرارگیری متوسط قیمت به درآمد هر سهم (P/E) بازار در محدوده ۳/۶ به هیچ وجه نشاندهنده تشکیل حباب قیمتی نخواهد بود. حال اینکه این رقم بسته به ویژگی رشدی بودن یا ارزشی بودن سهام شرکتها در صنایع مختلف، تفاوتهای زیادی را دارا است.موضوع سوم موضوع بحران جهانی و رشد بازار اوراق بهادار کشور در صورت بهبود نسبی آن است. در حالی که اخبار ثبات و رونق جهانی هنوز اقبال و اعتماد به بازارهای مالی را فراهم نساخته است بورس ایران که خواهناخواه از آن تاثیرپذیر است تا ماه پیش شرایط مناسبی را به دلیل عوامل یادشده بالا تجربه میکرد. همه این موارد در حالی است که کارشناسان عبور از بحرانها و ثبات و رونق بیشتر بازارهای جهانی را در دو سال آتی نوید میدهند. اگر نگرش خود را بر این پایه استوار کنیم و بخواهیم براساس این فرض رایج در بین کارشناسان بینالملل، سناریوی پیشروی بورس داخلی را ترسیم کنیم. سوال اینجا است که آیا بازارهای داخلی که در زمان آغاز بحران جهانی ریزش بیش از ۳۰ درصدی را تجربه کرده بود و رشد ماههای گذشته آن بیشتر وابسته به عواملی، جز فاکتورهای جهانی بود از رونق در فضای بینالملل در آینده بیبهره خواهد ماند؟ قدر مسلم موضوعات تاثیرگذار بر روند قیمتها در بورس اوراق بهادار از فاکتورهایی بسیار وسیعتر از سه مورد اشاره شده در بالا تشکیل میشوند، اما در این مقاله سعی کردیم با بسط بیشتر سه موضوع مهم تاثیرگذار تاثیرات آنها را بر این حوزه مهم اقتصادی کشور تبیین کنیم.
البته با توجه به کلان بودن موضوع، تفاوت جدی در نگرشهای مطرح در این بخش بدیهی به نظر میرسد و برای مشاهده واقعیت تنها باید منتظر گذر زمان بود. به طور قطع همانند همیشه، زمان تنها شاخص تایید یا رد سناریوهای کارشناسان اقتصادی و افزایش بنیه تحلیلی آنان است. موضوعی که بعد از گذشت دهها سال کماکان، بشر در حال تجربه آن است و تئوریهای عدمقطعیت موسوم به نظریات فازی در همه زمینهها، روز به روز در حال گسترش است و در مسائل اقتصادی با تاثیرپذیری جدی از فاکتورهای روانی پیچیده انسانها در برخورد با تحولات محیطی، نمودی کاملا آشکار پیدا میکند.
ارسال نظر