دیدگاه
نقش حسابرسی داخلی در مدیریت جهانی
اینکه امروزه اکثر کشورهای موفق از دید تازهای برخوردارند، خبر تازهای نیست. مدیریتهای جهانی، چه بزرگ و چه کوچک، آنچه را که زمانی اصول اساسی و قوی مدیریت مثل شراکت، تولید بهنگام، کنترل آماری فرآیند، آموزش مستمر و.. در نظر گرفته میشد، در اختیار داشتند.
کیهان پوراسماعیلی*
اینکه امروزه اکثر کشورهای موفق از دید تازهای برخوردارند، خبر تازهای نیست. مدیریتهای جهانی، چه بزرگ و چه کوچک، آنچه را که زمانی اصول اساسی و قوی مدیریت مثل شراکت، تولید بهنگام، کنترل آماری فرآیند، آموزش مستمر و.. در نظر گرفته میشد، در اختیار داشتند. در محیطهای جدید حتی فرضیات اساسی مربوط به رفتار سازمانی هم مورد تردید قرار گرفتهاند. اهداف سنتی حسابرسی داخلی هم تا حد قابل ملاحظهای در این محیطهای جدید کاهش مییابد. اکثر بخشهای حسابرسی داخلی سنتی به چهار طریق اساسی به سازمانهایشان کمک یا خدمت میکنند.
۱ -کمک به مدیران اجرایی در جهت بهبود طرح و اجرای سیستمهای کنترلی.
۲ -کشف بینظمیهای داخلی (سوءاستفادهها و تقلب و....).
۳ - اطمینان از اینکه کنترلها همانگونه که در نظر گرفته شدهاند، عمل میکنند.
۴ -کمک به مدیران اجرایی برای آگاهی بیشتر نسبت به عملکردها و نتایج.
اما در محیطهای جهانی این اهداف سنتی واقعا متروک شدهاند و برای حسابرسی داخلی منطق و مسوولیتهای جدیدی تعریف شده است. اما حسابرسی داخلی هنوز هم باید راه تکامل را بپیماید و دوباره روابط و نقش خود را مورد توجه و تغییر قرار دهد. سازمان های جهانی امروزی همواره در حال تغییر و تحول هستند، درحقیقت مکانیزمهای رسمی برای تشویق. اصلاح و پیشرفت دائمی در هر سازمانی تشکیل شدهاند. در قراردادهایی که بین شرکتهای عرضهکننده و مصرفکننده منعقد میشود، اغلب تهیهکنندگان باید توسط حسابرسی داخلی شرکت خریدار تایید شده و توانایی اجرا و پیگیری استانداردهای اجرا و عملکرد سیستمهای داخلی نیز توسط حسابرس داخلی اثبات شوند.
ظهور نقشهای حسابرسی داخلی در محیطهای جهانی مدیریت، باید متکی به موارد ذیل باشد:
۱ -تعهد بیشتر در مقابل عملیاتهای اجرایی به عنوان مشتری عمده حسابرسی داخلی. ۲ - ارزیابی مستقل سیستم های عملیاتی. ۳ - بررسی و تایید سیستمهای عملیاتی و داخلی فروشنده. ۴ - آموزش مدیریت و کارکنان اجرایی. ۵ -تاکید بیشتر بر بررسی سیستمهای تحت توسعه.
۶ - تاکید بیشتر بر سیستمهای اطلاعاتی. ۷ - تاکید کمتر بر کنترلهای سنتی؛ احتمال خطر و تقلب. ۸ - تاکید بیشتر بر سرعت.
حسابرسان داخلی با کنار هم قرار دادن تواناییها و مهارتها و تجاربشان براساس نیازهای متغیر مدیریتها، قادر خواهند بود به سازمانهایشان برای موفقیت در محیطهای متغیر تجاری امروز کمک کنند. امروزه جدایی مدیریت از عملیات های اجرایی به سه طریق رخ میدهد:
اول اینکه، ساختار سازمانی (سازمان بوروکراتیک) دارای سطوح بسیار با وظایف مجزا و کارکنان ویژه است. بنابراین به راحتی و به طور سازمانی از عملیات های اجرایی مشتریان جدا میشود.
دوم اینکه، طراحی اکثر وسایل و تدارکات به طور فیزیکی مدیریت را در اتاقها و ساختمانهای جدا از عملیاتها قرار میدهد و بدینوسیله مدیریت در انحصار این دیوارها و در اختیار منشیها و دیگر کارکنان از عملیاتهای اجرایی به دور مانده است و سوم اینکه مدیریت از نظر عملکرد و وظایف هم تا حدی از عملیاتها جدا است.
این جدایی وظیفه، خود میتواند موجب جدایی روانی از مشتریان و عملیاتها شود.
حسابرسی داخلی پنجرهای را برای مدیریت بر روی عملیاتها باز میکند، عملیاتهایی که احتمال دارد از دید وی دور بماند.
گزارشهای حسابرسی داخلی جزئیاتی را برای مدیر فراهم میکند که در سایر گزارشهای عملکرد موجود نبوده و قابل دسترس نیستند.
این گزارشها نقاط ضعف و مشکلات سازمانی را در بر دارد که در غیر اینصورت مدیریت به آنها نمیرسید. مدیریت ارشد بسیاری از سازمانها امروزه به اصول کنترلی سنتی توجه کمتری میکنند. این کنترلها بر موضوعات نسبتا جزئی و کوچکی متمرکز هستند. بسیاری از سیستمها امروزه بدون اشتباه عمل میکنند.
سیستمهای تولید بهنگام، کنترل آماری فرآیند، مراقبتهای جلوگیریکننده، آموزش وسیع کارکنان، گواهی و تایید فروشندگان و سایر فنون مدیریتی جدید، به عملیاتهای اصلاحی منتج میشوند.
هر کجا به طور ناگهانی اشتباهی رخ دهد، سیستمهای امروزی براساس خودتصحیحی طراحی شدهاند، به طوری که عیب و نقصی را ایجاد نکنند. در این محیط، کنترلهای داخلی ضعیف دیگر مساله نیستند. در حالی که پیشتر ممکن بود مساله باشند.
علاوه بر آن، امروزه بیشتر توجه روی طراحی سیستمهای متمرکز است که براساس آن کارها آنچنانکه باید انجام شوند، نه روی کنترلهای مربوط به سیستمهای معیوب.
مدیریت جهانی همراه با دادن مسوولیتهای بیشتر به کارکنان، دامنه اختیار آنان را نیز افزایش میدهد. کارکنان اجرایی مکمل گروههای رفع مشکل هستند و آموزشهای متقابلی را برای انجام اعمال متنوع و وسیع دیدهاند. به کارکنان هم شبیه مدیریت در قبال عملکرد مناسب و خوب پاداش داده میشود. وسایل برای کار کردن بهتر، مرتبطتر و مکانهای مطبوعتر در دسترس هستند. همچنین در این سازمانها بین واحدهای کاری و مدیریت و نیز بین ردههای مختلف مدیریت هماهنگی بیشتری برقرار است.
عملیاتهای دقیقتر با ضایعات کمتر، فرصتهای کمتری را برای تقلب کارکنان فراهم میکند و در صورت بروز، بازرسی آن را راحتتر میکند. افزون بر این در اقتصاد امروزی شغلها گرانبها و تمامعیار هستند. پس باید هر شغلی بر کمک و مشارکت در موفقیت سازمان متمرکز شود.
در چنین محیطی کارکنان کمتر تغییرپذیرند و بدین ترتیب کمتر به ریسک تمایل دارند و بنابر دلایل مشابه، کارکنان چنین سازمانهایی احتمالا تمایل کمتری برای ارتکاب بینظمی در مقابل سازمانهایشان دارند. این کاهش عمده انگیزه برای چنین بینظمیهایی نیاز به حسابرسی داخلی سنتی را کاهش میدهد. امروزه وظیفه مدیریت از برنامهریزی، سازماندهی، اداره، هدایت و نظارت به سرپرستی، اختیار، ارزیابی و شراکت گسترش یافته است. شغل اصلی مدیریت، کارفرما شدن یا ریاست نیست؛ بلکه تسهیل موفقیت عملیاتهای خاص و کارکنان است که این مستلزم تماس و ارتباط با کارکنان، عملیاتها، فروشندگان و مشتریان است.
امروزه مدیران وقت نسبتا کمی را در دفترهایشان میگذرانند. واژه جدید برای توصیف این سبک مدیریت «مدیریت سرگردان» یا MBWA است.
مدیران زیادی میزهایشان را به بخش اجرایی (کارخانه) منتقل کردهاند. در اصل در این سازمانها، تفکیک جسمی و روانی مدیریت از بین رفته است.
ردههای سازمانی بسیار زیاد تنها به تعداد کمی کاهش یافته و مدیران و دیگر کارکنان در عملیاتهای جداگانه به صورت گروههای عملیاتی همعرض ترکیب شدهاند و بدینوسیله به حذف تفکیک سازمانی کمک کردند.
یک اصل مهم مدیریت جهانی تهیه اطلاعات متناسب و فوری برای تصمیمگیرندگان است، خواه کارکنان اجرایی باشد، خواه مدیران. در نتیجه هر کس در مورد عملکرد اختصاصی، گروهی، هماهنگی و تقسیمی مطلعتر میشود.
بنابراین حالا واژه عملکرد در بعد وسیعتری تعریف میشود و عملکرد غیرمالی را نیز همچون عملکرد مالی شامل میشود و همین قدر کافی است بدانیم که گزارشهای حسابرسی داخلی سنتی اساسا اخبار و اطلاعات قدیمی را شامل میشوند.
* عضو جامعه حسابداران رسمی ایران و عضو انجمن حسابداری ایران
ارسال نظر