حسین خزلی‌خرازی

زمستان سال ۷۶ در کلاس‌های شبانه‌ آشنایی با بورس اوراق بهادار که در محل دانشکده علوم بانکی برگزار می‌شد به‌صورت قاچاقی و با سفارش معاون وقت دانشکده علوم بانکی شرکت می‌کردم. تنها کلاسی که در آن سال‌ها می‌شد پیدا کرد و در موسسه قابل قبول برگزار می‌شد همین درس بود که برای دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم بانکی توسط این موسسه برگزار شده بود.مدرس و استاد این دوره‌ها کارگزار با سابقه و خوش قریحه بورس اکبر زرگانی‌نژاد بود. برای اولین بار مفاهیم مشکل و سخت بورس و بازارهای مالی را از او شنیدم و فراگرفتم. خیلی ملموس و راحت مفاهیم سخت بورسی و ساز و کار بورس را به دانشجویان منتقل می‌کرد. بیشترین سوال و جر و بحث را سر آن کلاس‌ها با او داشتم.زمان گذشت و به دی‌ماه ۱۳۸۰ رسید. زمانی که با حکم دکتر میرمطهری به سمت مدیرکلی حراست سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار وقت منصوب شدم. در اولین جلسه‌ای که با کارگزاران داشتیم به خوبی به یاد دارم که برای بازدید از شرکت سرب و روی زنجان و معدن انگوران رفته بودیم، در این بازدید بیشتر با اکبر زرگانی‌نژاد آشنا شدم. او مرا به‌خاطر کنجکاوی‌ها و سوالات متعدد سال‌ها قبل به خوبی به یاد داشت. از آن تاریخ با وجود تفاوت فراوان سنی به دو دوست خوب تبدیل شدیم.زمان و تقدیر الهی این فرصت را داد تا در سال ۸۷ وقتی به سمت دبیرکلی کانون کارگزاران بورس و اوراق بهادار منصوب شدم بیش از یک سال، اکبر زرگانی‌نژاد رییس شورای کانون باشد و بار دیگر به عنوان همکار و رییسم، روزی چندبار و هر هفته چندین بار با یکدیگر تماس و جلسه داشته باشیم. در تمامی این سال‌ها آنچه از وی به خاطرم مانده است، صبوری، حلم و دلسوزی برای تک‌تک مشکلات بازار سرمایه و تعامل بسیار خوب با تمامی اجزا و ارکان بازار سرمایه است. روحیه معلمی و استادی و تواضع فراوان او جوانان فراوانی را به دورش جمع کرده بود. جوان‌ها در برخورد با او احساس راحتی و ساد‌گی می‌کردند. فکر نمی‌کنم کسی در بازار سرمایه باشد که از او رنجیده باشد یا خاطره‌ای بد از او داشته باشد. این مهم در حالی است که شغل کارگزاری بورس به دلیل اختلافات و بحث‌های فراوان برای انجام معاملات ذاتا شغل پر درد سر و اختلاف‌برانگیزی است. امروز اما، اکبر زرگانی‌نژاد رفته است و در خاطر همه دوستان و همکاران یادگارهای خوب و اخلاق نیکو و حسنه برجای گذاشته است.