روانشناسی بازار سهام
گزارشهای شرکتها گنجینه تولید ثروت هستند
در بازارهای مالی نیز سرمایهگذاری در سهام نیاز به تحقیق مضاعفی دارد.تحقیق در بازار سهام بیش از هر چیز در تحلیل و بررسی گزارشهای مالی شرکتها معنا پیدا میکند.
گروه بورس- «قبل از هر خریدی تحقیق کن»، یک نصیحت تکراری اقتصادی است که همواره از سوی افراد موفق در سرمایهگذاری مطرح میشود.
در بازارهای مالی نیز سرمایهگذاری در سهام نیاز به تحقیق مضاعفی دارد.تحقیق در بازار سهام بیش از هر چیز در تحلیل و بررسی گزارشهای مالی شرکتها معنا پیدا میکند. به این جمله کلیدی وارن بافت توجه کنید: «من اگر به خرید شرکتی علاقهمند باشم ۱۰۰ سهم از سهام تمام رقبای آن شرکت را خریداری میکنم تا همیشه گزارشهای سالانه آنها برایم ارسال شود.»
یک سرمایهگذار مشهور دیگر هم در این زمینه معتقد است: «کشف کردن، یعنی دیدن آنچه که همه دیدهاند و فکر کردن به آنچه که هیچ کس ندیده است.»
در این شرایط، همه دوست دارند بدانند که چگونه سرمایهگذاران خبره همچون وارن بافت و جورجی شوارتز موقعیتهای سرمایهگذاری را مییابند که آنها را ثروتمند میکند. جواب ساده است: با اتکا به دانش خودشان.منبع ایدههای سرمایهگذاری بافت در دسترس همه قرار دارد و معمولا همه میتوانند به طور رایگان آنها را در اختیار داشته باشند: گزارشهای مالی شرکتها. بافت در مصاحبهای که با آدام اسمیت (نویسنده کتاب پول پرقدرت) به سرمایهگذاران مبتدی توصیه کرد: «دقیقا کاری را بکنید که من چهل و اندی سال پیش انجام دادم و آن کسب دانش و اطلاعات درباره تمامی شرکتهای ایالات متحده است که اوراق بهادار آنها معامله میشود؛ این بانک دانش در طول زمان برای آنها بسیار ارزشمند خواهد بود و خود به منبعی برای تولید ثروت تبدیل میشود.»
اسمیت جواب داد: «اما بیست و هفت هزار شرکت سهامی عام وجود دارند.»
و بافت در پاسخ گفت: «خوب از حرف اول الفبا (ابتدای لیست) شروع کنید!!»
سرمایهگذار خبره را بشناسید
در کتاب ۲۳ اصل موفقیت وارن بافت درباره یکی از ویژگیهای سرمایهگذار خبره به این نکته تاکید شده است که این گروه از سرمایهگذاران به طور مستمر در پی فرصتهای خرید جدید است که با معیارهای او همخوانی داشته و کاملا بر پایه تحقیقات خودش باشد. او تنها به صحبتهای سرمایهگذاران و تحلیلگرانی گوش میدهد که دلایل پرمحتوا و قابل احترامی دارند. در حالی که سرمایهگذار بازنده به دنبال یک فرصتهای جادویی است که وی را در موقعیت کسب سود رویایی و آسان قرار دهد. او همیشه به هر که ظاهرش شبیه «متخصصها» باشد، گوش میدهد و به ندرت پیش از خرید مطالعهای عمیق و اساسی انجام میدهد و تمام تحقیقات او منحصر به آخرین شنیدههای «داغ» از بازار، مشاوران یا روزنامهها است.
غرق در بررسی و تحقیق
بافت از سال ۱۹۵۰ یعنی زمانی که برای نخستین بار کتاب سرمایهگذار باهوش بنجامین گراهام را خواند، مشغول مطالعه گزارشهای سالانه است. امروز در دفتر بافت ماشین ثبتی وجود ندارد، اما در اتاق پروندهها، ۱۸۸ کشو پر از گزارشهای سالانه وجود دارند. «دستیار تحقیقاتی» بافت تنها کسی است که این پروندهها را مرتب میکند. او میگوید: «من زندگی خود را صرف بررسی این شرکتها کردهام، از شرکت آزمایشگاههای ابوت که در ابتدای حروف الفبا قرار گرفته تا شرکت زنیت که در پایان آنها قرار دارد.»
در نتیجه این اقدامات، بافت اطلاعات قابل توجهی از تمامی شرکتهای بزرگ آمریکایی را در حافظه بلندمدت خود ذخیره کرده است که البته همچنان آنها را از طریق آخرین گزارشها به روزرسانی میکند.
هنگامیکه او به دنبال اطلاعاتی است که در گزارش سالانه موجود نباشد، به دنبالش خواهد رفت تا آن را بیابد. همانگونه که در سال ۱۹۶۵ این کار را کرد؛ هنگامی که بافت میگوید بخش اعظمی از یک ماه را صرف شمارش تانکرهای موجود در محوطه راهآهن کانزاس سیتی کرد. البته او بهدنبال خرید سهام راهآهن نبود. او به شرکت قدیمی «استود بیکر» علاقه داشت و دلیل آن همترکیب یک مکمل سوخت بنام STP بود. این شرکت اطلاعاتی در مورد نحوه عملکرد این محصول در اختیار او قرار نمیداد، اما او به خوبی میدانست که ماده اولیه این محصول یونیون کربید است و همچنین میدانست چقدر زمان برای تولید یک قوطی ـ و متعاقب آن ـ یک تانکر STP صرف میشود. وقتی که محمولهها افزایش یافت، اقدام به خرید سهام استود بیکر کرد؛ پس از آن، ارزش سهام از ۱۸ دلار به ۳۰ دلار افزایش یافت.
تبلیغات هم مفید است
بافت کار خود را با خرید بخشی از سهام شرکتها آغاز کرد، اما امروز ترجیح میدهد کل یک شرکت را خریداری کند. او درباره استراتژیاش برای یافتن این شرکتها به طنز میگوید: «بسیار علمی. فقط مینشینیم و منتظر میمانیم تا تلفن زنگ بخورد. گاهی اوقات هم شماره من را اشتباه گرفتهاند!»
درست است که اولین تماس را اغلب فروشندگان با بافت میگیرند، نه او با آنها، اما بافت فعالانه درترغیب آنها به این تماس نقش دارد. از ارائه نظراتش به سهامداران برکشایر در مجمع سالانه و یا کسانی که از سوی فروشندگان شایسته به او معرفی شدهاند گرفته تا حتی آگهیهای تبلیغاتی در والاستریت ژورنال، بافت همیشه خوب میداند که تبلیغات مفید است.
با فیلتر سرمایهگذاری جهان را ببینید
راز سرمایهگذار خبره این نیست که چیزهایی را ببیند که دیگران نمیبینند، بلکه این راز در روش او در تعبیر و تفسیر آنچه میبیند، نهفته است و سپس، تمایل او به «تلاش بیشتر» برای حمایت و پشتیبانی از برآوردهای اولیهاش.
بافت و شوارتز، جهان را از پشت فیلتر معیارهای سرمایهگذاری خودشان میبینند. آنها نه تنها به نظر دیگران توجهی نمیکنند بلکه هر چه دیگران فکر میکنند یا میاندیشند برای آنها کوچکترین ارزشی ندارد. حتی بافت در این مورد میگوید: «باید برای خودت فکر کنی. همیشه برایم جالب است که چرا افرادی با ضریب هوشی بالا اقدام به تقلید کورکورانه میکنند. من هرگز ایدههای خوب را از محل حرف زدن با سایرین به دست نمیآورم.»
برای سرمایهگذار خبره مشورت تنها با افرادی معنا دارد که در فلسفه سرمایهگذاری با او هم عقیده هستند و از همان فیلترهای او با همان موفقیت استفاده میکنند مانند چارلی مانگر، شریک بافت و نیز استنلی دراکن میلر، جانشین شوارتز در صندوق کوانتوم.
یک موقعیت یاب خوب باشید
امروزه شوارتز را با سرمایهگذاریهای متکی بر ابزار اهرم نظیر معاملات آتی و پیمانهای آتی میشناسند. اما در سال ۱۹۶۹ زمانی که او و شریک آن زمان او، جیمی راجرز، صندوق کوآنتوم را بنیانگذاری کردند، قراردادهای خرید آتی تنها برای کالاهای کشاورزی از قبیل غلات و قهوه و همچنین فلزاتی چون نقره و مس وجود داشت و تا دهه ۱۹۷۰ طول کشید تا موج قراردادهای مشتقه به خرید آتی ارز، اوراق قرضه و شاخصهای بازار کشیده شود. با این وجود، شوارتز امروز نیز همان اصولی را رعایت میکند که پیش از پیدایش بازارهای خرید و فروش آتی به آنها معتقد بود. او همواره به دنبال گرایشهای نوظهور صنایع است که میتواند با خرید سهام از آن منتفع شود.
راجرز و شوارتز چگونه چنین سهامی را مییافتند؟ آنها مطالعه میکردند. مجلات عمومی را در جستوجوی فرآیندهای اجتماعی یا فرهنگی که ممکن بود بر بازار تاثیر گذارد بررسی کرده و به دقت گزارشهای سالانه را تجزیه و تحلیل مینمودند و زمانیکه حس میکردند فرآیندی را شناسایی کردهاند بلافاصله به دیدار مدیران شرکت مورد نظر میرفتند.شوارتز به یاد میآورد که در سالهای ۱۹۷۸ یا ۱۹۷۹ جیمی راجرز معتقد بود دنیا از فناوری آنالوگ به سوی فناوریهای دیجیتال در حرکت است. من و جیم به اتفاق هم به کنفرانس AEA (انجمن الکترونیک آمریکا) رفتیم. ما در یک هفتهای که آنجا بودیم، روزانه با هشت تا ده مدیر ملاقات میکردیم. تمام زوایای این حوزه دشوار تکنولوژی را مورد بررسی قرار دادیم و پنج حوزه شاخص رشد را انتخاب کرده و اقدام به خرید سهام یک یا چند شرکت فعال در هر یک از این حوزهها کردیم. این بهترین لحظات ما به عنوان یک گروه بود. ما ثمره این کار خود را یک یا دو سال بعد برداشت کردیم و شرکت ما عملکرد بسیار بهتری نسبت به قبل داشت.
رشد بازارهای معاملات آتی، عرصهای جدید در اختیار شوارتز گذاشت تا بتواند فلسفه انعکاسپذیری اقتصادی خود را در آن محک بزند. این بازارها با نقدشوندگی بالایی که داشتند برای صندوق کوآنتوم بسیار ایده آل بودند. در این بازارها شوارتز میتوانست موقعیتهای به مراتب بیشتری در مقایسه با بازار سهام برای خود ایجاد نماید. شوارتز با مردم نیز صحبت میکرد. او دفترچه یادداشت بزرگی از آدرسها و شماره تلفن رابطهای خود در بازارهای سراسر جهان درست کرده بود. گاهی با آنها تماس میگرفت تا به کمک آنها بفهمد در فکر «آقای بازار» چه میگذرد.
شوارتز که همواره خود را مورد نقد و بررسی قرار میداد، ایدههایش را نیز بطور مداوم تصحیح میکرد؛ و اگر یکی از پرسنل او واقعا به ایده خاصی علاقه داشت به او توصیه میکرد که آن ایده را مورد بازبینی قرار دهد. او همچنین آنها راترغیب میکرد این ایده را با شخصی با دیدگاهی کاملا مخالف نیز در میان گذارند تا ببینند آیا تفکرات آنها در شرایط قابل دفاعی قرار گرفته است یا خیر.
تفاوت حرفهایها و غیرحرفهایها
شوارتز و بافت هر دو از رویکردی دقیق و نظاممند برای شناسایی سرمایهگذاریهای منطبق با معیارهایشان تبعیت میکنند. هر دو شخصا بر این فرآیند نظارت دارند و در پی آن هستند تا تمام اقدامات ضروری برای حصول اطمینان از یافتن یک سرمایهگذاری با انتظار سود زیاد را انجام دهند.
این فرآیند را با فرآیند تحقیقات یک سرمایهگذار معمولی مقایسه کنید. او تصمیمات سرمایهگذاری خود را بر مبنای اطلاعات دست دوم و تصادفی اتخاذ میکند که از کارگزار خود، تحلیلهای مکتوب، خبرنامههای سرمایهگذاری، برنامههای مالی تلویزیونی و روزنامهها و مجلات به دست آورده است. سرمایهگذار معمولی تنها گاهی اوقات به خودش زحمت خواندن گزارش سالانه یک شرکت را پیش از خرید آن میدهد چه رسد به اینکه بخواهد مانند بافت تمام گزارشهای مربوط به رقبا را نیز بخواند.
حتی تعداد بسیار کمتری از این سرمایهگذاران هستند که برای بهدست آوردن اطلاعات دست اول به سراغ افراد مرتبط با شرکت از جمله کارمندان، مشتریان یا رقبا میروند تا با آنها صحبت کنند. سرمایهگذار معمولی حتی زمانی که از راهبردی جدی در تحقیقات تبعیت میکند اغلب یکی از مولفههای اصلی موفقیت سرمایهگذاران خبره را نادیده میگیرد: نظارت دقیق بر تمام سرمایهگذاریهایی که تاکنون انجام داده است و بازبینی روش خود متناسب با نتایج حاصله.
نظارت مقطعی کافی نیست
نظارت یک فرآیند مستمر است. در واقع این فرآیند امتداد فرآیند تحقیق است البته نه با هدف یافتن موارد سرمایهگذاری بلکه برای اطلاع و اطمینان شما از اینکه آیا زمان برداشت سود فرا رسیده، یا زمان نقد کردن کل سرمایهگذاری است یا اینکه زمان اتخاذ اقداماتی برای حفظ سرمایه فرا رسیده است.
تنها تناوب زمانی این نظارت در میان سرمایهگذاران خبره متفاوت است. به عنوان مثال، بافت سرمایهگذاریهای خود را بهصورت ماهانه یا فصلی مرور میکند و در همین هنگام نسبت به هر گونه خبر یا پیشرفتی که به نحوی بر یکی از شرکتهای او تاثیرگذار خواهد بود، هشیار است.برای شوارتز این دوره تناوب بسیار کوتاهتر و فشردهتر است و گاهی اوقات دقیقه به دقیقه صورت میپذیرد و نه ماهانه در حالی که برای بافت تفاوت میان تحقیق و نظارت کاملا مشخص است، اما در سبک سرمایهگذاری شوارتز این دو با هم ادغام شدهاند. به عنوان مثال، شوارتز ابتدا فرضیات خود را بهصورت آزمایشی در بازار محک میزند. نظارت بر آن فرآیند به قضاوت او در مورد کیفیت فرضیهاش کمک میکند. این آزمایشهای او در عین حال بخشی از روش تحقیق او نیز هستند؛ جست و جو برای یافتن لحظه مناسب برای کشیدن ماشه و انجام سرمایهگذاری.بافت و شوارتز علیرغم تفاوت در سبکهایشان، همواره در صدد یافتن سرمایهگذاریهای جدیدی هستند که با معیارهای آنان مطابقت داشته باشد. آنها مدام در حال سنجش سرمایهگذاری فعلی خود در برابر این معیارها هستند تا از ضرورت اقدامات بیشتر و زمان مناسب برای آنها مطلع شوند و همچنین بدانند که آیا باید سودی را برداشت کنند یا خیر سرمایهگذاری بافت و شوارتز به اذعان خود آنها همواره با چشمان باز و با تمرکز بر گزارشهای مالی و اقتصادی انجام میشود؛ گنجینههای ثروتی که در دسترس همگان است، اما مردم قدر آنها را نمیدانند!
منبع: www.bourse۲۴.com
ارسال نظر