بازتاب
نقدی بر «سخنی با اساتید حرفه حسابداری»
در یادداشت آقای امیراحمدی در صفحه ۹ و۱۰ روزنامه دنیای اقتصاد مورخ ۱/۸/۱۳۹۰ با عنوان؛ سخنی با اساتید حرفه حسابداری؛ ایرادهای وارده بر اساسنامه جدید جامعه حسابداران رسمی را که بارها توسط صاحب نظران و حسابداران رسمی بصورت مکتوب و شفاهی و در نشستهای جامعه مورد نقد قرار گرفته متوجه اساتید نامعلومی در حرفه حسابداری دانسته که به نظر میرسد به دلیل نداشتن آشنایی و آگاهی نویسنده با ساختار، پیشینه شکلگیری و ارکان جامعه حسابداران رسمی به بیراهه رفته و بر اساتید مورد نظر ایشان و زحمت کشان و دلسوزان عرصه مالی و حسابرسی به زعم اینجانب جفا روا داشته است.
احمد عیساییخوش*
در یادداشت آقای امیراحمدی در صفحه ۹ و۱۰ روزنامه دنیای اقتصاد مورخ ۱/۸/۱۳۹۰ با عنوان؛ سخنی با اساتید حرفه حسابداری؛ ایرادهای وارده بر اساسنامه جدید جامعه حسابداران رسمی را که بارها توسط صاحب نظران و حسابداران رسمی بصورت مکتوب و شفاهی و در نشستهای جامعه مورد نقد قرار گرفته متوجه اساتید نامعلومی در حرفه حسابداری دانسته که به نظر میرسد به دلیل نداشتن آشنایی و آگاهی نویسنده با ساختار، پیشینه شکلگیری و ارکان جامعه حسابداران رسمی به بیراهه رفته و بر اساتید مورد نظر ایشان و زحمت کشان و دلسوزان عرصه مالی و حسابرسی به زعم اینجانب جفا روا داشته است.
۱- نگارنده خود را در مقام استاد نمی داند و هماره به شاگردی خویش می بالد اما به اندازه مقدورات، خود را موظف به دفاع از حقوق اساتید و دلسوزانی می داند که برای استقرار، دوام و تعالی حرفه مالی مساعی داشته و دفاع از حرفه خود، ولو در مقابل خودیها را وظیفه همه همپیشگان میداند.
۲-اتفاقا برعکس جوابهایی که به ذهن نویسنده تداعی شده است دقیقا ایشان مصداق کامل شاگردی است که: یا نامه نخوانده یا از درک روابط درمانده، راه به خطا پیموده و سره از ناسره نپالوده، فحوای کلام نامه ندانسته یا مغرضانه به قضاوت بنشسته.
۳- اگر ایشان چند دقیقه، فقط چند دقیقه به خود زحمت می دادند و اساسنامه قبلی و پیشنهادی جامعه و مصوب هیات وزیران را مطالعه می کردند یا در جهت دستیابی به پیشینه تغییرات اساسنامه مراکز تصمیمگیری و دخیل در تصویب اساسنامه از کارشناسان آگاه یا همان اساتید (به زعم ایشان) کسب اطلاع می کرد اینچنین امید خود را برای حسابدار رسمی شدن از دست نمی داد تا دست بر دعا بردارد و بیخبر از خون دل خوردنها و تلاشهای صورت گرفته اساتید را آماج قرار دهد.
۴- ایراد از استاد نبود که استاد مطابق اساسنامه جوامع حرفه ای بهترین اساسنامه را پیشنهاد داد که اگر عینا تصویب میشد ما همگی برای سلامتیشان دست به دعا میشدیم (همان طور که حالا هم میشویم که میدانیم قدرشان را ).۵- ارتباط دادن اختلاس اخیر با اساتید و زیر سوال بردن مسوولیت حسابرسان و تلقی آن به عنوان معیاری از استاد نبودن که در آخر نوشتار ایشان آمده نشان میدهد که یا نویسنده اطلاعی از حسابرسی، ماهیت و هدف آن ندارد یا به دلیل نبود امکان استاد شدن، اعتقادشان به این حسابرسی از بین رفته است. در صورتی که ایشان ایده جدیدی در مورد حسابرسی دارند که در آن حسابرسان قبل از اختلاسگران امکان افشا دارند و میشود با این گونه حسابرسی از شر اختلاس گران خلاصی یافت بهتر است به عنوان یک نظریه مطرح کنند تا راه کارهای عملی آن تدوین شود و همگان از آن استفاده کنند. حسابرسی که حتما همه تقلبها را کشف میکند. البته ارائه این نظریه باید با نائل شدن ایشان به درجه استادی همراه باشد.۶- اینجانب از طرف خود از تمامی اساتید و دستاندرکاران حرفه مالی بابت جفای وارده ناشی از برداشتی ناصواب از اسباب بروز ایرادی که الحق هیچ ارتباطی با هیچ یک از اساتید حرفه نداشته و خود آنان شاکیان اصلی و پیگیران رفع آن بودهاند معذرت خواهی میکنم.
*حسابدار رسمی
ارسال نظر