یادداشتهای تالار شیشهای
ضرورت بازبینی در سیاست تقسیم سود شرکتها
در علم سرمایهگذاری (Finance)، روشهای تامین مالی براساس ریسک و بازدهی طبقهبندی شده و مدیران شرکتها با توجه به شرایط تصمیم میگیرند از کدام روشها استفاده کنند: افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و مطالبات سهامداران، وام گرفتن از بانک با هزینه مالی نسبتا بالاتر، کاهش تقسیم سود نقدی که کمترین هزینه را میتواند برای شرکت داشته باشد و ....
شهریار هاشمی طباطبایی
در علم سرمایهگذاری (Finance)، روشهای تامین مالی براساس ریسک و بازدهی طبقهبندی شده و مدیران شرکتها با توجه به شرایط تصمیم میگیرند از کدام روشها استفاده کنند: افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و مطالبات سهامداران، وام گرفتن از بانک با هزینه مالی نسبتا بالاتر، کاهش تقسیم سود نقدی که کمترین هزینه را میتواند برای شرکت داشته باشد و .... در پایان فصل برگزاری مجامع امسال گزارشهایی منتشر شد که گویای آماری قابل تامل بود. براساس این گزارش، سود محقق شده ۲۴۱ شرکت از ۳۴۲ شرکت بزرگ و کوچک در پایان تیرماه بالغ بر ۱۳ هزار و ۴۰۱ میلیارد تومان بود. از این حجم سود بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان یعنی ۷۴/۵درصد از سود به دست آمده بین سهامداران تقسیم شده که حداکثر طی شش ماه آینده بین سهامداران توزیع خواهد شد. البته برخی شرکتها که سهامداران عمده منطقی تری داشتند سیاست حداقلی تقسیم سود را برگزیدند که با اعتراض سهامداران جزء مواجه شد.
نکته قابل توجه در این میان، تفاوت اساسی فرهنگ سهامداران در مواجهه با این سیاست در ایران و سایر کشورها است. در بازارهای توسعه یافته اگر مدیران شرکتی تصمیم بگیرند سود بالایی تقسیم کنند، برداشت کلی بازار این است که شرکت برنامه خاصی برای توسعه فعالیتها ندارد بنابراین، اقبال مناسبی را در بازار سهام دریافت نخواهد کرد.
اما این فرهنگ دقیقا در ایران برعکس است. هرچه فریاد در مجمع شنیده میشود برای تقسیم سود حداکثری و حتی بیش از سود هر سهم در آن سال است.
یک محاسبه ساده نشان میدهد اگر شرکتها امسال بخواهند این ۱۰ هزار میلیارد تومان خروجی نقدینگی (که در مجامع تقسیم شده است) را از محل وام تامین کنند، اگر با میانگین سود ۱۵ درصد هم باشد در سال آتی معادل ۱۵۰۰ میلیارد تومان از سود شرکتها کسر خواهد کرد که با نسبت P/E متوسط ۶ واحد بیش از ۹ هزار میلیارد تومان از ارزش بازار بورس را با فرض عدم تغییر سودآوری شرکتها از بین میبرد. ریشه این فرهنگ غلط دیدگاه کوتاه مدتی است که در سهامداران نسبت به سرمایهگذاری وجود دارد؛ بیشترین سود نقدی را بگیرند که شاید با بازگشایی بهتر، سهم را بفروشند و ۱۰ درصدی سود کنند. نکته قابل تامل اینکه سهامداران نهادی و حقوقی هم همین دیدگاه را دارند و با اصرار بر تقسیم سود شرکت میکوشند تا نیازهای همیشگی نقدینگیشان را از زیر مجموعهها تامین کنند.
این سیاست به مرور نیاز به فرهنگ سازی و اصلاح دارد. اگر میخواهیم حرفهای شویم و فاصله خود را با بازارهای توسعه یافته دنیا کم کنیم بدون شک، حرکت به سمت سیاست تقسیم سود منطقیتر نیز از الزامات آن خواهد بود.
ارسال نظر