موفقیت غولهای فناوری تضمینشده نیست
پایان هیاهوی AI در بازارهای مالی؟
میانگین قیمت سهام شرکتهای پیشرو در انقلاب «هوش مصنوعی مولد» از اوج خود در ماه گذشته، ۱۰درصد افت کردهاست و هر روز ناظران بیشتری نسبت به قابلیتهای «مدلهای زبانی بزرگی» که خدماتی مانند چت جیبیتی را پشتیبانی میکنند، دچار تردید میشوند. شرکتهای بزرگ فناوری دههامیلیارد دلار برای توسعه مدلهای هوشمصنوعی سرمایهگذاری کردهاند و همچنین متعهد به صرف هزینههای سرسامآور بیشتری در این زمینه شدهاند، با این حال براساس آخرین گزارشها، تنها ۵.۱درصد از شرکتهای آمریکایی برای تولید کالا و خدمات خود از ابزارهای هوشمصنوعی استفاده میکنند.
براساس مقالهای از اکونومیست، متخصصان فناوری با این مساله ساده برخورد میکنند و آن را «چرخه هیاهو» مینامند. این اصطلاح توسط موسسه تحقیقاتی گارتنر معرفی شد و در سیلیکونولی (مرکز فناوری و نوآوری آمریکا در کالیفرنیا) مقبولیت پیدا کرد. براساس این مدل، تکنولوژیهای داغ پس از یک دوره وجد و شعف اولیه، وارد دوره افت و سرخوردگی میشوند و هیجان مردم نسبت به آنها فروکش میکند. سرمایهگذاران در مورد روند کند پذیرش تکنولوژی جدید توسط جامعه دچار نگرانی میشوند و سودآوری موردانتظار محقق نمیشود، اما همانطور که روز بهدنبال شب میآید، اقبال به فناوری جدید دوباره بازمیگردد. سرمایهگذاری عظیمی که در دوره وجد و شعف صورتگرفته، منجر به گسترش زیرساختهای تکنولوژی جدید شده و در نتیجه زمینه برای پذیرش عمومی آن فراهم میشود. حال این سوال مطرح است که آیا مدل «چرخه هیاهو» مسیر آینده هوشمصنوعی را نیز ترسیم میکند؟
نمونههای موفق «چرخه هیاهو»
این مدل قطعا میتواند سیر تکامل برخی از تکنولوژیهای قدیمی را توضیح دهد. توسعه صنعت ریلی یکی از مثالهای کلاسیک است. در قرن نوزدهم، تب ساخت راهآهن در بریتانیا فراگیر شد. سرمایهگذاران به امید کسب بازده مطلوب، شروع به خرید سنگین سهام شرکتهای فعال در این حوزه کردند و این استقبال پرشور منجر به ایجاد حباب در بازار سهام بریتانیا شد. پس از ترکیدن این حباب، شرکتهایی که در دوره هیجان بازار توانسته بودند سرمایه بزرگی جمعآوری کنند، رو به احداث خطوط ریلی در سراسر بریتانیا آوردند. توسعهمحورهای مواصلاتی، اقتصاد این کشور را متحول ساخت و به این ترتیب «چرخه هیاهو» با موفقیت تکمیل شد. داستان اینترنت نیز مشابه بود. دههنود میلادی شاهد دوره هیجان این فناوری بود و آینده پژوهان در آن دوره پیشبینی میکردند که تا چند سالبعد همه خریدهای مردم بهصورت آنلاین انجام خواهد شد، اما بازار سهام در سال۲۰۰۰ سقوط کرد و دهها شرکت بزرگ حوزه داتکام ورشکست شدند، با این حال سرمایهگذاری عظیم شرکتهای مخابراتی در آن دوران برای توسعه شبکه فیبرنوری، زیرساخت لازم برای فراگیرشدن اینترنت در سالهای آینده را ایجاد کرد و این چرخه نیز پایان خوبی داشت.
به گفته یک مفسر اقتصادی، آینده هوشمصنوعی شبیه سایر فناوریها خواهد بود، پس از توسعه پرهزینه زیرساختهای لازم، شاهد فروکش هیجان و سقوط این فناوری خواهیم بود، زیرا مردم هنوز نمیدانند چگونه از این فناوری بهطور موثر بهرهمند شوند، پس از آن احیا تدریجی این فناوری آغاز خواهد شد و به مرحله پذیرش همگانی خواهیم رسید. آیا این نگاه درست است؟ نه لزوما. اولا، نسخههای قبلی هوشمصنوعی برای دههها دورههای هیجان و ناامیدی را تجربه کردهاند، اما هیچگاه نتوانستهاند مرحله نهایی «چرخه هیاهو» را با موفقیت پشتسر بگذارند.
مثالهای نقض
از طرف دیگر، مثالهای زیادی وجود دارد که برخی از فناوریهای تاثیرگذار از «چرخه هیاهو» پیروی نکردهاند. فناوری «رایانش ابری» از صفر تا صد خود را در مسیری مستقیم و بدون عبور از مراحل وجد و شعف و افت و سرخوردگی طی کرد. انرژی خورشیدی و رسانههای اجتماعی مسیری مشابه را دنبال کردند. در مقابل، تکنولوژیهای فراوانی نیز وجود داشتند که پس از مرحله وجد و شعف وارد دوران افت و سرخوردگی شده و پس از آن هرگز احیا نشدند.
بررسیهای اکونومیست نشان میدهد که تکمیل موفق «چرخه هیاهو» بهندرت رخ میدهد. تنها بخش کوچکی از فناوریهای نو (احتمالا یکپنجم آنها) از مراحل نوآوری، اوجگیری هیجان و ناامیدی با موفقیت عبورکرده و وارد مرحله پذیرش فراگیر میشوند. بسیاری از فناوریها مسیر یکنواختی را تا رسیدن به بلوغ دنبال میکنند و برخی دیگر پس از اوجگیری سقوطکرده و دیگر بازنمیگردند. «هوش مصنوعی مولد» کماکان ممکن است دنیا را متحول کند. همچنین احتمال دارد یکی از شرکتهای فعال در این حوزه بهدستاورد بزرگی دست پیدا کند. کسبوکارها ممکن است بتوانند مزایای این فناوری در راستای افزایش سودآوری را کشف کنند، با این حال چالش کنونی شرکتهای بزرگ فناوری این است که هوشمصنوعی باید در دنیایواقعی اقتصاد چیزی برای عرضه داشتهباشد و باید دانست که موفقیت این شرکتها هرگز تضمینشده نیست.