یادداشت
حسابرس واقعی (۴)
در این مقاله میخواهم در مورد کار آموزی و آموزش یک حسابرس واقعی صحبت کنم. البته برای اینکه شخصی بتواند یک حسابرس واقعی شود، شرایطی که در مقالههای ۱،۲و۳ نوشته بودم را باید حتما داشته باشد.
در این مقاله میخواهم در مورد کار آموزی و آموزش یک حسابرس واقعی صحبت کنم. البته برای اینکه شخصی بتواند یک حسابرس واقعی شود، شرایطی که در مقالههای ۱،۲و۳ نوشته بودم را باید حتما داشته باشد.
هر کدام از آن شرایط را اگر کسی نداشته باشد، نباید امیدوار باشد که روزی یک حسابرس واقعی شود. داشتن هوش و ذکاوت زیاد و سریعالانتقال بودن در درک مدارک و سایر شرایطی که در مقالههای قبلی نوشته بودم، جزو لازمههای اولیه و اصلی است که یک نفر بتواند در آینده یک حسابرس واقعی شود.
خلاصه کلام این است که به زور نمیتوان یک حسابرس واقعی شد. باید شرایط اولیه را شخص داشته باشد، در غیر اینصورت باید قبول کند که یک حسابرس واقعی نیست، ولی میتواند در موسسات حسابرسی معتبر کار کند و خود را تا حد قابل قبول و امکان پذیر، بالا ببرد.
مورد دیگری که یک حسابرس واقعی لازم دارد (علاوه بر شرایطی که قبلا در مقالههای قبلی تذکر داده بودم)، داشتن تجربه کافی و خوب است. این بدان معنی است که از روز اول کاری خود، در یک موسسه حسابرسی معتبر کارآموزی خود را شروع کند و با سرپرستان خوب و فهمیده و اگر خوش شانس باشد، زیردست حسابرسان واقعی کار کند تا تجربه مفید کاری در کلیه امور مربوط به حسابرسی بهدست آورد. این شخص باید از هر سرپرستی نکات بسیاری را فرا گیرد و سعی کند با سرپرستان مختلف با دیدگاههای مختلف کار کند تا از تجربههای مختلف آنها استفاده کند. من برای یک حسابرس واقعی شدن حداقل 10 سال کار مفید و فعال با سرپرستان ورزیده و در یک موسسه حسابرسی معتبر، نیاز میبینم. البته باز هم تکرار میکنم، به شرط داشتن کلیه شرایط درج شده در مقالههای 1، 2 و 3 در ارتباط با حسابرس واقعی. البته به این نکته توجه خاص داشته باشید که هر شخصی بعد از 10 سال کار کردن در یک موسسه حسابرسی معتبر و با سرپرستان ورزیده، لزوما یک حسابرس واقعی نخواهد شد. برای حسابرس واقعی شدن باید جوهره اولیه را داشته باشد. ممکن است کسی 44 سال در موسسات حسابرسی به اصطلاح کارکرده و پرسه زده باشد، ولی
هنوز یک حسابرس عادی هم نباشد، چه رسد به حسابرس واقعی. حسابرس واقعی از ابتدای کار حسابرسی، کارآموزی خود را شروع میکند (یعنی از کیلومتر صفر) و سعی میکند که هر روز به معلومات خود بیفزاید و گفتههای سرپرستان حرفهای و با تجربه خود را عمل کند و هیچ وقت آنها را فراموش نکند. البته او کم کم میتواند با مطالعه و کسب تجربه بیشتر، ابداعات خاص خود را در حسابرسیها بهکار ببرد و نباید همیشه همان کارهایی را انجام دهد که سرپرستان حرفهای و خوب به او تعلیم دادهاند. او باید قادر باشد تا از فکر خود، مواردی جدید در حسابرسیها ابداع کند و این هم با تجربه و سعی کوشش و مطالعه سیستماتیک و دائم میسر است. یک حسابرس واقعی باید بعد از اتمام هر کار حسابرسی، موارد جدیدی را یاد گرفته باشد و همیشه سعی کند که در فراگیری مطالب مختلف مرتبط با حسابرسی، سیر صعودی را طی کند و ساکن نماند. یک حسابرس نباید هیچ وقت خود را از مسائل روز مرتبط با کار خود دور نگه دارد یا آگاهی نداشته باشد. اگر چنین باشد، حتی یک حسابرس واقعی هم روزی به یک حسابرس فسیل تبدیل میشود. کلام آخر؛ توصیه من به کسانی که میخواهند روزی یک حسابرس واقعی شوند این است که همیشه
در مورد مسائل و موارد به طور خیلی وسیع فکر کنند و از خود بپرسند که آیا کلیه کارهای لازم را در رابطه با یک کار حسابرسی انجام دادهاند؟ آیا سرپرستان قبلی او که در سطح بالایی از نظر معلومات و هوش بودهاند، کار او را به عنوان یک کار کامل قبول میکردند؟ من شخصا، بدون داشتن هیچگونه ادعایی مبنی بر اینکه آیا حسابرس واقعی هستم یا خیر یا در چه ردهای از حسابرسی هستم، همیشه گفتههای گرانقدر سرپرستان بسیار خوبی که داشتم در هر کار حسابرسی و در هر مورد رسیدگی بخاطر میآورم و در آخر کار از خودم میپرسم که آیا فلان سرپرست که من او را به عنوان یک حسابرس واقعی قبول داشتم و دارم، اگر پرونده حسابرسی مرا بررسی میکرد، آنرا از هر لحاظ کامل میدید یا چه اشکالاتی را میتوانست نسبت به پرونده حسابرسی فعلی من بگیرد. من همیشه نکات بسیار خوب سرپرستان قبلی خود را در ضمن کار بخاطر میآورم و به آنها عمل میکنم، البته با ابداعات و نوآوریهای مداوم.
یک توصیه هم به کلیه حسابرسان (بهخصوص جوانان) دارم و آن این است که همیشه احترام سرپرستان قبلی خود را که از آنها نکات بسیاری فرا گرفتهاید داشته باشید و اگر هم روزی روزگاری این فکر (گاهی هم فکر باطل) به سرتان زد که از سرپرستان قبلی خود بیشتر آگاهی و دانش دارید، شاید هم داشته باشید، همیشه احترام آنها را نگه دارید و به قول عامیانه، در مقابل آنها عرض اندام نکنید، حتی اگر دانش و معلومات و هوش و ذکاوت شما چندین برابر سرپرستان قبلی شما باشد. البته رسیدن به چنین درجهای غیر ممکن نیست، ولی همیشه به قول انگلیسیها، یک «اگر» (If) بزرگی وجود دارد و یک نکته هم هیچ وقت فراموش نکنید که «دست بالای دست بسیار است.»
به هیچ وجه به دانش و معلومات خود غره نشوید. داستان کوتاهی از یک استاد بزرگ شطرنج که در شوروی جزو بازیکنان بسیار مطرح بود، بیان میکنم. این شطرنج باز بسیار معروف روزی در یک بازی دوستانه در مقابل یک شطرنج باز آماتور، بازی را به نحو بسیار بدی باخت. از صندلی خود بلند شد و آب دهن خود را روی صفحه شطرنج پرت کرد و به حریف خود گفت: «چرا من از یک شخص آماتور مثل تو باید ببازم.»
او برای همیشه شطرنج را کنار گذاشت و سعی کرد در بین مردم ظاهر نشود. بله، این امکان هم وجود دارد که روزی، من یا شما خواننده گرامی به خودمان بگوییم که چطور این مطلب به این سادگی را (احتمالا تحریف یا تقلب و ....) ندیدیم و متوجه نشدیم. امیدوارم که چنین روزی برای هیچ حسابرسی (واقعی یا غیر واقعی) پیش نیاید؛ بنابراین مطالب را با فکر باز و آزاد برای چندین دفعه مطالعه کنید. در این رابطه بهتر است که کل گزارش حسابرسی و صورتهای مالی توسط یک شریک با تجربه در موسسه نیز که در خود کار درگیر نبوده است، بازنگری کنند.
* عضو پیوسته انجمن حسابداران خبره مدیریت انگلستان
ارسال نظر