زمین بازی را به نفع بازار و سهامداران میچیدم
نکته دیگر هم این است که وقتی مردم اعتماد میکنند و سرمایهشان را در بازار سرمایه سرمایهگذاری میکنند، انتظار دارند رویههایی در آن حاکم باشد تا از منافع آنها بهطور کامل مراقبت و صیانت کند. همچنین به فراخور اتفاقهای مختلف دولت، وزارتخانهها، مجلس و... نتوانند با رویهها و تصمیمهای مقعطی و تغییر نگرش افراد مختلف، وضعیت فعالیت شرکتها و سودآوری آنها را با دستاندازها و چالشهایی مواجهه کنند، چراکه این موضوع باعث میشود پیشبینی پذیربودن فضای اقتصاد و فضای کسبوکارها در کشور، دشوارتر شود. به هر حال هر صنعت به فراخور شرایط خودش در این فضای پیچیده اقتصاد جهانی طبیعتا با نقاط ابهام و پیچیدگیهای خاص خودش مواجهه است ولی میبینیم که در بازار سرمایه ما این تصمیمات لحظهای و خلقالساعه مثل بحثهای مالیاتی، آییننامههای مقرراتی، تعرفهگذاری نرخ خوراک شرکتها، هزینههای انرژی و... که پیش میآیند، در مواردی از هیچ سیاست بلندمدت مشخصی تبعیت نمیکنند که این موضوع میتواند ریسک خیلی بیشتری به فضای کسبوکار و شرکتهای تولیدی حاضر در بورس تحمیل کند، در نتیجه مردم و سرمایهگذاران را از این بازار دور میکند و به سمت بازارهایی که رویههای مشخصتری دارند و خیلی آزادانهتر نوسانات قیمتی میکنند و در این شرایط تورمی منافع آنها را حفظ میکند، میبرد.
البته که هرچند در سالهای اخیر مکاتباتی انجامشده و میز صنایعی در حال برگزاری است، اما چیزی که مشخص شده این است که به هیچوجه نتوانسته است انتظارات بازار، فعالان و شرکتهای بورسی را تامین کند و همچنین در کنار این موضوع، خیال سرمایهگذاران را از این جهت که جایی به نمایندگی از آنها در حال فعالیت است تا منافع آنها را حفاظت و صیانت کند، راحت نکرده است. بر همین اساس و با این توضیحات، باید این نکته هم ذکر شود که در سازمان بورس فضایی ایجاد شود تا تاثیری که تصمیمات اقتصادی، مدیریت نقدینگی، نرخ بهره، اقتصاد کلان و بحثهای خرد، روی بازار سرمایه میگذارند را بررسی و پیگیری کند. با این کار هم از منافع سهامداران دفاع شده است و هم بازار سرمایه به محلی برای سرمایهگذاری امنتر و قابلاطمینانتر برای گرایش نقدینگی و سرمایههای مردم تبدیل خواهد شد. این موضوعات، موضوعات مهمی است که جای خالی آنها بیشتر از دیگر مسائل در سازمان حس میشود.
البته که اگر ابزارهای بیشتری برای توسعه بازار و معاملهگری در بازار سرمایه ایجاد شود، معاملهگران ما در بازار خودمان بتوانند با ابزارهای بیشتری معاملات خود را دنبال کنند، موضوع دیگری است و همچنان در این موضوع با استانداردهای معمول و متعارف فاصله زیادی داریم که البته در این رابطه هم بهنظر میرسد ارادهای هم برای توسعه این بازارها مثل بازار فیوچر و مشتقه و دسترسی عموم سرمایهگذاران به این بازارها هنوز در ارکان اجرایی وجود ندارد، لذا سیاستگذاری، نظارت و انگیزهدهی بهنظر میرسد که آنطوری که انتظار میرود پیش نمیرود، اما جایگاهی مثل سازمان بورس در تسریع این موضوعات و بسترسازی سریعتر و بهتر برای توسعه بازار خیلی میتواند اثرگذار باشد.