اما عادی شدن شرایط و عادی‌‌‌‌‌‌‌سازی اتفاق‌‌‌‌‌‌‌ها، یکی از موضوعاتی است که مدت‌‌‌‌‌‌‌هاست درباره آن صحبت می‌شود. به نظر می‌رسد از بین رفتن بار معنایی اختلاس، رانت، فساد، بی‌‌‌‌‌‌‌عدالتی، تبعیض، تورم، فساد در بورس و... در بین اغلب افراد  باعث شده است که این کلمات مثل هوای خوب یا هوای بارانی، ترافیک، تصادف و... تبدیل به واژه‌هایی عادی شوند. بالا رفتن حجم خبرهای مربوط به رانت‌‌‌‌‌‌‌ها و اختلاس‌‌‌‌‌‌‌ها و فسادها، خود به خود این امور را تبدیل به خبرهایی عادی و روزمره برای مردم کرده است و برای همین هم جامعه واکنش خاصی به این قبیل صحبت‌ها نشان نمی‌دهد یا آنطور که باید و شاید اعتراضی نسبت به این موضوعات نمی‌کند. هدایت خادمی، نماینده مجلس دهم در صفحه توییتر خود در همین رابطه نوشت که «یکی از بزرگ‌ترین صدمه‌هایی که به جامعه وارد شده و معلوم نیست چطور باید آن را جبران و به قبل برگرداند، این است که «مفهوم، بار معنایی، حساسیت‌ها و ...»کلمات مهم و کلیدی، برعکس و کمرنگ شده و هیچ حساسیتی در گوینده و شنونده ایجاد نمی‌کنند. مثل خدمت، عدالت، فسادستیزی، چاپلوسی، اختلاس و...‌» پرداختن به این موضوعات در فضای توییتر فارسی در حال افزایش است. نوشته‌‌‌‌‌‌‌هایی با محور فایده‌‌‌‌‌‌‌اش چیست، که چی، برای چی و... بیشتر از هر زمان دیگری به چشم می‌‌‌‌‌‌‌آید. حقوق‌‌‌‌‌‌‌های پایین، تورم افسارگسیخته که باعث می‌شود هرچقدر هم افزایش حقوق اعمال شود بازهم اکثر مردم نتوانند حقوق خود را پا به پای تورم برسانند و از حداقل‌‌‌‌‌‌‌ها بهره‌‌‌‌‌‌‌مند باشند، باعث ایجاد فضای یأس و سرخوردگی در جامعه شده است و البته مبهم بودن آینده که نه، یک ساعت دیگر هم از جمله دغدغه‌‌‌‌‌‌‌های آدم‌‌‌‌‌‌‌ها است. پیمان مولوی، در همین رابطه در صفحه خود نوشت: در «همه کشورها صبح همه بیدار می‌شوند که ببینند چطور می‌توانند پیشرفت کنند! ما هر روز بیدار می‌‌‌‌‌‌‌شویم که ببینیم چطور از ریسک‌‌‌‌‌‌‌های جدید در امان باشیم! حق داریم، آموزش ندیدیم!» نکته جالب‌توجه در این موضوع این است که در روزهای گذشته در یک برنامه رادیویی درباره وضعیت اقتصادی کشور و عدم‌توانایی تیم‌‌‌‌‌‌‌های اقتصادی دولت‌ها صحبت شد. به اعتقاد مجری این برنامه سال‌هاست که در کشور صحبت از تکیه بر توان داخلی، تولید ملی و... شده و از میان کاندیداهای ریاست دولت، دو نفر از آنها در دولت سیزدهم پست و مقام گرفتند که مشخصا یکی از آنها معاون اقتصادی رئیس دولت شده است، اما با وجود اینکه تمام این افراد در زمان مناظره‌‌‌‌‌‌‌های انتخاباتی و اظهارنظرهایشان محور بیشتر صحبت‌‌‌‌‌‌‌هایشان بهبود وضعیت اقتصادی و اوضاع بورس و سهامداران بود اما در عمل هیچ اتفاقی در بهبود اوضاع اقتصادی نیفتاده است و در مقابل تا دلتان بخواهد به صف مشکلات اقتصادی مردم و گرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها اضافه شده است. نقطه مقابل این صحبت‌‌‌‌‌‌‌ها کارشناس این برنامه رادیویی بود که علت این وضعیت را استفاده از دانش اقتصاد جغرافیاهای دیگر مطرح می‌‌‌‌‌‌‌کرد. او اینطور ادعا می‌‌‌‌‌‌‌کرد که باید از ظرفیت‌‌‌‌‌‌‌های دانش اقتصادی کشور استفاده شود و بر اساس شرایط ایران، مدل اقتصادی تعریف شود تا کارها به‌خوبی پیش برود. این کارشناس با حمایت از توان داخلی و تولید ملی، دشمن را عامل بی‌کیفیت بودن محصولات یا محقق‌نشدن وعده‌‌‌‌‌‌‌های اقتصادی مسوولان و بزرگ‌‌‌‌‌‌‌نمایی مشکلات معرفی و اظهار می‌‌‌‌‌‌‌کرد؛ کشوری هستیم که در منطقه و دنیا کسی نمی‌تواند به ما بگوید بالای چشمتان ابرو است که این نشان‌دهنده امنیت ایران و مردمش است. با این تفاسیر و موضوعی که در این برنامه رادیویی مطرح شد، تا حدودی در توییتر هم بحث بر سر این موضوع است که امنیت آیا در توانایی مردم برای خرید مایحتاج روزمره‌‌‌‌‌‌‌شان هم تعریف می‌شود؟ آیا اینکه مردم کشور توان خرید گوشت و مرغ و ماهی را داشته باشند خود نوعی امنیت است یا صرفا امنیت در دفاع از مرزها که البته ضروری و واجب است خلاصه می‌شود؟ بحث دیگر هم این است که ما چه بودیم و چه شدیم. در این بحث شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشور چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی از گذشته تا به امروز مقایسه می‌شود. از وضعیت پاسپورت و اعتبار آن در نزد دنیا تا قدرت خرید و امنیت روانی مردم. قربانعلی قائمی در همین رابطه در صفحه توییتر خود نوشت: «هر سال‌دریغ از پارسال؛ مقایسه رتبه پاسپورت‌‌‌‌‌‌‌ کشورها در رتبه‌بندی جدید در سال‌۲۰۲۲ میلادی نشان می‌دهد که: با گذرنامه ترکیه در رتبه ۵۰ می‌توان به ۱۱۰ کشور جهان بدون نیاز به ویزا سفر کرد ولی با گذرنامه ایران در رتبه ۱۰۱ فقط می‌توان به ۴۲ کشور جهان بدون نیاز به روادید (ویزا) سفر کرد!» در کنار این موضوع اتفاق‌‌‌‌‌‌‌هایی هم که در فضای روزمره زندگی می‌‌‌‌‌‌‌افتد و به دور از فضای اقتصادی است، صدای اقتصادی‌‌‌‌‌‌‌ها را هم درآورده است. آلودگی هوا و گردوغبار فراوان در شهرهای مختلف کشور، زنانه و مردانه‌کردن پارک‌‌‌‌‌‌‌ها، ماجرای ممنوعیت پخت نان بربری و نخوردن بستنی قیفی در برخی از شهرها و مسائل دیگر باعث به صدا درآمدن فعالان اقتصادی و بورسی هم شده است. افرادی در همین رابطه اینطور می‌نوشتند که در کشورمان سال‌هاست که اقتصاد، رفاه، قدرت خرید مردم، رفع بحران‌‌‌‌‌‌‌هایی مثل آلودگی هوا، کم آبی و... در اولویت نبوده و نیستند و به‌جای تمام این موضوعات که دغدغه عموم مردم هستند، مسوولان به فکر دیوار کشیدن و جدا‌سازی و تفکیک و بگیر و ببند هستند.

با وجود این مسائل و عصبانیت و انتقادهای تند و تیز اکثر مردم نه فقط به دولت بلکه به سیاست‌های کلان در حوزه‌‌‌‌‌‌‌های مختلف، دیروز سخنگوی دولت سیزدهم در صفحه خود اعلام کرد: «یکی دیگر از وعده‌‌‌‌‌‌‌های رئیس‌جمهور اجرایی شد؛ بانک ملی به‌عنوان بزرگ‌ترین بانک کشور، اسامی بدهکاران کلان خود را اعلام کرد.‌» سعیداسلامی بیدگلی، فعال بازارهای مالی هم با بازنشر این توییت نوشت: «البته بالای لیست نوشته بخشی از بدهکاران و مبلغ هم ذکر نشده است. معلوم هم نیست در چه مرحله‌‌‌‌‌‌‌ای هستند، چرا وام گرفته‌‌‌‌‌‌‌اند و چرا مشکوک‌‌‌‌‌‌‌الوصول شده‌‌‌‌‌‌‌اند اما همین را به فال‌نیک می‌‌‌‌‌‌‌گیریم و منتظر مراحل بعد شفافیت هستیم.‌» بحث بر سر بدهکاران بانکی نه فقط در روزی که سخنگوی دولت این خبر را اعلام کرد، بلکه در روزهای بعد از آن هم ادامه داشت. عباس عبدی از این نوشت که انتشار اسامی ابربدهکاران مشکلی را حل نمی‌کند و سوال این است که چرا بدهی‌شان را نداده‌اند؟