بورسگرام
در جستوجوی فرصتهای از دست رفته
برگزاری مسابقات جهانی در قطر، جنگ روسیه و اوکراین و مساله گاز و نفت اروپا و... باعث شده است که نه فقط بورسیها و اقتصادیها بلکه سیاسیون هم در نوشتههایشان به مقایسه ایران و وضعیت اقتصادیاش با کشورهای همسایه بپردازند. فرصتهای از دست رفته را لیست کنند و درباره آنها بنویسند که اگر آنطور بود و اینطور نبود، چه میشد و چه نمیشد. در روزهای گذشته افراد زیادی به این مساله پرداختند. مثلا مسعود خوانساری، رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران در صفحه توییتر خود نوشت که «اکسپو دبی بعد از ۶ماه و با ثبت رکورد بیش از ۲۴میلیون بازدیدکننده و حضور ۱۹۰ کشور به پایان رسید. قطر دیگر همسایه ما چندماه بعد میزبان جامجهانی فوتبال است. سهم ما از نمایشگاهها و رقابتهای جهانی چقدر است؟»
هدایت خادمی، نماینده مجلس دهم هم در صفحه توییتر خود با مقایسه تولید نفت ایران و عربستان ادعا کرد: «تولید نفت عراق در ۱۹۸۰، دومیلیون و پانصدهزار بشکه، نصف تولید ایران بود. حالا ۴میلیون و ۴۰۰هزار بشکه و بیشتر از ما شده است. برای۶ماه و بالاتر برنامهریزی کرده که بخشی مهمی از آن هم از میادین مشترک خشکی با ما است.» این مساله در روزهای گذشته موردتوجه مصطفی تاجزاده هم قرار گرفته بود: «درآمد نفتی عراق در ماه اخیر، به علت جهش قیمت و افزایش صادرات نفت، به ۱۱میلیارد و ۷۰میلیون دلار (بالاترین رقم در ۵۰ سالگذشته) رسید و بعد از عربستان، بزرگترین تولیدکننده اوپک شد. تاخیر در احیای برجام و لغو تحریمها، روزانه حداقل ۱۵۰میلیون دلار به ایران ضرر میزند.» در ماجرای این پرسشها در حوزههای مختلف، علی سعدوندی هم نسبت به شرایط واردات خودرو و وضعیت اقتصادی کشور در صفحه خود چند پرسش را مطرح کرد: «با انحصار میخواهی به کیفیت برسی؟ با داغ و درفش میخواهی اقتصاد بنا کنی؟ زهی خیال باطل» او این پرسشها را در بازنشر توییت مصطفی میرسلیم که بیان کرده بود: «پیشرفت کشور در تولید باکیفیت محصولات موردنیاز با دسترنج خودمان است و نه با نشستن بر سر سفره وارداتى که دیگران پهن کردهاند» نوشته بود.
پرسشها اما به سهم و فعالیت ایران در بازارهای جهانی و جذب سرمایه خلاصه نشد و حتی پای روسیه هم به میان آمد. البته این مساله صحبت امروز و دیروز نیست و خیلی وقت است که برخی از افراد، حتی هواداران دولت سیزدهم هم اتفاقاتی که در سیاست داخلی و اقتصاد کشور افتاده و میافتد را به نفوذیهای حاضر در جریان انقلابی و دولت نسبت میدهند تا هم مردم نسبت به فضای سیاسی و اقتصادی کشور بیش از پیش بدبین شوند و هم دولت سیزدهم زیر سوال برود. جلال جلالیزاده از نمایندههای ادوار مجلس در صفحه توییتر خود در همین رابطه نوشت: «چرا هنوز نباید درباره نفوذ تودهایها در ارکان مختلف حکومت شک کرد؟ کسانی که احتمالا در رسانهها و دیگر مراکز نفوذ کرده باشند و این همه غربستیزی را ترویج کرده و با شور و حماسه از روسیه حمایت میکنند.» در نهایت تمام این پرسشها در اکثر موارد به یک مساله ختم میشود؛ رفع تحریمها و خروج از انزوای جهانی.
در همین رابطه حسامالدین آشنا هم در صفحه توییتر خود نوشته بود که «اگر اداره اقتصاد کشور فقط بهمعنای فروختن نفتخام و بازگرداندن پول آن به داخل باشد نیازی به تلاش حداکثری برای رفع تحریمها نیست؛ اما اگر هدف بهرهمندی از تمام مزایای تعامل سازنده و گسترده اقتصادی با همه جهان باشد، آنگاه رفع تحریمها قدم اول در این راه طولانی است.» اظهارنظرها درباره فرصت دادن به دولت ابراهیم رئیسی و دعوت به صبوری مردم برای بهبود اوضاع اقتصادی و معیشتی، مثل ماههای پیش خیلی در شبکههای اجتماعی موردتوجه جدی قرار نمیگیرد. دیروز اما صحبتهای غلامرضا مصباحیمقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتوگویی کمی توجهها را به خود جلب کرد. او بیان کرده که «مردم چندماه دیگر کاهش تورم را لمس خواهند کرد و در جایی دیگر هم بیان کرده که موتور تورم در دوره رئیسی خاموش شده و باید صبر کنیم تا خنک شود. قبلتر از این صحبتها هم سخنگوی دولت سیزدهم در صفحه توییترش اینطور ادعا کرده بود که «برای ۴ماه متوالی نرخ رشد نقدینگی کاهش یافته و ۹۶ ه.م.ت از اوراق فروختهشده در دولت قبل تسویه شده است. تورم نقطهای از ۷/ ۴۳در شهریور به ۷/ ۳۴در اسفند۱۴۰۰ رسید. اینها همگی نشان از شروع بهبود شاخصهای کلان اقتصادی دارد.»
داود سوری اما با بازنشر صحبتهای مصباحیمقدم، اینطور نوشت که «این داستان تکراری است. در ابتدای دولت شیخحسن هم عکس ترافیک پشت چراغ راهنمایی سبز را نشان دادند و گفتند این ترافیک ایستاده شما مردم هستید، اما خوشحال باشید چراغسبز شده و بهزودی حرکت میکنید.» او در ادامه این توییت نوشت: «کاهش تورمی که مردم حس نکنند و فقط در آمارها نمود داشته باشد سراب است.» در صحبت از تورم، سیامک قاسمی از فعالان حوزه اقتصاد هم در صفحه توییتر خود نوشت: «تورم آمریکا همچنان رکورد ۵۰ساله میزند اما حتی یک نماینده کنگره یا مسوول دولتی حرفی از قیمتگذاری دولتی و ارز ترجیحی یا ستاد تنظیمبازار نمیزند! آنها خوب میدانند که برای مهار تورم باید به سراغ دلایل رفت، نه نتایج. دلایلی همانند رشد شدید نقدینگی، قیمت بالای انرژی و...»
با تمام این مسائل، رصد نوشتههای کاربران در شبکهاجتماعی توییتر نشان میدهد که انتقادها و گلایهها در حال تبدیلشدن به جستوجوی چرایی فرصتهای ازدسترفته و همچنین مقایسه وضعیت زندگی امروز مردم ایران با دیگر کشورها در حوزههای مختلف است.