قانونیسازی اسم رمز محدودیت و ممنوعیت
صحبتهای ناصر موسویلارگانی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس مبنیبر اینکه «قصد داریم طرح مسدودسازی پلتفرمهای خرید و فروش رمزارز را شروع کرده و تا حصول نتیجه به پیش ببریم» جزو موضوعاتی بود که خیلی زود سر از فضای اینستاگرام و توییتر درآورد. واکنش کاربران به این صحبتها، صیانت دوباره مجلس بود. آنها به این مساله میپرداختند که بعد از صیانت از اینترنت، حالا نوبت به رمزارزها رسیده است. لارگانی در جای دیگری از صحبتهایش اینطور گفته بود که «رمزارزها کاملا هدفمند برای فلجکردن اقتصاد کشور و حذف تسلط بانک مرکزی ایران بر ساختار پولی و مالی کشور طراحی شدهاند.» کاربران هم با اشاره به این صحبتها مانور دادند که نمایندههایی در مجلس حضور دارند که اکثرشان اطلاع و دانش لازم را از فضای اقتصاد جهانی، تحولات و پیشرفت ندارند و در فضای بستهای بهسر میبرند. آنها همچنین درباره این موضوع مینوشتند که نگاه بدبینانه و داییجان ناپلئونی باعث شده که ایران امروز از لحاظ اقتصادی، جایگاه بالایی در دنیا نداشته باشد. نکته دیگری که در نوشتههای کاربران توییتر و اینستاگرام به چشم میآمد این بود که چرا نمایندههای مجلس درباره همهچیز به خود اجازه میدهند که اظهارنظر کنند که نتیجه این اظهارنظرها جز ایجاد استرس، نگرانی و مبهمترشدن آینده برای شهروندان دستاوردی ندارد.
بعد از مطرحشدن صحبتهای این عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، اما مجتبی توانگر از دیگر نمایندههای مجلس در صفحه توییتر خود اعلام کرد که «مجلس هیچ برنامهای برای مسدودسازی رمزارزها ندارد.» او در ادامه توییت خود نوشت: «با فعالیت زیرزمینی و غیرشفاف و همچنین بستهشدن رمزارزها مخالفیم و دولت و مجلس بهدنبال قانونی کردن فعالیت حوزه رمزارزها هستند.» اما کاربران بعد از این توییت بازهم واکنش منفی داشتند. آنها به این مساله میپرداختند که قانونی کردن فعالیت حالا در هر حوزهای که مدنظر سیاستگذاران باشد، تبدیل به اسم رمز ایجاد و اعمال محدودیت است. نکته دیگر هم که پای طرح صیانت را به میان آورد، بحث پلیس خوب و پلیس بد بود.
کاربران به این نکته اشاره میکردند که در ماجرای طرح صیانت هم، نمایندههایی در فضای توییتر ژست اپوزیسیون میگرفتند و اعلام میکردند که مخالف این طرح هستند و هدف این طرح مساله دیگری است و حالا اینبار هم یک نماینده از محدودیت رمزارزها صحبت کرده و نماینده دیگری در توییتر، صحبت از قانونیکردن آن کرده و ادعا میکند که مجلس برنامهای برای محدودیت ندارد، اما در ادامه این موضوع، کاربران نیمنگاهی هم به صحبتهای وزیر ارتباطات دولت سیزدهم داشتند که در روزهای گذشته بیان کرده بود: «خیال مردم از بابت حفاظت از دادههایشان در پیامرسانهای داخلی راحت باشد. نهادهای امنیتی تنها با حکم قضاتویژه منصوب رئیس قوه میتوانند به دادهها دسترسی پیدا کنند.» آنها این صحبتهای مسوولان چه نماینده مجلس و چه دولتمردان را تناقضگویی و رفتار دوگانه میخواندند و به این مساله میپرداختند که مسوولان اسمها را تغییر میدهند تا در جامعه طرحهای محدودسازی و ممنوعیتی که قصد اجرای آن را دارند، جلبتوجه نکند و در نهایت از وزیر و نماینده تشکر میکردند که ملتی را از نگرانی درآوردید و هدف از صیانت و محدودیت را در حوزههای مختلف به صریحترین شکل بیان میکنید.
در جمع توییتری اقتصادیها حسن حسنخانی از فعالان حوزه اقتصاد در صفحه خود به موضوع استقلال بانک مرکزی اشاره کرد. او درباره افرادی که به ادعای او «در به در دنبال استقلال بانک مرکزی هستند» نوشت که آنها این پیشفرض ذهنی را دارند که «بانک مرکزی میتواند با سیاستهای پولی، تورم را در ایران کنترل کند، چون فکر میکنند که تورم، صرفا پولی است.» حسنخانی بعد از این نوشته به این مساله پرداخت که چون مبنای تئوریک غلط است، پیشفرضهای ذهنی هم غلط هستند که در نتیجه توصیههای سیاستی هم غلط از آب درمیآیند. او همچنین در توییت دیگری نوشت که «اساسا در شرایطی که کنترل نرخ ارز مهمترین هدف باشد، سیاست پولی مستقل از نظر فنی، امکانپذیر نیست!» در ادامه بحثها در فضای توییتر مهدی عبادی، دبیر انجمن فینتک ایران در صفحه توییتر خود نوشت که «اداره مالیات، شاپرک و بانک مرکزی بهترین زمان را برای سلاخی کسبوکارها انتخاب کردند.
سه هفته است که کسبوکارها به دلیل نحوه غلط اجرای قانون مالیات و مشکلات سامانه مالیاتی و سامانه جامع شاپرک دچار اختلال شدهاند و هیچکس صدایش درنیامده. شبعید است و عقلای دولت درگیر پایان سال.» او در پاسخ به یکی از کاربران که از او درباره مشکلات پرسیده بود، نوشت: «مشکلات اساسی در سامانه مالیاتی است. با اینکه پذیرندگان تمامی مراحل را به درستی انجام دادهاند، اما استعلام های شاپرک با خطا مواجه میشود یا بعد از گذشت یک هفته، هیچ پاسخی به شاپرک داده نمیشود. چند کسبوکار رو بهعنوان نمونه دارم که الان بیش از یک هفته است درگیر فرآیند هستند.» از دیگر توییتهایی که در جمع اقتصادیها و بورسیها موردتوجه قرار گرفته بود، نوشته علی سعدوندی، اقتصاددان بود. او در صفحه توییتر خود با اشاره به وضعیت اقتصادی کشور، نوشته بود: «رشد ۴/ ۱درصدی تولید ناخالص داخلی در ۹ماهه ۱۴۰۰ هر چند حکایت از بهبود شرایط اقتصادی دارد، اما نرخ رشد تشکیل سرمایه منهای ۵/ ۲درصدی و نیز اینکه دو سال است خالص تشکیل سرمایه منفی شده، ممکن است آینده ایران زمین را با مخاطره جدی مواجه سازد.» اما در نقطه مقابل این نوشته، علی بهادریجهرمی، سخنگوی دولت سیزدهم در صفحه توییتر خود بدون اشاره به معضلات و مشکلاتی که اقتصاد کشور با آنها دست به گریبان است، از وضعیت اقتصادی کشور ابراز رضایت کرد.
او در صفحه توییتر خود نوشت: «نرخ رشد اقتصادی (بدون نفت)، در سهماهه سوم سال۱۴۰۰ نسبت به مدت مشابه سالگذشته معادل ۸/ ۵بوده است. دستاوردهای اقتصادی به تدریج خود را نشان میدهند.» و در ادامه توییت خود ادعا کرد که «با این روند چشمانداز رشد اقتصادی کشور کاملا روشن و امیدآفرین است.» اینجا اما کاربران عادی بودند که به این نوشته سخنگوی دولت واکنش منفی نشان دادند. آنها در قسمت نظرات یا صفحه خود به این مسائل میپرداختند که وقتی مردم این رشد اقتصادی را در سفره و روزمره خود نمیبینند، ادعای اینکه وضعیت اقتصادی کشور بهبود پیدا کرده یا رو به بهبود است، باورپذیر نیست. نکته دیگری هم که همیشه در این مواقع کاربران به آن اشاره میکنند همان حبابی است که بارها در این ستون دربارهاش نوشتهایم. حبابی که مسوولان در آن به دور از فضای واقعی جامعه و مشکلات مردم زندگی میکنند و برای همین در آن همهچیز در دسترس است، گل و بلبل است و به تازگی هم رشد اقتصادی آنجا کاملا روشن و امیدآفرین شده است.