کتابی که به کودکان یاد میدهد
پول مهم است اما نه آنقدرها!
دیبی جانسون، نویسنده و تصویرگر پنجمین جلد از مجموعه ۱۷ جلدی داستانهای سواد مالی است که در آکادمی هوش مالی تهیه و توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است. او در ماساچوست زندگی میکند و کتاب «کلبهام را ساده میسازم» را با اقتباس از زندگی واقعی هِنری دیوید ثورو، فیلسوف، نویسنده و طبیعتگرا نوشته است. این کتاب بر سادهزیستی تاکید دارد و به کودکان یاد میدهد چطور بدون آنکه خود را بدهکار کنند خانه کوچکی داشته باشند و در آن خوشحال زندگی کنند.
در این کتاب، هِنری، شخصیت اصلی داستان، کلبه کوچک و سادهای به طول ۵/ ۴ و عرض ۳ متر میسازد. این کلبه از مواد بازیافتی و دستدوم ساخته شده و سقف و مأمنی است برای روزهای بارانی. او فقط هشت دلار و دوازده سنت برای آن هزینه میکند که حتی در سال ۱۸۴۵ هم رقم ناچیزی بود. خانه فقط پناهگاهی است برای روزهای بارانی و نکته آموزنده کتاب این است که دارایی افراد به ارزشهای انسانی اضافه نمیکند. مردم میتوانند بدون آنکه زیر بار بدهیهای سنگین بروند، خانه ساده و کوچکی داشته باشند. فقط تحت این شرایط آنها فرصت خواهند داشت به دنبال رویاهایشان بروند و آزاد باشند. هِنری خانهای به اندازه نیازهای خود ساخت و برای تامین هزینههای این کلبه فقط چند هفته کار کرد و بعد دوباره به شغل مورد علاقهاش یعنی نویسندگی و کاوش در طبیعت بازگشت.
سادهزیستی، فقر نیست
جانسون میگوید: «سادهزیستی بهمعنای فقر یا زندگی بدون امکانات نیست. منظور از سادهزیستی، داشتن چیزهایی است که بیشترین اهمیت را برای ما دارد. کودکان باید یاد بگیرند مهم نیست آنها هنرمند باشند، مهندس، معلم یا تاجر؛ مهم این است که آنها میتوانند آزاد باشند و انتخاب کنند از زندگی چه میخواهند. کودکان با خواندن این کتاب یاد میگیرند انتظارات و خواستههای دیگران نباید زندگیشان را پیچیده کند.»
دیبی جانسون چهار کتاب دیگر با شخصت هِنری نوشته است. بیش از ۲۰ سال از اولین انتشار این مجموعهکتابها میگذرد؛ اما همچنان مخاطبان زیادی دارند و تجدید چاپ میشوند. داستانهای هِنری با افزایش آگاهیهای مالی، این دید را به کودکان میدهد که زندگی چیزی فراتر از فرهنگ رایج مصرفگرایی و خرید است.
جانسون درباره هنری دیوید ثورو، شخصیت اصلی داستانهایش میگوید: «هِنری شیفته طبیعت و دنیای اطراف خود بود و از گردش روزانه در جنگلهای اطراف خانهاش لذت میبرد. من هم مانند او در روستاهای نیوانگلند و با عشق به طبیعت بزرگ شدهام. به همین دلیل به او احساس نزدیکی میکنم. وقتی هِنری در سال ۱۸۳۷ از دانشگاه فارغالتحصیل شد، انتظار میرفت در مشاغل رایج آن زمان بهعنوان معلم، مبلّغ یا تاجر فعالیت کند. اما او شغل مورد علاقهاش یعنی نویسندگی را ترجیح داد؛ و نه شغلی که فقط برایش موفقیت مالی داشت. او کتابی به نام «والدن» دارد که در آن درباره سادهزیستی و نزدیکی به طبیعت و تاثیر آن بر اجتناب از بدهی نوشته است. من هر سال این کتاب را میخوانم تا به خود یادآوری کنم، بهعنوان هنرمند و نویسنده باید آزادانه زندگی کنم و رویاهایم را فراموش نکنم.»
نقش بزرگترها
از نگاه جانسون نقش پدر و مادرها این است که الگوسازی کنند. والدین باید به کودکان درست زندگی کردن را بیاموزند و به آنها بگویند همه چیز در زندگی پول نیست و خوشبختی با میزان داراییهایشان اندازهگیری نمیشود. جانسون درباره دوران کودکی خودش میگوید: «پدر من نجار و چاپچی بود و خودش خانهمان را ساخت. مادرم هم خانهدار بود. ما پول زیادی نداشتیم اما من هیچ گاه در آن خانه احساس فقر نکردم. دوران کودکی من پُر بود از ماجراجویی و گشت و گذار در جنگل و صحرا. در تعطیلات به دیزنیلند یا مسافرتهای طولانی نمیرفتیم. اما اقوام به دیدنمان میآمدند و روابط خانوادگی صمیمانهای داشتیم.»
او ادامه میدهد: «از همان دوران کودکی، پدر و مادرم متوجه شدند به هنر علاقهمندم. آنها الگوهای بسیار خوبی برای من بودند و هیچ وقت مرا دلسرد نکردند. من یاد گرفتم چطور میشود با هزینههای کم ساده زیست و زندگی شادی داشت و در عین حال رویاها را دنبال کرد. توانستم بورسیه تحصیلی بگیرم و قبل از آنکه حرفه خود را بهعنوان یک تصویرگر مستقل در سال ۱۹۷۸ شروع کنم، در دوران دانشجویی در بخش تبلیغات یک روزنامه مشغول به کار شدم. در حال حاضر بازنشسته شدهام و روی مجموعهکتابهای مصور کودک کار میکنم. سه فرزند دارم و سعی کردهام الگوی خوبی برای آنها باشم. هر سه رویاهای خود را در هنر و ادبیات دنبال میکنند.»