لزوم تصمیمگیری بر اساس خردجمعی
این تصمیمات بر اساس یکسری اطلاعات محدود، توسط افراد محدود گرفته میشود، بنابراین مشکل اصلی کار اینجاست که تصمیمها بر اساس خردجمعی و بر اساس کار کارشناسانه نیست. اگر یک بحث کارشناسی و با مولفههای درست خود اتفاق بیفتد و خروجی آن تصمیماتی مانند این باشد که معاملات الگوریتمی کنسل شود یا حجم مبنا تغییر کند، به عبارت دیگر آن تصمیم نشاتگرفته از خرد جمعی بازار سرمایه باشد، باعث میشود که بازار سرمایه و سهامداران هم به آن تصمیم احترام بگذارند و تمکین کنند و خیلی درصدد این نباشند که مخالفتی با آن داشته باشند. اما متاسفانه رویهای که اکنون در کشور ما وجود دارد این است که به فراخور اتفاقات در بازار سرمایه تصمیم گرفته میشود و این تصمیمات از خرد جمعی حاصل نمیشود. این مشکل اصلی است که باعث میشود همیشه درخصوص هر تصمیمی مخالفان و موافقان زیادی وجود داشته باشد. یعنی اگر روزهای منفی بازار باشد تعداد مخالفان بیشتر است چون منفی بازار را به این تصمیم تعمیم میدهند و اگر در روزهای مثبت بازار باشد ممکن است تشویق بیشتری شود چون مثبت بازار را به این تصمیم ربط میدهند. بنابراین بهترین اتفاق برای بازار سرمایه این است که تمام اتفاقاتش قابل پیشبینی باشد. حتی اگر میخواهند معاملات الگوریتمی را زمانی که احساس میشود منفی بازار را تشدید میکند، محدود یا کنسل کنند، بگویند اگر فلان اتفاق افتاد یا مثلا اگر ۱۰ روز شاخص ریخت، این تصمیمها به ترتیب اتفاق میافتد. این مساله باعث میشود که بازار سرمایه تکلیف خود را بداند نه اینکه یک روز معاملاتی با یک قوانینی پایان بپذیرد و روز بعد با یک قوانین دیگر معاملات انجام شود. این روند قابل قبول نیست و باید اصلاح شود.