حمایت دائمی از سهامداران؛ اصلاح تورشهای شناختی
اگر از سرمایهگذاران در مورد نظر آنها (یا انتظارشان) در مورد آینده قیمت سهام و وضعیت بازار سوال شود، میتوان دیدگاهی در مورد آینده بازار بهدست آورد چراکه سرمایهگذاران با اقدامات خود مسیر آینده بازار را رقم میزنند و با داشتن نظر آنها، میتوان اقدامات آنها را پیشبینی کرد و اثر آن را در بازار تخمین زد. براساس چنین تخمینی حتی سیاستگذاران میتوانند جهت بازار را به سمت عقلانیت سوق دهند. انتظارات سرمایهگذاران از بازار همواره مبتنی بر فروض عقلایی نبوده و در برخی شرایط، احساسات بر تصمیمگیری اثر گذاشته و عقلانیت را کنار میزند.
هنگامی که از احساسات در بازار سهام صحبت میشود دو موضوع احساسات سرمایهگذاران (Investor Sentiment) و احساسات بازار (Market Sentiment) موردبررسی قرار میگیرند. احساسات سرمایهگذاران عبارت است از؛ انتظار آنان در مورد جریانهای نقد و ریسکهای آتی مرتبط با آن. احساسات بازار نیز عبارت است از تصور سرمایهگذاران از اینکه آیا در آینده نزدیک، بازار افتان یا خیزان خواهد بود. شناخت احساسات و اندازهگیری آن، از طرفی برای سوقدادن بازار به سمت عقلانیت توسط سیاستگذاران و از طرفی بهعنوان مبنای طراحی راهبردهای سرمایهگذاری برای مدیران سرمایهگذاری میتواند حائزاهمیت باشد. سرمایهگذاران خرد مجرب در مقایسه با تازهکارها، کمتر درگیر احساسات میشوند و به نحو بهتری تصمیمات خود را کنترل میکنند. همچنین معاملات سرمایهگذاران فردی یا حقیقی بیش از سرمایهگذاران نهادی یا حقوقی تابع احساسات آنها است.
قبل از اعلام خبر عدمعرضه صندوق دولتی مربوط به سهام پالایشیها، انتظارات سرمایهگذاران از آینده بازار بر اساس آنچه در شبکههایاجتماعی یا به شکل دهانبهدهان (Word of Mouth) بین سهامداران رد و بدل میشد، عبارت بود از ادامه رشد بازار و بهخصوص رشد سهمهای موجود در صندوقهای دولتی با توجه به تجربه عرضه دارایکم تا اواخر شهریور و سپس افت بازار بهدلیل تاثیر انتخابات آمریکا. اقدامات منتج از چنین انتظاراتی و تاثیر آن بر بازار نیز قابلتخمین بود.
اما با اعلام خبر عدمعرضه صندوق پالایشیها، روند بازار تغییر کرد و صفهای خرید به صفهای فروش تبدیل شد. چه در زمان شکلگیری انتظارات احساسی و هیجانی سرمایهگذاران در زمان صعود بازار و قرار گرفتن در صفهای خرید و چه در زمان ترس و قرار گرفتن آنها در صفهای فروش در زمان افت بازار، ردپایی از تورشهای شناختی (احساسی و ادراکی) در تصمیمگیریهای سرمایهگذاران وجود دارد. تورشهای شناختی (CognitiveBiases) به خطای رفتاری در سطح فردی یا اجتماعی میانجامد لذا شناخت و اصلاح آنها منجر به تقویت رفتار عقلایی در بازار سهام میشود. در مباحث اقتصاد و مالی رفتار تورشهای شناختی مختلفی مطرح شده است. از جمله این تورشها میتوان به شهود نمایندگی (Representativeness Heuristic) و رفتار تودهوار (Herding Behavior) اشاره کرد. گرایش اکثر سهامداران به خرید برخی سهام صرفا به دلیل وجود آنها در صندوقهای دولتی بوده است (بدونتوجه به سایر عوامل و متغیرهای مثبت یا منفی موثر بر آنها) چراکه بازده خوب سهمهای موجود در صندوق دارایکم، تجربه سودآوری برای آنها محسوب میشد. در تورش ادراکی شهود نمایندگی افراد احتمال وقوع یک پدیده را با توجه به میزان شباهتی که این پدیده با پدیدههای مشاهدهشده قبل دارد برآورد میکنند و از قانون احتمالات صرفنظر میکنند. برای مثال اگر سهام جدیدی در بازار عرضه شود و سرمایهگذاران بین این سهام جدید و سهام شرکت دیگری که آن نیز مدتی قبل عرضه شده و دارای بازده خوبی بوده است، شباهتهایی ببینند برای خرید آن هجوم میآورند (در اینجا خطا در انتخاب سهام موجود در صندوقهای دولتی مطرح نیست بلکه خطا در دلیل انتخاب مطرح است که تصمیمات بعدی سرمایهگذاران را تحتتاثیر قرار میدهد). گرایش به سمت سهام موجود در صندوقهای دولتی بر اساس تورش شهود نمایندگی، با تورش رفتار تودهوار همراه بوده است. رفتار تودهوار حاکی از تمایل انسان به رفتارکردن شبیه دیگران است. وقوع رفتار تودهوار نوسانات را افزایش میدهد، به بیثباتی دامن میزند و شکنندگی بازار را افزایش میدهد. حتی در بازارهای مالی پیشرفته، نشان از تودهواری در رفتار دیده میشود اما طبق تحقیقات انجامگرفته توسط چانگ و همکاران (۲۰۰۰)، رفتار تودهوار در بازارهای نوظهور نمایانتر است. در بازارهای نوظهور کمیابی اطلاعات و بهموقع و دقیقنبودن اطلاعات در مورد یک شرکت خاص و همچنین اثرگذاری عوامل سیاسی و اقتصاد کلان به بازارهای مالی، سبب تمرکز سرمایهگذاران و پیروی از آنها و در نتیجه شکلگیری رفتار تودهوار در این بازارها میشود. ایجاد شفافیت و تقارن اطلاعاتی در بازار سهام یکی از راههای کاهش تودهواری است. اگر اطلاعات درست از شبکههای رسمی منتشر نشود، بازار غیررسمی اطلاعات داغشده و آبشارهای اطلاعاتی توسعه مییابد.
تحقیقات نشان داده است بسیاری از سرمایهگذاران که به معاملات سهام مبادرت میورزند، از اطلاعات رد و بدل شده بر اساس ارتباطات موجود بین سرمایهگذاران استفاده میکنند. در این زمینه میتوان به تاثیر گفتوگوهای اینترنتی بر قیمت سهام اشاره کرد. تودهواری سرمایهگذاران در بازار سهام معمولا به انحراف قیمتها از ارزشهای ذاتی میانجامد. با توجه بهوجود چنین تورشهایی در انتخاب سرمایهگذاران، با یک خبر عدم عرضه صندوق دولتی دوم، بازار روند نزولی به خود گرفت و بهرغم اقدامات حمایتی انجامشده و نیز انتشار اطلاعات مثبت از طرف شرکتها، صفهای فروش در بسیاری از سهمها ادامهدار بود چراکه آنچه در بین سهامداران ایجاد شد، ترس و بیاعتمادی بود.
در شرایطی که سرمایهگذاران نگران شوند یا عامل ترس آنها را احاطه کند، اطلاعات واقعی مشکل آنها را حل نمیکند و پدیدهای نهچندان مهم باعث تحریک شدید آنها شده و اقدامات نامتعارفی از خود بروز میدهند. بنابراین بین ریسک واقعی (Actual Risk) و ریسک ادراکشده (Perceived Risk) تفاوت بهوجود آمده، احساسات سرمایهگذاران بر عقلانیت آنها فائق آمده و باعث بروز اشکالات سیستمی در بازار سهام میشود. نکته قابلتوجه این است که چنین اشکالاتی بر کل سیستم بازار سرایت کرده و اینگونه نیست که صرفا گروهی از سرمایهگذاران را دربر گرفته و رفتار عقلایی سایرین آن را جبران کند. در حالیکه اگر دلایل انتخاب سهام بر مبنای عوامل عقلایی و بنیادی و بهدور از تورشهای شناختی میبود، شاهد چنین هیجانات و ترس و نوسانات نبودیم. لذا شناخت و اصلاح تورشهای شناختی، رفتار سرمایهگذاران را عقلایی و عرضه و تقاضا را به سمت تعادل پیش میبرد. بنابراین آنچه یک حمایت دائمی آنهم از جانب خود سهامداران در بازار سهام محسوب میشود، افزایش دانش از طریق آموزش و مطالعه و افزایش رفتار عقلایی از طریق اصلاح تورشهای شناختی است. البته این مهم بدون افزایش شفافیت و تقارن اطلاعاتی میسر نخواهد بود. شاید مهمترین وظیفه حمایتی سازمان بورس و اوراق بهادار از سهامداران نیز همین موضوع باشد.
منبع مورد استفاده: سعیدی، علی و فرهانیان، سیدمحمد جواد (۱۳۹۰). مبانی اقتصاد و مالی رفتاری. تهران: شرکت اطلاعرسانی و خدمات بورس تهران.