ریشه بیاعتنایی بازار سهام به سقوط قیمت نفت شناسایی شد
تعویض جبهه خرید در بورس تهران؟
غولها در کانون توجه اهالی سهام
شاخص کل بورس تهران در روزهای اخیر، یعنی در 11 روز کاری گذشته، بهطور محسوسی از نماگر هموزن پیش افتاده است. این نماگر در جریان معاملات دیروز به رشد 4/ 2 درصدی دست یافت و شاخص هموزن با صعود 6/ 1 درصدی به کار خود پایان داد. ثبات و تداوم این الگو در حرکت قیمتها را میتوان نوعی شیفت جدی در توزیع نقدینگی بین صنایع بورس تهران و تغییر مسیر تقاضای سهام دانست. معنای دیگر این روند این است که سهام شرکتهای بزرگ با سرعت بیشتری در مسیر صعودی حرکت کرده و سهام بنگاههای کوچکتر با نسبت کمتری به بازدهی رسیدهاند.
سناریوهای مختلفی میتوان برای این الگو در نظر گرفت. از یکطرف، بهنظر میرسد که تقاضای جدید که عموما در صفهای خرید به انتظار سهام مینشیند، در نماد شرکتهای بزرگ زودتر به سهامداری میرسد و میتواند از این رالی بیسابقه کسب سود کند. تراکم صفها و تلاش بورسبازان برای یافتن فرصت خرید در روزهای اخیر سبب شده تا متقاضیان سفارشهای خود را در نماد شرکتهایی بگذارند که فروشندگان سخاوتمندتری دارند و این فروشندگان هم غالبا در سهام شرکتهای بزرگ مشغول سهامداری هستند. در واقع، درجه بالای شناوری سهام آزاد در شرکتهای بزرگ این امکان را فراهم کرده تا سرمایههای تازهوارد سریعتر در بازار جذب شوند. برای مثال، فقط در معاملات دیروز، بیش از 5/ 12 درصد از کل ارزش معاملات خرد، یعنی 1000 میلیارد تومان، در دو سهم پالایشگاه نفت بندرعباس و بانک ملت دست به دست شد. چنین حدی از شناوری سهام آزاد نشان میدهد که فروشندگان بالقوه زیادی در این سهمها نشستهاند و توان پاسخگویی به حجم زیاد تقاضا در این سهمها را به نسبت بیشتری دارند. به همین دلیل، تقاضای جدید که در تلاش برای ورود به بازار و ایجاد گشایش در صفهای طولانی است، در این طیف از سهمها زودتر به سهامداری میرسد و در صورت تداوم رشد قیمتها، میتواند از این رالی بیسابقه بهره بیشتری ببرد. این در حالی است که سهام شرکتهای کوچک به دلایل ذاتی با کمبود عرضه روبهرو هستند و به همین دلیل امکان پاسخگویی به این سیل تقاضا را ندارند. در نتیجه، احتمال انجماد نقدینگی و ماندن در صف خرید برای چند روز متوالی در سهام کوچکتر بیشتر است. پس از این منظر، طبیعی است که سهام شرکتهای بزرگ با استقبال بیشتری از سوی متقاضیان تازهوارد مواجه شوند.
از سوی دیگر، سناریوی جاماندگی سهام بزرگتر از قافله رشد بازار هم طی روزهای اخیر در بین معاملهگران بسامد بیشتری پیدا کرده است. واقعیت این است که سهام گروههای نسبتا کوچک و متوسط در دو سال اخیر با سرعت فزایندهای از گروههای بزرگ و عمدتا کالایی پیش افتادهاند. شاخص هموزن در این دو سال حدود دو برابر شاخص کل رشد کرده است (شاخص هموزن 13 برابر شده و شاخص کل 5/ 6 برابر). همین اختلاف رشد برای عدهای زیادی از اهالی بورسی دلیل موجهی برای خرید سهام جامانده از رالی است. در واقع، دیگر از نظر خیل عظیم بورسبازان اهمیتی ندارد که قیمتها در چه سطوحی ارزنده هستند، بلکه مهم نسبت رشد قیمت در نمادهای مختلف و یافتن سهامی که طی این مدت در مقایسه با متوسط بازار بازدهی کمتری را ثبت کردهاند. همین اختلاف بازدهی بهعنوان انگیزهای قوی برای تقاضا در سهام اصطلاحا جاماندهای نظیر غولهای پتروشیمی، فلزات و پالایشی و بانکیها فراهم کرده است. در این میان، رشد ارزش دلار، به خصوص در سامانه نیما هم سبب شده تا داراییهای ارزی و همچنین درآمدهای دلاری این طیف از شرکتها اهمیت بیشتری نزد بورسبازان پیدا کند و تقاضا را با چرخشی نسبتا معنادار به سمت خود جلب کند.
عبور بورس از دوشنبه سیاه نفت؟
اتفاق بیسابقهای که روز دوشنبه در معاملات آتی نفت افتاد، اهالی بازارهای مالی در کل دنیا را شگفتزده کرد. ماجرا از این قرار بود که بهای قراردادهای آتی یا همان پیشفروش نفت خام آمریکا برای ماه مه به زیر صفر رسید و حتی در برخی معاملات، صاحبان نفت حاضر شدند که به ازای هر بشکه نفت 40 دلار بدهند و از طلای سیاهی که توان نگهداری و ذخیره آن را ندارند، خلاص شوند. کمبود شدید تقاضای سوخت به علت محدودیتهای ناشی از شیوع کرونا و جدال غولهای نفتی مثل آمریکا و عربستان و روسیه برای تولید حداکثری، شرایط را به گونهای پیش برد که مخازن آمریکا لبالب از نفت شد و عملا ظرفیت برای خرید از سوی پالایشگاهها به صفر رسید و روی دست فروشندگان ماند. از طرفی، ترافیک سنگین نفتکشهای عربستانی در خلیج مکزیک برای عرضه نفتهای بیمشتری خود - و البته به انگیزه بیرون راندن نفت شیل آمریکا از بازار- به این فضا دامن زد و در نتیجه، سقوط بیش از 100 درصدی بهای قراردادهای پیشفروش وستتگزاس برای ماه بعدی تمام فعالان بازارهای مالی دنیا را هیجانزده و تا حدی نگران کرد. ریزش قیمت نفت دیروز به سایر بازارها هم سرایت و جوی منفی به کامودیتیها تحمیل کرد. شاخصهای نفتی دیروز هم به ریزش 15 تا 20 درصدی ادامه دادند و طلا، فلزات رنگین و حتی شاخصهای بورسهای سهام را هم با خود همراه کردند.
این اتفاق دیروز تنها در برخی از سهام شرکتهای پالایشگاهی نمود پیدا کرد. شدت تقاضا برای عموم سهمها به حدی بود که ریزش قیمتهای جهانی نتوانست اثر یکپارچهای بر صنایع وابسته بگذارد. حال سوال این است که چرا بورس تهران دیروز به روند قیمتها در بازار جهانی بیمحلی کرد و راه خود را رفت؟ چه عاملی در عزم سهامداران و تصمیمگیری آحاد مردم برای خرید سهام موثر بوده است؟ بهنظر میرسد تلقی عمومی در مورد حمایت دولت از بازار سرمایه برای تامین مالی از طریق فروش سهام خود در شرکتهای بزرگ، همچنان برگ برنده بورس تهران در قیاس با سایر بازارهاست.
تحول در تلقی عمومی و «تضمین» دولت
طی روزهای اخیر در ادبیات عموم مردم شاهد تغییر معناداری در مورد بورس و سهام بودهایم. تا همین یک ماه پیش، بسیاری از مردم که عموما پساندازهای خرد خود را بهصورت سپرده در بانکها نگه میداشتند، راهی بورس شده و حرفهای جدیدی میزنند که پیش از این تصور نمیرفت. تا قبل از این، برخی از مردم بورس را «حیاط خلوتی برای فعالیت بنگاههای دولتی»، «محلی برای سفتهبازی عدهای بورسباز» و «کانون دلالی» میدیدند و عطای مشارکت در این بازار را به لقای آن میبخشیدند. برخی هم که شدیدا ریسکگریز بودند، بیآنکه چنین برچسبهایی به بورس و سهام بزنند، بهدلیل تجربههای سنتی در سرمایهگذاری و ناآشنایی با پویاییهای بازار سهام، از سرمایهگذاری در بورس چشم میپوشیدند و به سود سپردههای بانکی یا تورم مسکن یا نوسانات ارز قناعت میکردند. اما طی روزهای اخیر این نگاه دستخوش تحولی جدی شده است. همان افرادی که تا پیش از این، تحت سیطره کلیشههای رایج در بین تودههای مردم درخصوص سهام به بازارهای سنتی اکتفا میکردند، امروز از رونق مولد بورس داد سخن میدهند و سیمای یک سرمایهگذار ریسکپذیر را از خود نشان میدهند.
در این میان، سیاستهای کنترلی دولت در حوزه ارز و متعاقبا طلا، رخوت بازار ملک و مستغلات و همچنین مواضع اخیر سکانداران اصلی اقتصاد کشور در جهت حمایت از بازار سرمایه و تامین منابع مالی خود از این طریق، در تلقی عموم سرمایهگذاران نقش مسلط را پیدا کرده است. در ادامه مواضع حمایتی دولتمردان از بازار سرمایه، روز دوشنبه، رئیس کل بانک مرکزی در بخشنامهای به مدیران عامل شبکه بانکی ضمن تأکید بر این موضوع که فرصت اقبال به سرمایهگذاری در بورس مغتنم شمرده شود، یادآور شد از ظرفیت بالای فراهم شده در بازار سرمایه برای واگذاری سهام و بنگاههای تحت تملک خود بهره گیرند. بهنظر میرسد تاکیدات مقامات ارشد کشور در مورد بازار سرمایه و فرصتشماری سیاستگذار برای خروج از بنگاهداری - دستکم در حوزه تملک و نه مدیریت بنگاهها – این «تضمین» را به عموم مردم داده است، که سهام اصطلاحا «پایین» ندارد و در شرایط فعلی بهترین گزینه است. همین تصور نزد عموم پساندازکنندگان که تا پیش از این بهدلیل سپردهگذاری در بانک از تورم جا مانده بودند، از فرصت بهوجود آمده در بازار سهام کمال بهره را ببرند و ضمانت دولت را جدی بگیرند و داراییهای خود را در جاهای مختلف نقد و راهی بازار سهام کنند.
تمکین تحلیلگران به روند
شرایط فعلی بازار سهام به گونهای است که اغلب تحلیلگران را هم ناچار به همراهی با روند عمومی قیمتها کرده است. بسیاری از صاحبنظران بازار که بر اساس روشهای بنیادی به ارزیابی سهام میپردازند، در هفتههای اخیر از رشد یکپارچه قیمتها ابراز نگرانی و بر اثرات مخرب ریزش احتمالی شاخص بازار تاکید میکردند. اما بهنظر میرسد که تداوم الگوی همهجانبه رشد قیمت در بورس و فرابورس، خیل تحلیلگران را با خود آشتی داده است. در واقع، ابراز نگرانیها در روزهای اخیر یا تبدیل به انفعال و تماشای روند شده یا بهصورت رویکردها و تحلیلهای تاییدآمیز خود را نشان داده است. روز گذشته «دنیایاقتصاد» در گزارشی از ۴۰ کارشناس بورسی در مورد روند آتی بورس نظرخواهی کرد. طبق نتایج این نظرخواهی، بیش از ۸۰ درصد تحلیلگران روندی صعودی را برای بورس ۹۹ پیشبینی کردهاند که نشاندهنده همراهی حداکثری نخبگان بازار سرمایه با فضایی است که به لطف ورود مستمر مردم به بورس تهران رقم خورده است.