معرفی ۲۰ ریسک کلیدی در حسابرسی داخلی
ریسک شماره ۶: مدیریت سرمایه در گردش خالص
محرکها
مدیریت اثربخش سرمایه در گردش خالص، بهعنوان ابزار کلیدی برای سنجش بلوغ مالی سازمان در نظر گرفته میشود. در نتیجه مدیریت اثربخش سرمایه در گردش خالص، سازمان میتواند سرمایهگذاریهای خود را بهطور چشمگیری بهبود بخشیده و موفقیت اقتصادیاش را برای مدت طولانی و بدون دغدغه یا با دغدغهای اندک درخصوص نیاز به تامین وجهنقد اضافی تضمین کند. تمرکز سازمان در حوزه اثربخشی مدیریت سرمایه در گردش خالص میتواند با عوامل مختلفی نظیر موارد ذیل مرتبط باشد:
الف) افزایش هزینههای مالی به دلیل نسبت جاری ضعیف ب) فشار برای تحقق انتظارات تحلیلگران بازار پ) افزایش قدرت چانهزنی مشتریان برای بهبود دوره پرداخت به نفع آنها ت) افزایش استفاده از زنجیره تامین مالی توسط شرکتهای بزرگ چند ملیتی برای افزایش مدت بازپرداختها بدون تحمیل فشار بر مدیریت جریان نقدی تامینکنندگان ث) تغییر تاکید مدیران ارشد از سود و زیان به خلق وجهنقد بهعنوان شفافترین معیار ارزیابی موفقیت ج) افزایش استفاده از شاخصهای مبتنی بر مدیریت سرمایه در گردش خالص در تدوین طرحهای انگیزشی و تخصیص پاداش برای مدیران و چ) افزایش استفاده از فناوری جهت دسترسی سریعتر به دادهها و بهبود مستمر فرآیندهای مدیریت سرمایه در گردش خالص.
نقش حسابرسی داخلی
نقش حسابرسان داخلی برای کمک به بهبود مدیریت سرمایه در گردش خالص، عبارت است از: الف) پروژهای را با تمرکز بر سه فرآیند اصلی و حسابهای ترازنامهای شامل «حسابهای پرداختنی»، «حسابهای دریافتنی»، و «موجودی مواد و کالا» جهت ارزیابی کارآیی و اثربخشی مدیریت، پایش مستمر، و گزارشگری سرمایه در گردش خالص برنامهریزی و اجرا کنند. ب) فرآیندها، رویههای اجرایی و زیرساختهای فناوری اطلاعات را بهعنوان مبنایی برای شناسایی حوزههای قابل بهبود، تجزیهو تحلیل و مستند کنند. پ) سنجههای مورد استفاده در گزارشگری دورهای سرمایه در گردش خالص شامل مراحل جمعآوری اطلاعات، محاسبات، توزیع نتایج خروجی و بهکارگیری آنها را بررسی و ارزیابی کنند. ت) درخصوص فرآیندهای مرتبط با مدیریت سرمایه در گردش و سنجههای آن، اجرای بهینهکاوی میان سازمانهای هماندازه، با صنعتی مشابه، و مکان جغرافیایی یکسان را در برنامه خود قرار دهند.
الزامات حسابرسی داخلی
حسابرسان داخلی، برای کمک به اثربخشی فرآیندهای پیشگفته، باید این الزامات را رعایت کنند: الف) کسب درک عمیق و صحیح از ساختار عملیاتی، فرآیندها، و محیط بیرونی سازمان. ب). کسب دانش پیرامون بهترین رویههای عملی منطبق با صنعت پیرامون مدیریت حسابهای دریافتنی، حسابهای پرداختنی و موجودی مواد و کالا و تاثیر آن بر نسبتهای مالی مرتبط با مدیریت سرمایه در گردش خالص .پ) کسب تخصص در حسابرسی مالی مبتنی بر زنجیره ارزش فرآیندها و رویههای سازمان. ت) تشکیل تیمی چندمهارته با تجربههای مختلف در حوزههای کنترلی، حسابداری و خزانهداری.
ریسک شماره ۷: اندازهگیریهای مالی غیرمنطبق بر اصول پذیرفته شده حسابداری
محرکها
مطابق تعریف قانون «جی (G)» کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا، یک سنجه اندازهگیری مالی غیرمنطبق بر اصول پذیرفته شده حسابداری؛ سنجهای عددی از عملکرد مالی، وضعیت مالی و جریان وجوه نقد است که گذشته و آینده سازمان را بهگونهای نشان میدهد که دربرگیرنده اطلاعاتی باشد که در انطباق با اصول پذیرفته شده حسابداری آمریکا، ارائه آنها مجاز شمرده نشده یا تعدیل شدهاند.
چنین اطلاعاتی معمولا به همراه اطلاعات مبتنی بر اصول پذیرفته شده حسابداری یا دیگر اطلاعات منتشر شده درخصوص سود عملیات و با هدف تهیه اطلاعاتی مضاعف بر اطلاعات تاریخی، پیرامون عملکرد آتی مالی سازمان برای سرمایهگذاران منتشر میشود. مثال پرکاربرد آن میتواند ارائه سود تعدیل شده از محل کسر اقلام غیرمکرر از سود حسابداری مبتنی بر اصول پذیرفته شده حسابداری باشد که با هدف ارائه تصویری مقایسهپذیر از عملکرد مالی از سالی به سال دیگر صورت میگیرد. در هر صورت، مطالعهای در سال ۲۰۱۷ نشان داد که میان سود محاسبه شده مبتنی بر این اصول و سود محاسبه شده بدون رعایت الزامات این اصول، در حدود ۵۴درصد اختلاف وجود دارد. در سال ۲۰۱۷، در حدود ۹۶ درصد از شرکتهایی که در فهرست ۵۰۰ شرکت شاخص اساندپی قرار داشتهاند، اطلاعاتی درخصوص سود مبتنی بر سنجههای غیرمنطبق با اصول پذیرفته شده به استفادهکنندگان ارائه کردهاند.
رشد فزاینده استفاده از چنین سنجههایی شاید به این موارد مرتبط باشد: الف) مدیران باور دارند که سنجههای غیرمنطبق با اصول پذیرفته شده اطلاعات دقیقتری درخصوص عملکرد کسبوکار ارائه میدهد ب) سنجههای غیرمنطبق با اصول پذیرفته شده در تدوین طرحهای انگیزشی و اعطای پاداش مدیران، قراردادهای بدهی، بودجهریزی، و پیشبینی بهصورت گسترده مورد توجه قرار میگیرند پ) تحلیلگران و سرمایهگذاران از این اطلاعات برای تمایز قائل شدن میان عملکرد کسبوکارهای مختلف در یک صنعت یا به مثابه دادههای ورودی بر مدلهای ارزشگذاری استفاده میکنند. با وجود گروههای وسیع و مرتبط استفادهکننده از چنین سنجههایی، ریسکهایی در کنار مزایای توجه و استفاده از این اطلاعات وجود دارد. برای نمونه، این موارد میتوانند دربرگیرنده برخی از ریسکها باشند: الف) انتخاب نوع سنجهها و روش محاسبه آنها بهطور گستردهای در اختیار مدیران قرار داشته و از این منظر ممکن است اطلاعاتی سوگیرانه به استفادهکنندگان ارائه شده و همچنین، امکان مقایسه کسبوکارها کاهش یابد. ب). حسابرسان مستقل درخصوص این سنجهها اظهارنظر نمیکنند. پ) با انتشار این اطلاعات، سازمان بیشتر تحت نظر کمیسیون و بورس اوراق بهادار برای بررسی سنجهها قرار گرفته و ریسک عدم انطباق با قوانین و مقررات افزایش مییابد.
نقش حسابرسی داخلی
در راستای افزایش مزایا و کاهش مخاطرات بهکارگیری و گزارش این سنجهها، حسابرسان داخلی میتوانند موضوعات زیر را مدنظر قرار دهند: الف) فرآیند محاسبه سنجههای مالی غیرمنطبق با اصول پذیرفته شده را ارزیابی کرده و آن را بهچالش بکشند ب) طراحی و اثربخشی کنترلهای ناظر بر محاسبه این سنجهها را از منظر صحت و ثباترویه ارزیابی کنند. پ) شاخصها و سیستمهایی را برای ایجاد اطمینان از صحت این شاخصها بهصورت منظم برای مدیران اجرایی ایجاد کنند. ت) رعایت قوانین و مقررات مرتبط و راهنماهای عملی ضروری برای انتشار این سنجهها را ارزیابی کنند.
الزامات حسابرسی داخلی
حسابرسان داخلی در طول ایفای این وظایف، باید این موضوعات را مورد توجه قرار دهند: الف) کسب تخصص موضوعی، پیرامون سنجههای مالی مبتنی بر اصول پذیرفته شده حسابداری و سنجههای مالی غیرمنطبق با این اصول و روشهای محاسبه سنجههای کلیدی ب) کسب تخصص در بررسی سنجههای غیرمنطبق با این اصول با بهکارگیری تفکر انتقادی (برای نمونه، با بهینهکاوی میان صنایع و شرکتها) پ) کسب تجربه در مورد قرارگیری در معرض بازرسی نهادهای ناظر (برای مثال، «هیات نظارت بر حسابداری شرکتهای سهامی عام») برای درک ریسکهای کلیدی در این حوزه پیرامون محاسبه و انتشار سنجههای غیرمنطبق بر اصول پذیرفته شده حسابداری.
ارسال نظر