یادداشت
ضعف عملیاتی فارغالتحصیلان حسابداری
علیرضا اسکندری*
با توجه به رشد روز افزون جمعیت در دهههای گذشته و افزایش ظرفیت دانشگاهها و اقبال فراوان جوانان جویای تحصیلات و شغل به رشته حسابداری همزمان با افزایش تقاضا در بازار حرفه حسابداری در سالهای اخیر، شاهد ازدیاد فارغالتحصیلان این رشته و ورود آنها به بازار کار هستیم. در حال حاضر تعداد بیشماری فارغالتحصیل رشته حسابداری در بازار این حرفه حضور دارند که همگی متولدین اواخر دهه پنجاه و دهه شصت شمسی هستند (به زودی متولدین دهه هفتاد شمسی نیز اضافه خواهند شد. ) به نظر میرسد در این مورد نیز طبق معمول، کیفیت، در پای کمیت قربانی شده است و اغلب فارغالتحصیلان در هنگام فراغت از تحصیل، فاقد هر گونه مهارت کاربردی و عملیاتی هستند.
علیرضا اسکندری*
با توجه به رشد روز افزون جمعیت در دهههای گذشته و افزایش ظرفیت دانشگاهها و اقبال فراوان جوانان جویای تحصیلات و شغل به رشته حسابداری همزمان با افزایش تقاضا در بازار حرفه حسابداری در سالهای اخیر، شاهد ازدیاد فارغالتحصیلان این رشته و ورود آنها به بازار کار هستیم. در حال حاضر تعداد بیشماری فارغالتحصیل رشته حسابداری در بازار این حرفه حضور دارند که همگی متولدین اواخر دهه پنجاه و دهه شصت شمسی هستند (به زودی متولدین دهه هفتاد شمسی نیز اضافه خواهند شد.) به نظر میرسد در این مورد نیز طبق معمول، کیفیت، در پای کمیت قربانی شده است و اغلب فارغالتحصیلان در هنگام فراغت از تحصیل، فاقد هر گونه مهارت کاربردی و عملیاتی هستند. حرفه حسابداری بیشتر از آن که یک علم (دانش) باشد، یک فن (مهارت) است. در متداولترین و رایجترین تعریف حسابداری، حسابداری را «فنّ» ثبت، طبقهبندی و تلخیص اطلاعات و رویدادها نامیدهاند.
برخی از این هم فراتر رفته و از عباراتی مثل «هنر» هم استفاده میکنند. در واقع نوعی رابطه استاد و شاگردی در میان حسابداران تازه کار و مدیران مالی در محیط کار برقرار است. به عبارت دیگر در این حرفه همچنان تجربه و مهارت بر تحصیلات، مقدم است و تنها مسیر پیشرفت شغلی در این حرفه (از حسابدار به رییس حسابداری و بعد به مدیر مالی) کسب تجربه و مهارت در طول زمان در شرکتها و صنعتهای مختلف و متنوع (علاوه بر تحصیلات لازم) است.
متاسفانه این موضوع در نظام آموزشی و برنامه ریزی درسی رشته حسابداری، مغفول مانده است. در هیچ کدام از دروس و واحدهای این رشته، کارگاههای عملی و میدانی و پروژههای عملیاتی وجود ندارد.
به نحوی که اغلب فارغالتحصیلان رشته حسابداری حتی یک برگ سند حسابداری واقعی را از نزدیک لمس نکردهاند و با نرمافزارها و ابزارهای مورد استفاده در این حرفه بیگانهاند (مگر اینکه همزمان با تحصیل یا قبل از آن مشغول به کار باشند که در این صورت، پیشرفت و فاصله قابل ملاحظهای با سایر همکلاسیهایشان خواهند داشت). استفاده از اساتید جوان و کم تجربه که فاقد سابقه کار حرفهای کافی در این رشته بوده و تنها به خاطر تحصیلات عالی (فوق لیسانس یا دکتری) مشغول به تدریس در برخی دانشگاهها هستند، نیز این عارضه را تشدید کرده است.
البته این عارضه فقط به دلیل شیوه تدریس و مهارت برخی اساتید به وجود نیامده است، بلکه با بررسی اجمالی سرفصل دروس و منابع و مراجع مورد استفاده نیز فاصله معناداری با نیازمندیها و موضوعات و الزامات روزمره و جاری شرکتها و سازمانها مشاهده میشود و مواردی مثل حسابداری مدیریت، تجزیه و تحلیلهای مالی و اقتصادی، بودجهبندی عملیاتی و نقدی، نگاه ویژهای که به حسابداری مالیاتی در فرهنگ مدیران و شرکتهای ایرانی وجود دارد، قیمت تمام شده در شرکتهای بازرگانی، پخش یا خدماتی و موارد بسیاری که حسابداران و مدیران مالی در طول دوران کاری خود انجام میدهند، ولی در هنگام تحصیل، آموزش لازم و کافی مربوط به آن را دریافت نکردهاند، از این زمرهاند.
نکته قابل عنوان دیگر در خصوص منابع و مراجع، کهنه و قدیمی بودن اغلب آنها و فاصله زیادی است که با متون روز و مباحث تازه و تخصصی حسابداری در جهان دارند به نحوی که برخی از آنها در طول ۲ دهه اخیر ثابت بوده و تغییری نکرده اند.
عارضه دیگری که دراغلب فارغالتحصیلان و شاغلان در رشته حسابداری مشاهده میشود، نوعی نزدیکبینی، گذشتهنگری و گذشته محوری (بهای تمام شده تاریخی)، هراس از نوآوری و خلاقیت و ضعف در تجزیه و تحلیلهای آماری، ریاضی، اقتصاد و مهندسی است. با توجه به سرعت پیشرفت و رشد همه جانبه فضای اجتماعی و اقتصادی و پیچیده و رقابتی شدن محیط کسب و کار در حال حاضر، اتکا و استناد به گذشته و ضعف و ناتوانی در انجام و ارائه تجزیه و تحلیلهای مالی و اقتصادی، خسارات جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت.
این عارضه از ۲ طریق ایجاد و تشدید شده است:
الف- فقدان واحدهای درسی لازم و کافی و کاربردی در زمینه اقتصاد، ریاضیات، آمار و مدیریت به عنوان واحدهای درسی پایه و اصلی و اجباری در رشته تحصیلی حسابداری. به عنوان مثال، اغلب فارغ التحصیلان حسابداری، درک مناسبی از «ارزش زمانی پول»، «تورم»، «نرخ بهره»، «نرخ بیکاری»، «عرضه و تقاضا» و ارتباط آنها با یکدیگر ندارند و آثار آن را بر زندگی شخصی خود یا شرکتها و موسسات نمیدانند.
ب-ضعف پایهای اغلب ورودیهای تحصیل در رشته حسابداری. به صورت سنتی اغلب نوجوانان و خانوادههایشان در هنگام انتخاب رشته دبیرستان، رشتههای ریاضی و تجربی را انتخاب میکنند و سودای دکتر و مهندس شدن را در سر میپرورانند.
این افراد معمولا به صورت آگاهانه و با شناخت و مطالعه قبلی، رشتههای علوم انسانی از جمله حسابداری را انتخاب نمیکنند (مگر به دلیل نداشتن حد نصاب لازم در سایر رشتهها) به عبارت دیگر معمولا نوجوانانی که علاقه یا استعداد یا حوصله دروس ریاضی و پزشکی و مهندسی را ندارند، وارد گروه علوم انسانی میشوند در بین رشتههای علوم انسانی نیز، نه از روی علاقه و شناخت و مطالعه، بلکه تنها به خاطر بازار کارمناسب اغلب آنها رشته حسابداری را انتخاب میکنند. در نتیجه محصول اولیه این دانشگاهها، سیل عظیم جوانانی هستند که هیچ گونه شناخت و علاقه خاصی به این حرفه نداشته و تنها برای اخذ مدرک و پیدا کردن شغل وارد آن شدهاند.
بقیه برمیگردد به توان و هنر نظام آموزشی ما که چطور از این ورودیها، خروجی مطلوب و مورد نیاز جامعه حرفهای را تولید کند (البته این مورد در سنوات اخیر، بهبود قابل ملاحظهای یافته و تعداد دانشجویانی که با دیپلم ریاضی یا تجربی و به صورت آگاهانه و هوشمندانه و با علاقه رشته حسابداری را انتخاب کردهاند، افزایش یافته است)
نگارنده نیز، خود از محصولات این دانشگاهها است که پس از سالها کار و تجربه و مطالعه، تعدادی از نقاط ضعف خود را شناسایی و ریشهیابی کرده است. باشد که به کار آید.
در حالی که هر کدام از ما قدرت تغییر و اصلاح نظام آموزشی این رشته را نداریم، میتوانیم با مطالعه، کار و تلاش بیشتر در برطرف کردن نقاط ضعف خود، اقدام کنیم.
توصیه این حقیر به جوانترها و ورودیهای جدید رشته حسابداری این است که همزمان و با شروع تحصیل نسبت به اشتغال در یکی از شاخههای مرتبط، همت گمارند (حتی به صورت پاره وقت یا کارآموزی) و پیشنهاد من به فارغالتحصیلان و شاغلان جوان در رشته حسابداری که علاقهمند به تحصیلات تکمیلی هستند، در نظر گرفتن رشتههایی همچون اقتصاد، مدیریت و MBA، علاوه بر حسابداری برای انتخاب و ادامه تحصیل است.
*مشاور مالی و حسابداری
ارسال نظر