محسن پروان

قسمت اول این یادداشت روز سه شنبه ۲۱ اردیبهشت چاپ شده بود که قسمت پایانی آن را می‌خوانید. در کشورهایی نظیر ترکیه که کسر کوچکی از این مزیت‌های نسبی را نیز دارا نیستند رشد تولید در بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ از ۵/۲۰ میلیون تن به ۳/۲۵ میلیون تن رسیده است ۲/۴ برابر ایران یا کشورهایی چون چین با افزایش تولید از ۳۳۵ میلیون تن به ۸/۵۶۷ میلیون تن تولید خود را از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ نزدیک به دو برابر افزایش داده‌اند و این موضوع را باید پذیرفت که دلیل اصلی این رشد اندک و لاک‌پشتی صنعت فولاد در ایران با توجه به تعدد پروژه‌های دولتی توسعه‌ای که سال‌ها است در انتظار بهره‌برداری و اتمام به سر می‌برند از جمله پروژه‌های ۸گانه استانی و... ضعف در ساختار دولتی توسعه فولاد است که این موضوع به طور حتم و یقین نه صرفا مربوط به فولاد است نه این دولت نه حتی دولت در کشور ما بلکه تجربه در دنیا نشان داده است که در هیچ کجای دنیا دولت نه تولیدکننده خوبی است نه تاجر خوبی، حال با وجود چنین ابطال بزرگی چه چیزی در انتظار صنعت فولاد است؟ سازمان خصوصی‌سازی چه راهکاری برای رفع این موارد در آینده نموده است؟ و این سوال اساسی مطرح می‌شود که آیا حقیقتا ما به خصوصی‌سازی معتقدیم؟ اگر هرکدام از ما نیز به جای جابریان بودیم این موضوع را حق مسلم خود می‌دانستیم که در هیات‌مدیره شرکتی که نزدیک به یک سوم آن متعلق به ماست حضور داشته باشیم و آیا بهتر نبود این موضوع از ابتدا رفع می‌شد و دولت محترم اجازه حضور جابریان و امثالهم را در هیات‌مدیره می‌داد.

امروز صنعت فولاد در شوک حاصل از این ابطال گرفتار خواهد آمد و حرکت سرمایه به سمت فولادسازان را متوقف خواهد نمود؛ چرا که تجربه را تجربه کردن خطا است مگر آنکه راهکاری عاجل برای این موضوع در نظر گرفته شود و دولت محترم تسهیلاتی برای سرمایه‌گذار در نظر گیرد که خواسته‌های حداقلی چون حضور در هیات‌مدیره کمترین آن باشد در غیر این صورت چه کسی حاضر است در صنعتی سرمایه‌گذاری کند که در تصمیم‌گیری آن دخالت نکند و بورس آن دستوری باشد و واردات محصول نهایی آن بدون کنترل کمی و کیفی صورت بگیرد آن هم در شرایطی که به زودی با یارانه حامل‌های انرژی نیز باید خداحافظی کرد. این سوال بزرگ مطرح است که در شرایطی که بزرگ‌ترین معامله فولادی در کشور به چنین سرانجامی رسیده است آیا شرایط برای ورود سایر فولادسازان بزرگ چون ذوب‌آهن اصفهان یا صنایع مشابه بورس مهیا است یا سایه این ابطال بزرگ بر سر معاملات آتی، قیمت حقیقی را کاهش خواهد داد و احتمال اینکه بلوک‌های بزرگ فولادسازان و دیگر صنایع مادر بدون مشتری باقی بماند را تقویت خواهد کرد یا می‌توان قصه‌ای دیگر پرداخت.