بهنود دامغانی

در شرایطی که دوشنبه هفته جاری همه چیز مهیا برای انجام اولین معامله سنگ‌آهن در بورس بود، ناگهان ورق برگشت و این محصول به تالار بورس نرسید و دستور لغو معامله صادر شد. قیمت پایه این محموله با عیار ۶۰درصد در بخش ریزدانه تنی ۶۰هزار تومان و برای درشت دانه تنی ۵۵هزار تومان از سوی کارگزار فروشنده اعلام شده بود. به نظر می‌رسد قیمت سنگ‌آهن در روز دوشنبه در بورس با توجه به تقاضای شدیدی که برای این محصول در بازار داخلی و خارجی وجود دارد با قیمتی بیشتر از نرخ عرضه‌کننده این کالا قیمت می‌خورد. اولین بار سنگ‌آهن حدود ۵۰ روز پیش قرار بود به روی رینگ فلزی بورس کالا برود، اما با دستور ایمیدرو این معامله به تعویق افتاد و تصور می‌شد مشکلات مربوط به عرضه این محصول در روز دوشنبه حل شده باشد، اما این بار سازمان بورس دستور تعلیق این معامله را صادر کرده است.

به نظر می‌رسد عدم معامله این کالا ریشه تاریخی داشته باشد، بورس کالا بارها به صورت نمادین و صوری اقدام به عرضه کالاهای مختلف کرده است، اما موضوع عرضه سنگ‌آهن به دلیل حساسیت خاص خود از دیگر کالاهایی که صوری معامله می‌شوند متفاوت است. چون سازمان ایمیدرو برای تامین سنگ‌آهن فولادسازی‌های تحت پوشش نظیر فولاد مبارکه، ذوب‌آهن اصفهان و فولاد خوزستان رجوع به واحدهای تولیدکننده سنگ‌آهن می‌کند که به نوعی زیرمجموعه خود سازمان ایمیدرو محسوب می‌شوند. این سازمان برای اینکه از فولادسازان داخلی خود حمایت کند سنگ‌آهن را یا پایین‌تر از قیمت‌های جهانی به فولادسازی‌ها می‌دهد یا توافقی. بنابراین برای اینکه این واحدهای فولادسازی به دلیل هزینه‌های بالایشان دچار ضرر و زیان نشوند قیمت سنگ‌آهن واقعی تعیین نمی‌شود و مبنای قیمت‌گذاری اصولا توافقی (به سود فولادسازان) بر مبنای نظام بودجه‌ریزی ایمیدرو تعیین می‌شود. بعد از اینکه ایمیدرو موافقت خود را برای عرضه سنگ‌آهن جلال‌آباد اعلام کرد، سازمان بورس مخالف کلیدی برای عرضه و معامله این کالا شد.

به نظر می‌رسد تعیین قیمت واقعی سنگ‌آهن در بورس بیش از حد به ضرر واحدهای فولادسازی حاضر در بورس اوراق بهادار باشد. چون رشد قیمت این محصول باعث افزایش هزینه این واحدها شده و از ارزش سهام آنها در بورس می‌کاهد. اما از سوی دیگر بخش معدن دچار ضرر می‌شود. چون معدنی‌ها باید سنگ‌آهن را با قیمتی پایین‌تر از نرخ واقعی عرضه کنند این موضوع نقدینگی آنها را کاهش داده و طرح‌های توسعه این واحدهای معدنی را با مشکل مواجه می‌کند.

همچنین تعیین نرخ قیمت‌ سنگ‌آهن در بورس تولیدکنندگان بخش‌خصوصی را از سردرگمی خارج می‌کند چون تولید‌کنندگان غیردولتی سنگ‌آهن به دلیل فقدان نظام قیمت‌گذاری همواره در عرضه و معامله این محصول در تردید به سرمی‌برند و آنها بارها به دلیل ضعف قیمت‌گذاری دچار ضرر و زیان شده‌اند. بنابراین معامله سنگ‌آهن با اینکه اثرات تورمی برای فولادسازان دارد و در بلندمدت به ضرر آنها تمام می‌شود، اما این نکته را باید یادآور شد که اگر معادن سنگ‌آهن کشور با کمبود نقدینگی رو‌به‌رو شوند، فولادسازان در آینده با کمبود مواد اولیه رو‌به‌رو خواهند شد و ضرر این موضوع در بورس اوراق و بازار آهن بیشتر از مقابله با معامله سنگ‌آهن در بورس کالا است.

از سال ۲۰۰۵ تاکنون سنگ‌آهن در بازارهای جهانی ۷۰درصد رشد داشته است و اصولا این قیمت‌گذاری در خارج از بورس صورت گرفته و توافقی است. اما چون اغلب واحدهای تولید‌کننده فولاد و سنگ‌آهن در دنیا کاملا مجزا از هم عمل می‌کنند قیمت مواد اولیه واقعی رقابتی تعیین می‌شود. اما در ایران هنگامی که بورس کالا به نجات سنگ‌آهن می‌آید ناگهان نهاد دیگری دستور لغو این معامله را می‌دهد. به نظر می‌رسد تعلیق معامله سنگ‌آهن در بورس کالا بیشتر جنبه غیراقتصادی داشته تا اقتصادی .