بازار فولاد و دو سناریو پیشرو
رکودی که هماکنون در بازار فلزات بالاخص فولاد دامنگیر غالب کشورها و بازارها شده به دلایل مختلف وسعت و شدت نیز پیدا کرده است؛ از این رو بازارهای داخلی نیز از شرایط جهانی تاثیر پذیرفته و اقدامات و تصمیماتی که طی این مدت اتخاذ میشود نیز برگرفته از شرایط بحرانی است.
محمدحسین بابالو
رکودی که هماکنون در بازار فلزات بالاخص فولاد دامنگیر غالب کشورها و بازارها شده به دلایل مختلف وسعت و شدت نیز پیدا کرده است؛ از این رو بازارهای داخلی نیز از شرایط جهانی تاثیر پذیرفته و اقدامات و تصمیماتی که طی این مدت اتخاذ میشود نیز برگرفته از شرایط بحرانی است. لذا آگاهی از موارد ذکر شده کلید بسیار مهمی برای عبور از این وضع است. در حال حاضر کشورهای اروپایی شرایط مطلوبی نداشته و چین و هند از موقعیت نسبتا بهتری برخوردار هستند و این دو کشور توانایی نجات بازار را خواهند داشت. البته آمریکا نیز به سمت توانمندیهای داخلی و سیاستهای حمایتی روی آورده است.
نکته مهم این است که شرایط آتی برای فعالان بازار هم بسیار مخرب و هم بسیار سازنده خواهد بود. بازار فلزات مدتی است که در رکودی چشمگیر بهسر میبرد و تحلیلهای گوناگون و گاها ضد و نقیضی از آینده این بازار ارائه میشود. شرایط فعلی گاهی با رکود دهه ۳۰ و گاهی با رکود دهه ۸۰ مقایسه شده، اما شرایط واقعی گذشته، حال و چشمانداز آتی این بازار بالاخص مواد اولیه، میانی و محصول نهایی صنایع فولادی اجازه برآوردی صحیح و معتبر از این بازار را از تحلیلگران برجسته نیز دریغ داشته است.
اگر به تحلیلها و واقعیات بازار نظری بیفکنیم با دو سناریوی کاملا متفاوت مواجه میشویم. نکته حائز اهمیت در این بازار، درست بودن هر دو روند تحلیلها است؛ یعنی دو مطلب کاملا متفاوت و متضاد از شرایط واقعی و صحیح و معتبر بازار سرچشمه میگیرد.
سناریوی اول حکایت از افزایش قیمتها در آینده را نشان میدهد؛ چراکه اکثریت قریب به اتفاق فولادسازان بزرگ جهان کاهش تولید داده و با کاهش هزینههای تولید و هزینههای جانبی سعی در اتخاذ استراتژی حفظ موجودیت و ادامه بقاء را دارند و در این خصوص به شدت تولید خود را کاهش دادهاند. به عبارت دیگر کاهش تولید را بهتر از کاهش قیمت دانستهاند. با توجه به تجربههای حاصل از رکودهای گذشته کاهش تولید اهمیت بسیاری داشته و برای مقابله با رکود بسیار موثر خواهد بود.
هماکنون و پس از یک کاهش قیمت چشمگیر، بازارها اندکی به خود آمده و علائمی از بهبود دیده میشود. بائواستیل، نیپون استیل و برخی از فولادسازان هندی برای ماه آینده میلادی و ماههای پس از آن قیمتهای پیشنهادی خود را افزایش دادهاند. قیمت نفت نیز به عنوان یکی از فاکتورهای مهم تعیین قیمت تمام شده فولاد اندکی افزایش یافته است و با توجه به سعی اوپک برای افزایش قیمت و بالاماندن آن در آینده، همچنین پایبندی اکثر اعضا به تصمیمات این گروه احتمال بالاماندن و نهایتا افزایش قیمت این حامل انرژی دور از ذهن نیست. نکته دیگر تزریق نقدینگی به بازارها توسط دولتهای مختلف تحت عنوان بستههای حمایتی و طرحهای نجات که به رونق و افزایش ساختوساز و افزایش پروژههای عمرانی بالاخص در کشور چین خواهد انجامید. این سناریو به رونق بازار فولاد منتهی میشود.
سناریوی دوم دقیقا عکس این مطلب را حکایت میکند. بر اساس شرایط بازارهای خاورمیانه صادرکنندگان بیلت کشورهای مشترکالمنافع قیمتهای پیشنهادی خود را کاهش دادهاند. ضعف اقتصادی جهان به کاهش قیمتهای فلزات پایه و همچنین ارزش سهام داوجونز به عنوان شاخص سهام صنایع غرب انجامیده است. بسته پیشنهادی اوباما با بی مهری و کم توجهی بازارها مواجه شده و شرایط ذکر شده موید این مطلب است. نکته دیگر آنکه قیمت سنگآهن به عنوان یکی از مهمترین مواد اولیه صنایع فولادی در مسیر نزولی قرار داشته تا جاییکه کاهش قیمت ۱۰درصدی در خصوص قراردادهای بلند مدت تاکنون پذیرفته نشده و خریداران کاهش قیمت بیشتری را تقاضا میکنند. محمولههای نقدی نیز پس از کاهش قیمت از ۱۸۸دلار به ۵۴دلار باز با کاهش مواجه شده و هماکنون به ۷۴دلار در هر تن برای عیار ۵/۶۳درصد رسیده است. نکته دیگر مشکلات صنایع مصرفکننده مصنوعات فولادی از جمله خودروسازی است؛ مثلا فشار تویوتا بر نیپون استیل در مورد ورق ساخت خودرو که به ورود مشکلات صنعت خودرو به بازار فولاد میانجامد که هماکنون اوضاع اینگونه است. رکود بخش مسکن و حتی زیان ده شدن این حرفه در بسیاری از کشورها از جمله خاورمیانه و امارات.
کاهش بیشتر رشد اقتصادی کشورها و افزایش بیکاری که به کاهش درآمد افراد انجامیده و به کاهش قدرت خرید و القای بیشتر جو رکود در جامعه میانجامد که به کاهش مصرف و کاهش سطح تقاضا منتهی خواهد شد. در کنار این مطلب افزایش هزینه دولتها و شرکتهای بیمه برای پرداخت انواع بیمههای بیکاری و کاهش درآمد دولتها از طریق دریافت مالیات که به افزایش تعهدات و هزینه دولتها در کنار کاهش درآمد آنها خواهد انجامید. نتیجه این مطلب کاهش قدرتشان برای اجرای طرحهای نجات و بودجه پروژههای عمرانی و افزایش کسری بودجه خواهد بود. نهایتا ورود رکود به بخشهای واقعی اقتصاد که به بیکاری گسترده، تعطیلی واحدهای تولیدی و گاهی مصادره این واحدها که دقیقا برابر با کاهش چشمگیر تقاضا است، میانجامد. کاهش تقاضای جهانی و وجود انبارهایی مملو از محصول تولیدی یا به عبارت دیگر فزونی عرضه بر تقاضا مطلبی نیست که از کسی پوشیده باشد. رسوب کالا واقعیت بازارهای فولاد جهانی است.
هر دو سناریوی ذکر شده واقعیتهای بازار هستند؛ کاهش قیمت در کنار افزایش قیمت. از یک طرف شرایط بازار چین در حال بهبود است و از طرف دیگر بازارهای اروپا قفل شده است. قیمت نفت افزایش یافته ولی منحنی عرضه و تقاضای فولاد در حال حرکت به سوی عرضه بیش از تقاضاست (در واقع تقاضایی در شرایط کنونی مطرح نمیشود)، یعنی افزایش هزینه تولید در کنار کاهش قیمتها. گاهی تولیدکنندگان توانایی و تمایل کاهش قیمت را ندارند. به عبارت دیگر یکسان شدن رکود و تورم یعنی چیزی شبیه به رکود تورمی. این مطلب باز شدن گره هزار توی فولاد را مشکلتر ساخته و زمان بیشتری را نیز طلب میکند. همانگونه که مشاهده میشود کاهش چشمگیر تولید در برابر شرایط بازار و کاهش بیشتر تقاضا و جو رکود کنونی، به موفقیتی نائل نشد. تزریق منابع مالی در چارچوب کاهش بهره و تزریق مستقیم پول به بانکها و پروژههای عمرانی نیز تغییر چندانی را در اوضاع باعث نشده است. نهایتا بازار فولاد به مدت زمان بیشتری برای بهبود نیاز داشته و مطلبی نیست که یک روزه یا چند روز حل و فصل شود. امید به مساعد شدن بازارها در کوتاه مدت خیال خامی است. رکود اواخر قرن بیستم نیز به بیش از ۲ سال زمان نیاز داشت، بنابراین ۲ سال و نیم تا ۳ سال زمان معقولی برای حداقل مدت مورد نیاز است.
برنده و بازنده بازار کیست؟
یکی از مهمترین استراتژیها در شرایط رکود برای تولیدکنندگان بزرگ فولاد روی آوردن به انسجام عمودی در مراحل تولید یک کالا است. با فرض وجود یک بازار مصرف در انتهای این سیکل، پروسه تولید به بالاترین درجه موفقیت خواهد رسید؛ یعنی ماده معدنی در داخل چرخه تولید شود. در همین فرآیند فرآوری و تغلیظ شده، شکل و فرم گرفته و در یک پروژه عمرانی یا یک کالای تولیدی به مصرف برسد. مطلب ذکر شده همچون یک رویا برای تولیدکنندگان عمده فولاد بوده ولی اگر یک کشور را به عنوان یک سیکل تولید و مصرف در نظر بگیریم بیشتر قابل فهم و ملموس خواهد شد. غالب فولادسازان بزرگ جهان سنگآهن را از خارج وارد میکنند همچون چین، ژاپن، اروپا و... غالب این کشورها نیز توان مصرف این حجم فولاد را در داخل ندارند. در شرایط فعلی هر کشوری که جمعیت و وسعت بیشتر داشته باشد به همان نسبت از بازار مصرف بزرگتری نیز برخوردار خواهد شد، پس این مطلب نیز یک امتیاز است. چین، هند، آمریکا و دیگر کشورهای بزرگ و پرجمعیت از این موهبت برخوردار هستند. چین با کاهش تولید و اتکا بر بازارهای داخلی به نسبت شرایط بهتری داشته و بسته حمایتی دولت نیز به کمک آنان خواهد آمد. تنها نقطهضعف آن واردات سنگآهن است. هند با توجه به معادن سنگآهن و زغالسنگ داخلی و جمعیت و وسعت بالا از موقعیت ممتازی برخوردار است. اگر تاثیر بازار مصرف، وسعت، جمعیت و بالاخص درآمد سرانه را برابر فرض کنیم هند و چین در شرایط داخلی برای اول و دوم شدن در رقابت جهانی رقبای سرسختی خواهند بود. ژاپن نیز شرایط وخیمی دارد؛ زیرا کاملا به واردات و صادرات وابسته است. بهتر شدن وضع چین به کمک این کشور و دیگر کشورهای اطراف خواهد آمد. اروپا نیز وضع مشابهی دارد. تنها کمک کار اروپا تزریق پول و بستههای حمایتی دولتی خواهد بود. وخامت اوضاع حوزه یورو بالاخص کشورهای اروپای شرقی پاشنه آشیل وحشتناکی برای کشورهای قدرتمند داخل این گروه خواهد بود. آمریکا شرایط بهتری داشته و شعار جنس آمریکایی بخرید اوباما به بهتر شدن بازار فولاد آمریکا کمک بیشتری خواهد کرد. کاهش کسری تراز تجاری آمریکا به احتمال قوی کاهش یافته و این مطلب برای صادرکنندگان به آمریکا مشکلآفرین میشود. ایران نیز اگر به ایزوله کردن بازارهای خود و استفاده از منابع ارزی و تکیه بر توان داخل و واقعی کردن نرخ ارز اقدام کند از برندههای این رکود خواهد بود. استفاده درست از منابع ارزی و ریالی موجود، واقعی کردن ارزش ریال، بهرهوری و کمک به تولید داخل، شرایط قیمتگذاری و مصرف سوخت در کنار هم میتواند نواقص و مشکلات یکدیگر را مرتفع ساخته و برآیند کلی مثبتی را اتخاذ کند.
اگر شرایط ذکر شده را بار دیگر با خود مرور کنیم با توجه به شرایط داخلی و خارجی بازار فولاد بهتر است هر چه بیشتر از جهان فاصله بگیریم و مراقب رکود تورمی جهانی باشیم. آمریکا به تولید داخل روی آورده و بر عکس همیشه صادرات به این کشور با مشکل مواجه خواهد شد. شرایط چین جذابتر به نظر رسیده و صادرات به این کشور منطقیتر خواهد بود. هند نیز پس از چین رتبه دوم را دارا بوده و میتواند گاهی در جایگاه اول بایستد. البته بهتر است مراقب اروپا نیز بود؛ بالاخص صادرات به این حوزه و واردات از این کشورها را مد نظر قرار داد. اما بازار جهانی فولاد یک شبه اصلاح نشده و غرب بالاخص اروپا نیز دورنمای روشنی ندارد. بازار فولاد باید برای رکود و قیمتهای پایینی در مقایسه با روزهای اوج در طولانی مدت آماده باشد.
ارسال نظر