احمد دنیانور*
با بالا رفتن روند سرمایه‌گذاری، اقتصاد جهان در سال ۲۰۰۲ وارد عصر جدیدی شد که این عصر را عصر فولاد می‌نامیم. در تاریخ اقتصاد جهان، دو دوره رشد صنعتی مشهود می‌شود که از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۷ و از ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۶ روی داده است. البته این رشد بعد از سال ۱۹۹۰ رنگ دیگری به خود گرفت.

در آستانه قرن 21 میلادی و شروع سال 1380 شمسی، همه جهان بر این باور بودند که عصر فولادی یک انقلاب صنعتی و رایانه‌ای را نیز به وجود خواهد آورد. مکانیزه شدن صنعت با رایانه منجر به پایین آمدن هزینه‌های جاری صنعتگران، پیدایش منابع دست نخورده، بنیانگذاری IT، دامپینگ‌های قیمتی و ایجاد رقابت قوی‌تر در بازارهای جهانی از دیگر دستاوردهای این دوره بوده است.
همان طور که در جدول مشاهده می‌شود رشد فزونی ظرفیت تولید فولاد خام در ایران و جهان در این دوره آشکار است
اهمیت این جهش در صنعت نمی‌توانست چیزی را در پیش‌بینی خود از قلم انداخته باشد، اما به نظر می‌رسد بحران عمیق امروز به خوبی در محاسبات آن پیش‌بینی گنجانده نشده بود. بالا رفتن میزان دارایی و سرمایه‌گذاری ممکن است پدیده مطلوبی به نظر آید اما در این معادله رشد هزینه‌ها و نوسانات قیمت را به دنبال خواهد داشت. در بازار جهانی فولاد حدود 40درصد از تقاضای فولاد جهانی صرف عمران و ساخت‌و‌ساز می‌شود و عمران و فولاد همیشه دو عنصر همراه در اقتصاد هستند.
در همین خصوص با توجه به رشد در بخش‌‌های عمران و ساخت‌وساز این اطمینان وجود دارد که چین و خاورمیانه ( به خصوص کشورهای حاشیه خلیج‌فارس) تلاش زیادی در این زمینه خواهند کرد. علت این تلاش از طرف کشورهای مذکور و دیگر کشورهای در حال توسعه سعی در افزایش GDP خود در این بحران اقتصادی است. حائز اهمیت است که در صنعت فولاد ۳۳درصد از تقاضای فولاد جهان متعلق به چین، ۳۹درصد متعلق به کشورهای توسعه یافته و ۲۸درصد آن متعلق به کشورهای در حال توسعه است.
با نگاهی گذرا به میزان بازگشت قراضه به چرخه صنعت مسائل زیادی روشن می‌شود. این رشد گذشته از کمک‌های زیست‌محیطی می‌تواند به کاهش بهره‌برداری از ذخائر ارزشمند سنگ‌آهن منجر شود؛ البته هر چند ناچیز اما اثرگذار.
با نگاهی به قرن گذشته در فولاد مشخص می‌شود قرن ۲۱ عصری است که در آن بازار فولاد همواره دچار تلاطم شده است، البته توسعه‌های خیلی سریع و شاید بتوان گفت غیرطبیعی در سال ۲۰۰۳ روی داد که بالا گرفتن درگیری و تنش‌های سیاسی، جنگ و حمله‌های تروریستی در دنیا منجر به شوک‌های بازار شد. به‌طور مثال افزایش قیمت قراضه در جایی که قیمت ورق گرم و دیگر محصولات فولادی به خصوص در بازارهای صادراتی رو به کاهش داشته است.
البته در میانه سال 2003 توازن در بازار فولاد بیشتر شده و این عدم توازن در مقایسه با دوره‌های نظیر خود مثل 1985، 1999 و 2001 روند غیرطبیعی داشت. وقتی قیمت‌ها در سال 2004 وارد فضای جدید خود شد، هزینه‌های تولید رو به افزایش گذاشت و این نگرانی به وجود آمد که این هزینه‌ها از قیمت تمام شده کالا بیشتر شود که متاسفانه این نگرانی محقق شد و آنجا بود که پدیده افت سودهای ناویژه برای غول‌های فولادی دنیا پدیدار شد. حال در عصری هستیم که آن را عصر فولادی (2025-2000) می‌نامند که این عصر از دیگر عصرهای قرون گذشته طولانی‌تر و متفاوت‌تر است. این تفاوت با توجه به حجم تولید و بزرگ‌تر شدن شرکت‌ها و بالا رفتن تقاضا قابل مشاهده است. همان‌طور که اشاره شد عصرهای 1900 تا 1929 و پس از آن 1929 تا 1974 دوره‌های قبلی فولاد بوده است امروز در عصر جاری فولاد که جنگ جهانی اول یا دوم را به خود ندیده اما یک جنگ دیگر را تجربه می‌کند و آن بحران اقتصادی جهان است. در این جنگ بحران اقتصادی، به علت محدودیت منابع انرژی و نوسانات طبیعی قیمت‌ها، کاهش مصرف، عرضه و تقاضا دچار عدم تعادل شده‌اند. در اینجا سوالی مطرح است که آیا بحران جاری خدشه‌ای به پیش‌بینی‌های ارائه شده در خصوص دوره فولادی وارد کرده است؟
از یک طرف تقاضای بالای فولاد برای فولادسازان (چیزی حدود ۵/۴درصد در سال و ۵۰درصد در یک دهه) و از طرف دیگر موانع تولید یک ناهمگونی برای فولادسازان ایجاد کرد. این رقم تقاضا که معادل ۱۰۷میلیارد تن در سال ۲۰۰۷ بوده، طبق پیش‌بینی‌ها به رقمی معادل ۲۰۵میلیارد تن در سال ۲۰۱۷ خواهد رسید.
سال 2009 و متعاقب آن سال 1388 هجری شمسی تمرکز بیشتری را نسبت به بازارها می‌طلبد البته این فضا در آسیای جنوبی‌شرقی و شرق فراهم شده است. در چین واحدهای عظیم صنعتی با یکدیگر ادغام می‌شوند تا توانایی‌های خود را بالا ببرند. در دیگر کشورهای در حال توسعه مانند هند و برزیل یا آفریقای جنوبی، شرکت‌های بزرگ در حال برابرسازی توانایی‌های خود با یکدیگر هستند تا به زودی با تلفیق میزان توانایی خود را بالا برده و از فشار هزینه‌ها بکاهند.
جالب توجه است که فولاد جهانی در حال هضم تورم در خود است تا سرعت خود را از نوسانات قیمت بیشتر کند. این تلاش ممکن است تا حدودی منجر به عقب‌نشینی نوسانات شود اما مشرط بر آنکه کاملا موفق باشد. در واقع صنعت فولاد تا به امروز و بعد از سال ۱۹۹۰ هیچ‌گاه خود را در لبه پرتگاه ندیده بود. مرور اقتصادی به قرن گذشته نشان داده که GDP و تقاضا برای فولاد در سال‌های ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۹ رقم بالایی را برای آمریکا و اروپا داشته اما این رقم برای کشورهای در حال توسعه چندان قابل ملاحظه نبوده است. در سال‌های ۱۹۴۰تا ۱۹۷۴ این رقم برای اروپا به بالاترین حد خود رسید. جالب است بدانیم که تا سال ۲۰۱۵ این ارقام برای کشورهای در حال توسعه رشد قابل ملاحظه‌ای خواهد داشت اما برای کشورهای آمریکای شمالی و اروپا در حد متوسط خواهد ماند.
جای هیچ سوالی نیست که روند بحران در سال 2009 نیز تداوم خواهد یافت و این روند نوسانات قیمت را در بر خواهد گرفت. چین اشتهای بیشتری برای مصرف سنگ‌های معدنی و آهن پیدا خواهد کرد و دیگر کشورهای آسیای شرقی و هند نیز در تعقیب چین قدم خواهند برداشت. باید دید همان‌طور که ایران، با وجود تحریم به دایره قیمت‌های جهانی فولاد وارد شده می‌تواند با تدابیری در خصوص واردات بی‌رویه فولاد در حمایت از تولیدکنندگان داخلی اقدام لازم را انجام دهد یا خیر؟ زیرا فولادسازان ایران دچار درد سر بزرگی هستند و شاید با یک تدبیر مناسب در خصوص کنترل دروازه ورود کالا به کشور بتوانند حداقل در بحران آتی جان سالم به در برند.
*مدیرعامل فولاد جنوب