بازارآهن قراضه؛ تحول یا بحران
سید تقی مرتضویان *
در روزهای پایانی سال ۲۰۱۰، تحلیلی در زمینه بررسی‌های کمی ‌و کیفی بازارآهن قراضه از همین نگارنده منتشر شد که به صورت تحلیل روند از صنایع تولید فولاد برخی کشورها به صورت مقایسه‌ای جایگاه بازار و ساختار صنعت بازیافت فولاد به چالش کشیده شده بود.

به همین مناسبت موضوع را پی می‌گیریم و به بازنگری سالی که گذشت و با هدف بررسی چشم‌انداز آینده و پیش‌بینی روند آتی بازار می‌پردازیم.
برای به دست آوردن رقم نرخ رشد تولید فولاد خام‌ایران در مقایسه با متوسط نرخ رشد جهانی، نیاز به مقایسه ارقام ظرفیت‌سازی‌های‌های انجام شده (بالفعل و بلااستفاده) در صنعت فولاد کشور و نسبت آن با سال‌های قبل است تا به نتیجه نسبتا واقع گرایانه‌‌ای برسیم و «رقم انتظاری رشد» (یا رقم رشد مورد انتظار) را که شاید با ‌این رقم فاصله داشته باشد، آشکار سازد.
نرخ رشد شتابان تولید فولاد پس از فروکشیدن آثار بحران اقتصادی جهانی در اغلب کشورها پس از سال 2009 و مقایسه رشد 10 درصدی کشور خودمان از سال 2008 تا 2010 نشان دهنده رشد منفی 2 درصدی در سال 2011 و بلا استفاده گذاشتن ظرفیت و توان تولید فولاد در کشور است.
آیا رقم «رشد انتظاری» همین رقم است؟ در ادامه به تحلیل آماری‌ این موضوع و تاثیرات ساختاری رشد ناموزون در توسعه صنعت فولاد کشور و بررسی منابع و مصارف و زیان‌های ناشی از آن از نگاه کلان اقتصادی، می‌پردازیم. در پیگیری مطلب، نگاه اصلی ما به بازار و صنعت بازیافت آهن قراضه است و نیم نگاهی هم به سایر منابع و موانع خواهیم داشت.

منابع و مصارف در تولید فولاد ‌ایران
پایه هر تحقیق و پژوهشی که بتواند با تحلیلی واقع‌بینانه از وضعیت موجود و ارائه راهکاری کاربردی از برنامه‌های آتی، از موضوع مورد پژوهش کند، دسترسی به آمار مورد قبول و قابل اتکا است.
به دو دلیل اصلی آمار دقیق یا حتی صحیح در دسترس پژوهشگران صنعت فولاد و بازیافت فولاد قرار ندارد. دلیل اول نبود ساختار قانونی و نهاد جمع‌آوری و تحقیق و پردازش داده‌های آماری در‌این صنعت است که بتواند در گستره کشور مورد اعتنا و وثوق باشد. دلیل بعدی (به واسطه نبودن چنین نهاد قانونمندی) جذب همین ارقام‌اندک بودجه‌های تحقیقاتی وزارتخانه متولی صنایع، توسط برخی افراد مرتبط و به هدر دادن فرصت و امکان کاربردی کردن نتایج تحقیقات انفرادی افراد متخصص توسط برخی افراد فرصت‌طلب است.
بنابراین در زمینه برآورد میزان واقعی آهن قراضه که به چرخه بازیافت (باز تولید یا باز مصرف) وارد می‌شود آمار دقیقی در دسترس نیست. تنها به اتکای تحقیقات میدانی و نمونه‌گیری، که در سال 79 و پس از آن در سال 90 و خصوصا تحقیقاتی که طی ماه‌های اخیر در جامعه آماری پراکنده، شامل انبارها و کارگاه‌های اولیه جمع آوری قراضه در شهرهای مختلف کشور، انجام شده، ارقام حاصله چنین ‌نشان می‌دهد که میزان دورریز ضایعات فلزی و عمدتا فولادی از همه منابع (شامل منابع خانگی، صنعتی، عمومی) توسط نهاد پایه‌ای جامعه، یعنی خانوارها، که در نگاه علم اقتصاد صاحبان اصلی منابع فوق‌اند، با تفکیک خانوارهای شهری و روستایی، نشانگر دورریز ضایعات به چرخه بازیافت معادل روزانه 400 گرم خانوارهای شهری و روزانه 230 گرم خانوارهای روستایی است. (این ارقام در سال 79 معادل 116 گرم شهری و 43 گرم روستایی بود. مقایسه تغییرات و نسبت‌این ارقام در‌این سال‌ها نیز حاکی از تغییرات دیگر در شیوه زندگی خانوارها است.)
بر اساس اطلاعات مرکز آمار‌ایران، جمعیت کشور‌ایران در سال ۲۰۱۱، ۷۴ میلیون و ۹۰۰ هزارنفر معادل تقریبی ۱۵ میلیون خانوار با تفکیک ۶۹ درصد شهرنشین و ۳۱ درصد روستایی بوده است، بنابراین دورریز سالانه هر خانوار شهری ۱۴۰ کیلوگرم و دورریز سالانه هر نفر از خانوار روستایی ۸۵ کیلوگرم است.
ورود قراضه حاصله به چرخه بازیافت ناشی از خانوارهای شهری 5/1 میلیون تن و خانوارهای روستایی 400 هزار تن سالانه است، یعنی جمعا 9/1 میلیون تن در سال که حداقل 10درصد از آن به دلیل عدم تفکیک در زباله‌ها مدفون یا «باز مصرف» شده و با تاخیر سنواتی دوباره وارد چرخه بازیافت می‌شود، نتیجه‌ اینکه در سال 2011 مقدار 7/1 میلیون تن قراضه وارد بازار شده و جمع تقریبی مصرف سال (خرید مصرف‌کنندگان یا فولادسازان) 850/1 میلیون تن بوده است. در واقع 150 هزارتن از ذخایر یا موجودی‌های سال مالی 2011 مصرف شده یا به جابه‌جایی موجودی در انبارهای مصرف‌کنندگان منجر شده است.
منابع مورد نیاز برای تولید فولاد‌ایران با توجه به وجود کارخانه‌های با کوره‌های قوس و کنورتر و روباز القایی، عبارت است از سنگ آهن، قراضه و آهن اسفنجی متناسب با ظرفیت‌های‌این نوع کوره‌ها در کشور. در سال مورد بررسی؛ ۷۳ درصد ظرفیت فولاد تولیدی ایران به روش قوس الکتریکی، ۱۹ درصد کنورتر و ۸ درصد القایی (با توسعه‌ای رو به رشد) و سایر است. ‌این نسبت‌ها در جهان طی همان سال مورد بررسی، ۲/۳۱ درصد قوس و ۳/۶۶ درصد کنورتر و ۵/۲ درصد سایر روش‌ها است. در چین ۹۲ درصد کنورتر و ترکیه ۸۵ درصد قوس است. نسبت مصرف قراضه یا سهم قراضه در فولاد تولیدی ترکیه ۹۰ درصد،‌ایران ۱۳ درصد و چین ۲۱ درصد است.
تولید آهن اسفنجی‌ایران در سال 2011 مقدار 150/10 میلیون تن و با 2/12 درصد رشد نسبت به سال قبل بوده است. تولید جهانی آن 4/63 میلیون تن بود. آهن اسفنجی تولیدی عمدتا در کوره‌های قوس مورد استفاده قرار می‌گیرد و تولید‌کنندگان عمده آن در جهان به ترتیب هند، مکزیک، عربستان و ونزوئلا هستند.
ظرفیت واقعی تولید فولاد خام‌ایران نیز در سال ۲۰۱۱ معادل ۲/۲۰ میلیون تن بوده، ‌این در حالی است که مقدار تولید در سال ۲۰۱۱ معادل ۰۴/۱۳ میلیون تن؛ یعنی بلا استفاده ماندن ۳۵ درصد ظرفیت تولیدی واحدها.
نیاز واقعی صنعت فولاد به قراضه به چه میزان است؟
همواره در تحلیل هر صنعتی، بهتر است شاخص‌های همان صنعت مورد ارزیابی قرار گیرد و در مقایسه‌ها نیز از شاخص‌های
هم‌گروه استفاده کرد. مقایسه‌ایران با کشوری در حال توسعه نظیر ترکیه می‌تواند مفید باشد.
براساس آمارهای رسمی ‌مصرف ظاهری فولاد در ‌ایران طی سال ۲۰۱۱ معادل ۴/۱۵ میلیون تن و سرانه مصرف ظاهری فولاد معادل ۲۰۵ کیلوگرم بوده است. از سوی دیگر در صورت وجود شرایط رونق اقتصادی و افزایش درآمد خانوارها و افزایش سرانه ملی کشور و به‌تبع آن افزایش مصرف فولاد باعث بالا رفتن رقم سرانه بازیافت و نرخ بازگشت سنواتی قراضه می‌شد. در جدول‌ها خلاصه برخی از ارقام واقعی سال ۲۰۱۱‌ ایران دسته‌بندی شده است.
مصرف ظاهری فولاد به معنای میزان تولید به‌علاوه واردات منهای صادرات است و به هیچ‌وجه مترادف با میزان واقعی مصرف نیست و نرخ بازگشت سنواتی قراضه، نسبت برگشت قراضه ناشی از مصرف ظاهری فولاد در همان سال است. طبق استاندارهای جهانی، یکی از شاخص‌های توسعه یافتگی، سرانه مصرف ظاهری بالای 300 کیلوگرم است. قطعا روزی رقم مشخصی از شاخص نرخ بازگشت سنواتی قراضه نیز به عنوان مرز توسعه یافتگی تعریف می‌شود.
(نرخ بازگشت سنواتی قراضه = سرانه بازیافت به سرانه مصرف ظاهری فولاد)
اگر با ضریب مصرف قراضه فعلی در تولید فولاد، معادل 13 درصد (در ‌این سال) به محاسبه نیاز قراضه بپردازیم تولید 13 میلیون تنی فولاد تقاضایی برابر با تولید فعلی قراضه‌ ایران می‌شود! و این در حالی است که اگر تولید به 20 میلیون تن می‌رسید به چه میزان قراضه نیاز خواهیم داشت؟ آیا نبودن قراضه باعث شده 35 درصد ظرفیت بالفعل فولادسازی کشور بلااستفاده بماند؟ پاسخ به این سوال از یک سو توجه به توسعه کوره‌های مینی میل فعلی در کشور که صد در صد از شارژ قراضه استفاده می‌کند و ضریب نسبت مصرف قراضه را تغییر می‌دهد و از سوی دیگر به میزان تحقق برنامه توسعه‌های تولید فولاد به روش کنورتر (نزدیک 5 میلیون تن) و تولید آهن اسفنجی (نزدیک 20 میلیون تن) و برخی عوامل دیگر بستگی خواهد داشت.
سهم مصرف قراضه فولادسازان در تولید فولاد
سهم بخش دولتی از مقدار فولاد تولیدی در‌این سال 75 درصد و سهم بخش خصوصی 25 درصد بوده است. سهم قراضه مصرف شده در بخش دولتی 40 درصد و بخش خصوصی 60 درصد بوده است. تقاضای قراضه بخش دولتی - با توجه به میزان تولید سال جاری - تقریبا پوشش داده شده اما در صورت تولید در حداکثر ظرفیت، قراضه فعلی پاسخگوی 50 درصد سطح تقاضا خواهد بود. مقدار قراضه مصرف شده در بخش خصوصی با توجه به میزان واقعی تولید سال جاری، فقط 35 درصد تقاضای قراضه را پوشش داده، بنابراین بار عمده‌ این کسری منابع در‌این سال بر دوش بخش خصوصی بوده است. مقدار کسری قراضه (با حفظ ثبات در سایر عوامل) در سال مورد بررسی با توجه به مصرف 100 درصدی قراضه در بخش خصوصی تولید فولاد کشور، معادل 3/2 میلیون تن خواهد بود (یعنی تقاضای کل 4 میلیون تن قراضه). حال اگر فرض کنیم‌این کسری جبران می‌شد نسبت مصرف قراضه به کل فولاد تولیدی به جای 13 درصد فعلی، به 25 درصد می‌رسید به همین دلیل با توجه به ترکیبات مختلف کوره‌های تولید فولاد خام، شاخص‌ها تغییر خواهند کرد.
همچنین تامین کسری قراضه منابع خارج کشور در‌این سال، راه‌حلی برای پوشش ظرفیت‌های بلااستفاده بوده‌، این راهی است که ترکیه پیمود. ترکیه تولید آهن اسفنجی ندارد و ۹۷/۳۰ میلیون تن از ۲/۳۴ میلیون تن فولاد تولیدی آن از قراضه بوده که ۲۱ میلیون تن آن وارداتی بوده است. ترکیه با اعمال‌ این سیاست صنایع تولید فولادش را طی دهه گذشته با رشدی باورنکردنی ارتقا داد و از ‌این رهگذر توانست زیرساخت‌های لازم را در بنادر و مبادی ورودی کشور و توسعه ناوگان حمل‌و‌نقل تجهیز کند و در آینده‌ای نه چندان دور به مرکز مبادلات عمده تجاری در زمینه فولاد و قراضه در منطقه مبدل می‌شود.
به عنوان مثال، توان عملیاتی ترکیه در حال حاضر، فقط در زمینه تخلیه و بارگیری قراضه، واردات مقدار 660/3 میلیون تن قراضه طی دوماه اول سال 2012 است (150/2 میلیون تن آن فقط در ماه فوریه بوده) که ‌این کشور را در مقام بزرگ‌ترین واردکننده قراضه جهان قرارداده است.
پیش‌بینی روند در ترکیه و ‌ایران
ترکیه در سال 2010 مقدار 76 درصد قراضه مصرفی خود را از طریق واردات تامین می‌کرد که‌ این رقم (با وجود 3 میلیون تن افزایش حجم واردات قراضه) به 71 درصد در سال 2011 کاهش یافت. عرضه قراضه داخلی ترکیه در‌این دوره 54 درصد افزایش داشته و از 6 میلیون تن به 33/9 میلیون تن رسیده و نرخ بازگشت سنواتی قراضه آن کشور را از 8/24 درصد به 40 درصد رسانده، تقاضای فولاد در ترکیه و ‌ایران با جمعیت مساوی هر دو نزدیک 24 میلیون تن است. در سال 2011 مصرف ظاهری فولاد در ترکیه 20 و‌ایران 4/15 میلیون تن بوده است. ترکیه صادرکننده محصولات فولادی به میزان 14 میلیون تن و‌ایران وارد کننده فولاد خام و محصولات فولادی به میزان 11 میلیون تن است، این در حالی است که تابع تولید فولاد ترکیه صعودی و با نرخ رشد 17 درصد و تابع تولید فولاد‌ایران صعودی با نرخ رشد 8 درصد است. پیش‌بینی تولید فولاد ترکیه در سال 2012 معادل 40 میلیون تن و‌ایران 1/14 میلیون تن است.
وابستگی صنایع فولاد ترکیه به واردات قراضه ۷۱ درصد و‌ایران ۲۰ درصد است. تابع تقاضای قراضه وارداتی ترکیه نزولی و با نرخ منفی ۶ درصد، اما تابع تقاضای قراضه‌ایران صعودی و با نرخ رشد مثبت ۸ درصد بدون توجه به کسری فعلی قراضه است. بنابراین پیش‌بینی می‌شود در سال ۲۰۱۲ واردات قراضه ترکیه ۲۶ میلیون تن و کسری قراضه‌ایران جهت واردات ۸/۲ میلیون تن باشد.
بنا بر ارقام پیش‌بینی شده، ترکیه در سال 2012 سهم مصرف قراضه داخلی‌اش در تولید فولاد به 50 درصد افزایش و به سطح 14 میلیون تن می‌رساند. در صورت تداوم چنین روندی، ترکیه بدون حتی تغییر در تکنولوژی فعلی تولید فولادش طی 3 سال‌ آینده و تولید 50 تنی فولاد خام، به جای وارد کننده بودن قراضه، به صادر کننده قراضه تبدیل خواهد شد،‌این نقطه تلاقی توسعه انتخابی صنعت فولاد ترکیه بوده است.
نقشه مسیر راه توسعه صنعت فولاد‌ایران به گونه‌ای است که تا رسیدن به ظرفیت‌های واقعی که سرمایه گذاری‌های کلانی هم برای آن به عمل آمده می‌تواند نقطه تلاقی توسعه در صنعت بازیافت و تامین قراضه مورد تقاضای فولادسازان و میزان تولید فولاد متناسب با برنامه‌ها باشد و در آینده ما را بی‌نیاز از قراضه وارداتی کند. تنها دو راه‌حل وجود دارد که در واقع دو نگرش یا انتخاب دو الگوی توسعه‌ای متفاوت در نگاه کلان اقتصادی است:
1- کنترل منابع و مصارف در زمینه میزان تولید فولاد کشور بر اساس داشته‌ها و توان فعلی کشور، نه نظیر آنچه در حال حاضر عمل می‌شود و منجر به قیمت زیان فرصتی صنعت و جامعه، افزایش بی‌رویه قیمت‌ها و کاهش شاخص رفاه عمومی ‌و جابه‌جایی ثروت ملی از بخش عمومی ‌به تعدادی افراد خاص و خصوصا انتقال ارزش افزوده از دست رفته به خارج از‌ ایران به دلیل واردات محصولات فولادی می شود.
۲- اقدام به سرمایه‌گذاری سریع در مسیر و بسترسازی واردات قراضه در یک دوره گذار تا رسیدن به همان نقطه تلاقی مورد نظر برنامه اما با نتایج زودبازده ناشی از اشتغال، رونق و افزایش رفاه عمومی‌و کاهش قیمت‌های قراضه و آزاد شدن انبوه ثروت ناشی از بازار فعلی قراضه در دست تعدادی معدود و توزیع و انتقال‌ این ثروت به صنعت فولاد و منابع عمومی ‌جامعه.
راه حل اول تداوم و تعمیق بحران موجود و راه حل دوم گام گذاشتن در مسیر تحول است.
در صورت پذیرش راه حل دوم و اقدام به جبران کسری صنعت فولاد از طریق واردات قراضه، باید در نظر داشت به دلیل عدم تخصص و تجربه حضور در بازارهای بین‌المللی و علی‌الخصوص عدم تمایل بخش خصوصی در جامعه تامین‌کنندگان قراضه، که از شرایط ویژه بازار نامتعادل و انحصار چند جانبه فعلی قراضه ‌ایران، بهره بیش از حد انتظار را می‌برند، انتظار اقدام و همراهی نیست و‌این دوره گذار باید توسط نهادها یا فولاد سازان دولتی صورت پذیرد و دولت نیز اقدامات حمایتی را در زمینه حذف تعرفه واردات یا اختصاص ارز لازم با قیمت‌های حمایتی انجام دهد، فولادسازان منتخب دولتی نیز سهم قراضه خود از بازار داخلی را قطع و به همین سبب سهم بخش خصوصی فولادسازان متعادل و بازار به سرعت به سمت رقابتی شدن و کاهش قیمت و افزایش کیفیت‌ها جهت‌گیری خواهد کرد.
*کارشناس بازار آهن قراضه