نگاه
جایگاه صنعت فولادایران را میتوان تکرقمی کرد
ایران جزو معدود کشورهای جهان است که کانسارهای فراوان را در خود جای داده است. معادنی که گاهی نظیر آن را در جهان نمیتوان یافت، حجمهای انباشتهای که گاهی خارج از تصور است. با توجه بهاینکه سنگآهن و به دنبال آن فولاد مد نظراین بحث است، اختصاصا به آن میپردازم.
علی تاج دینی*
ایران جزو معدود کشورهای جهان است که کانسارهای فراوان را در خود جای داده است. معادنی که گاهی نظیر آن را در جهان نمیتوان یافت، حجمهای انباشتهای که گاهی خارج از تصور است. با توجه بهاینکه سنگآهن و به دنبال آن فولاد مد نظراین بحث است، اختصاصا به آن میپردازم. این ماده معدنی گرانبها و ارزشمند در تمام نقاطایران زمین پراکنده است، از غرب تا اقصی نقاطشرقی کشورمان و از شمال تا جنوب زیبای این مرز و بوم. سوالی که مطرح است این است حال که خداوند متعال این معادن غنی سنگآهن را در اختیارمان قرارداده است و تا امروز تنها ۲۰ درصداین معادن شناسایی و اکتشاف شدهاند و الباقی هنوز به مرحله شناسایی یا اکتشاف نرسیده است، چه لزومیدارد که کارخانجات نورد کشور مجبور به واردات بیلت یا اسلب مورد نیاز خود باشند ؟ اصلا چه لزومیبه واردات مواد اولیه فولاد دراین حجم وسیع وجود دارد؟ مگرنهاین است که صنعت فولادایران ظرفیت تصمیمها و اقدامات بزرگ را دارد؟
براساس آمار متال بولتن و انجمن فولاد جهان، میزان تولید فولاد تا پایان سال ۲۰۱۰ میلادی در جهان رقمی بالغ بر یک میلیارد تن بوده است و نکته جالب توجهاینکه حدود ۵۰ درصداین میزان، سهم تولید کشور چین بوده است؛ آری.... چین.... همین کشوری که فاقد منابع سنگآهن است. کشوری که حتی فاقد زغال کک شو با کیفیت بالا میباشد. تنها از طریق واردات سنگآهن و زغال کک شو خوراک کورههای بلند خود را تامین میکند کشوری که بیش از ۷۰ درصد حجم تولیدات خود را به صورت Coal Based (احیای غیرمستقیم با زغال کک شو) انجام میدهددر کشور اژدهای زرد کارخانجات بزرگ فولادی نظیر بائواستیل و... در تملک دولت چین است؛ همانندایران. نکته جالب توجه دیگر این است که نیاز کارخانجات فولادسازی چین باید از طریق واردات سنگآهن و زغال کک شو از کشورهایی مانند برزیل، استرالیا، هند و اخیرا ایران تامین شود. در گذشتهای نه چندان دور نیاز کارخانجات چین از طریق خرید فصلی از معادنی مانند BHP، Vale و... تامین میشد.
آیا چین ۲۰ سال گذشته وضعیت کنونی را داشته است؟ قطعا پاسخ بهاین سوال منفی است.این مقاله در مورد چین و وضعیت فولاد این کشور نیست، سوالاین است که آیا در سال جهاد اقتصادی نمیتوان الگویی را طراحی و آغاز به اجرای آن کرد که بتوان از معادن سرشارایران به بهترین نحو بهره برد؟
مدتی است تجار چینی با سفر بهایران سنگآهن مورد نظر خود را راسا تهیه و به بنادر خود حمل میکردند. ورود دلالان چینی مستقیما به معادنایران باعث برهم زدن انضباط این بازار شده است و قواعد تجارت بینالمللی را نیز تغییر داده است، اینها پا را فراتر گذاشتهاند و در قراردادهای تنظیمی خود عددی بین ۲ تا ۵ درصد را به عنوان CIQ تعریف کردهاند. این به معنای نوعی استثمار معدن در ایران و به نوعی ایجاد بدعت است در صنعت پایه فولاد جهان که متاسفانه این مبلغ عمدتا بعد از حمل به بنادر اصلی چین با اعلام توجیهات غیرمنطقی، به معدندار ایرانی پرداخت نمیشود. متاسفانه چون حجم عمده سنگآهن جهان به سمت بازار فولاد چین جاری است، کمکم به خودشان اجازه میدهند که نوع انجام معامله را یک طرفه به نفع خود سوق دهند. آیا انجاماین نوع معامله معادن کشورمان را زیر سوال نمیبرد ؟ چون عملا آنها از پرداخت مبلغ فوقالذکر به معدنداران ما امتناع میکنند و باید از خودمان بپرسیم، واقعا چرا؟ چرا نباید مسوولان صنعت فولاد کشورمان با در اختیار گذاشتن امکانات مالی به معدنداران آنها را به سمت احداث کارخانههای احیای مستقیم سوق دهند؟ یا با ایجاد بستر مناسب، زمینه را برای سرمایهگذاری بخش خصوصی فراهم کنند، مگر نه این است که برای ایجاد اشتغال یک نفر دراین بخش ۳۰ درصد صنایع دیگر سرمایه مورد نیاز است؟ آیا مسوولان صنعت فولاد کشورمان به این امر اعتقاد ندارند که یکی از کم ریسکترین و کم خطرترین سرمایهگذاریها، سرمایهگذاری در معدن است ؟ آیا سنگآهن جزو زنجیره عظیم فولادی نیست که باید به بهای ناچیز آن را در کورههای تولید فولاد چین ریخت؟ چرا با در اختیار داشتن این منابع سرشار الهی نباید در کارخانجات نورد و فولاد کشورمان، شمش ایرانی تولید شده از سنگآهن ایرانی گل گهر، سنگان، خواف و چادرملو استفاده شود؟ فولاد تولید شدهایرانی که به گفته متال بولتن، جزو برترین کیفیتهای دنیا است، چرا باید کارخانه نوردایرانی، کورهاش منتظر شمش خارجی باشد؟ آیا واقعا عمده مقاطع فولادی تولید شده در کارخانجات نورد کشور، ایرانی است یا تنها نوعی تبدیل شمش خارجی به مقاطع است؟
به جرات میتوان گفت با الگو برداری از کشورهای موفق در صنعت فولاد در طول یک برنامه کوتاه مدت و بلند مدت حداقل ۱۰ ساله و با اعمال سیستمهای مدیریتی جدید گامهای جهش گونهای را برداشت که، نه تنها قیمت مقاطع فولادی تولید شده در ایران با کالای چینی قابل رقابت خواهد بود، بلکه میتوان روی بازارهای صادراتی هدف متمرکز شد و این کار قابل اجرا است؛ مشروط به وجود ارادهای قوی و عزمی جزم. البته ناگفته نماند فعالیتهایی که ستاد فولاد کشور در تدوین آیین نامههای فولادی و معدنی (عمدتا سنگآهن) در دستور کار خود داده است بسیار مفید بوده و جای تقدیر و تشکر دارد. امید است فارغ از هرگونه اقدامات غیرکارشناسانه فولادی با قدرت دراین مسیر حرکت کرده و بالندگی هرچه بیشتر صنعت فولاد کشور را موجب شود. بنابراین میتوان بدون شک و تردید بهاین نتیجه رسید که جایگاه ایران در جدول رتبه بندی جهانی صنعت فولاد میتواند جزو ۷ کشور برتر جهان باشد.
*مدیر بازرگانی فولاد شرکت دیدهبان قرن
ارسال نظر